منم اینجوری بودم البته با شدت کمتر،یعنی عارم میومد مادرشوهرم جلو من چایی بگیره یا ظرففمو بشوره، بخدا به اینم فکر نمیکردم که کسی بگه فلانی خوبه، کلا دلی بود، ولی جاریم یه حسابایی کرده بود پیش خودس بعد ایشون دست به سیاه و سفید نمیزنه دیدم مادرشوهرم تا کمر خم میشه جلوش برا دختر پسر 10 ساله جاریمم از من توقع داره جلوشون کار کنم تغییر رویه دادم ولی تو همه اونروزا واقعا هدفم خودشیرینی نبود، ایشون ذاتا مهربونن و خداروشکر اطرافیان قدر میدونن،اطراف من داشتن سو استفاده میکردن من گذاشتم کنار
وااای جاریت چرا اینکارارو میکنه ؟؟؟؟
بگو تاج طلا رو میدن بهت . اون اول باید خودش و بچه توی شکمش رو دوست داشته باشه بعد دیگران رو
صبر کن عکسش تو لبتابه
عزیزم جاری بزرگه منم این مدلیه بااین تفاوت ک برا خانواده شوهر هیچ کاری نمیکنه اما تا کسی میاد خونشون پا میشه به پذیرایی و قربون صدقه رفتن 😪همه میگن چه عروس خوبی به به!مادرشوهرم بیمارستان بستری بود روزا می‌رفت پیشش میموند تا تو چشم باشه اما شبا منه ۲ماه عروس میرفتم چون کسی نبود بره یه شب ک خاله شوهرم اومده بود ک پیش مادرشوهرم بمونه جاریم برا خود شیرینی پیش خاله پاشو کرد تو یه کفش ک منم با خاله میرم بیمارستان اما خواهرشوهرم بهش اجازه نداد چون از نیتش خبرداشت😜😜
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
3 ثانیه پیش
4 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز