من شش ماهمه نگم براتون از ویار حاملگیم و سه چهارماه اول که ماسک میزدم تا ی غذای درس کنم برا خودم مامانم ندارم فوت کرده خونه نادرشوهرم چن کوچه اوبرتره اصن ی بار نگفت بیا اینجا غذا بخور یا برات یه چیزی بفرستم کلا هیچی خیلی حالم بد بود قدی ک پاشدم رفتم شهرستان خونه خواهرم حالا مادرشوهرم مامانش مریض شده رفته شهرستان شوهرش و بچه هاش نرفتن امروز زنگ زدم احوال پرسی میگفت کسی نیس براشون غذا درس کنه منم تا مامانم مرخص نشه نمیام حالا دخترش همسن منه پرستاره سرکار میره منظورش بود تو برو غذا درست کن منم زورم میاد میگم چطو من ایجور بودم محلم نمیداد شما بودید میرفتید ؟؟؟؟