2777
2789

سلام دوستای گلم 

شاید خیلی هاتون منو بشناسید ، کسایی هم نمیشناسن یکم از خودم براتون میگم

من نزدیک به هشت سال از عقدم میگذره، شش سالم هست ازدواج کردم

یه دختر ناز ۴ ساله دارم

زندگیم با عشق در یک نگاه شروع شد 

مثل همتون روز خوشی و روز سختی داشتم

نیش و کنایه خانواده همسر داشتم

تبعیض گذاشتن بین جاری ها رو داشتم

روزای بی پولی داشتم 

ولی....

ولی سیاست نداشتم. الان که فکر میکنم همه چی رو با بچه بازی و لجبازی بدتر کرده بودم

جایی که نباید صدامو مینداختم رو دوشم و جایی که باید حرف میزدم سکوت میکردم

بعد به دنیا اومدن دخترم همه چی بدتر شد

جوری که منو شوهرم جدا میخوابیدیم، بله درسته ! جای خوابمون جدا بود ، شوهری که به هیچ عنوان بدون من خوابش نمیبرد حالا با خیال راحت جدا از من میخوابید. زن و شوهری که اوایل همه به عشقشون غبطه میخوردن و حتی به زبون میاوردن ، روز به روز رابطشون سرد تر میشد 😔

سر هرچیزی بحث میکردیم 

اصلا بدون طعنه کنایه حرف نمیزدیم 

حوصله هیچ کاری رو نداشتم

همش خونم ریخت و پاش بود

حوصله بچمو نداشتم. دلم نمیخواست کسی بیاد خونم

به زور غذا درست میکردم. همش تو خونه ولو بودم

اصلا به خودمم نمیرسیدم، بین این کشمکش ها دخترمم خیلی اذیت میشد 😔

تا اینکه یه روز بعد یه دعوای حسابی به خودم اومدم

گفتم مگه چند سالمه ؟ تا کی قرار روز هامون با قهر و دلخوری بگذره ؟ آخه هر چی فکر میکردم مشکل حادی هم تو زندگیمون نبود ...

تصمیم گرفتم زندگیمو تغییر بدم

تصمیم گرفتم خودمو دوست داشته باشم 

واسع خودم ارزش قائل بشم 

کلی تو نت تحقیق کردم ، شروع به مطالعه راجع به زندگیه زناشویی کردم . نشستم دو دوتا چهار تا کردم و یا علی گفتم


الان خیلی از اینی که هستم راضیم

با قدمای کوچیک شروع کردم و الان نتیجش کاملا تو زندگیم رضایت بخشه

‏همه فکر میکنن من رازدارم ولی واقعیت اینکه من یادم میره چی گفتین🤦🏻‍♂️😂

اولین قدمم تو زندگی برنامه ریزیه صحیح و درست بود 

یه کاغذ به دیوار آشپزخونه چسبوندم و هر شب قبل از خواب برنامه روز بعد رو مینوشتم


مثلا اینکه قراره چه غذایی درست کنم ، چه دسری آماده کنم 

کدوم قسمت از خونه رو تمیز کنم 

چه تایمی مطالعه کنم 

چه تایمی برقصم یا ورزش کنم 

....

‏همه فکر میکنن من رازدارم ولی واقعیت اینکه من یادم میره چی گفتین🤦🏻‍♂️😂

قدم بعدی رسیدگی به ظاهرم بود و مهم ترین اصل 

یه جا خونده بودم زن ها از راه گوش عاشق میشن و مردها از راه چشم 

باید اعتماد به نفس از دست رفتم رو برمیگردوندم 

اول از همه همه ی لباس های رنگ و رو رفته ، لباس هایی که روش لک داشت ، لباس هایی که به تنپ زار میزد ولی با پوشیدنشون احساس راحتی میکردم رو انداختم دور 

کار سختیه ولی شدنیه 

لباس های شیک و مجلسی ای که تو کمد بی استفاده مونده بودند که شاید سالی دوبار هم استفادم نمیشد رو شروع به استفاده کردم 

اوایل کمی سخت بود ولی کم کم برام عادت شد 

حتی بعضی وقتا با یه تاپ‌مجلسی شلوار جین میپوشیدم 

یا حتی یبار که شوهرم اومد خونه دید لباس شب خواستگاریم تنمه ، نمیدونید چشماش از دیدنم چه برقی زد 😍😄

همیشه تو خونه دمپایی یا صندل پام میکردم 

به موهام میرسیدم و شده فقط با یه تل بهش زینت میدادم 

تو خونه عادت نداشتم جز گوشواره از چیز دیگه ای استفاده کنم 

ولی به خاطر زیباتر دیده شدن از طلا و زیور آلاتم همیشه استفاده میکردم

‏همه فکر میکنن من رازدارم ولی واقعیت اینکه من یادم میره چی گفتین🤦🏻‍♂️😂

مامان ها✋✋ طاها من مشکل توجه تمرکز و تاخیر کلام داشت.

دو سال برای گفتار درمانی حضوری می‌رفتیم که بی نتیجه بود.😔

تا با خانه رشد که صد تا درمانگر تخصصی گفتار و کار و روانشناس آنلاین هستن آشنا شدم، برای هر مشکلی هم آقای خلیلی بهترین درمانگر رو بهم معرفی کرد. 

این مدت خدا رو شکر پسرم خیلی پیشرفت کرده.🤩🤩

اگه نگران رشد و تربیت فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید.

مرحله بعدی تغییرم آشپزی و دیزاین بود 

همه ی ماها چندین سرویس ظرف تو کابینت هامون داریم که ازش استفاده نمیکنیم 

و برای راحتی یه دست ظرف دم دستی داریم 

که اونام ممکنه لب پر باشن یا لنگه به لنگه ☹

ظرف هایی که لب پر بودن یا نو نبودن رو چیدم تو یه کارتن بردم انباری 

تصمیم گرفتم هر روز تو یه سرویس از خودم و خانوادم پذیرایی کنم 

کی ارزشش از خودمون بالاتره تو استفادشون 

اونم تو دوره ای که زود وسایل دِمُده میشه 


پس با خیال راحت ازشون استفاده کنید و لذت ببرید

‏همه فکر میکنن من رازدارم ولی واقعیت اینکه من یادم میره چی گفتین🤦🏻‍♂️😂

تغییر بدی رو گفتار و لحن و تن صدام بود 

من به شدت پرخاشگر و عصبی شده بودم ، حتی بد دهن هم شده بودم 

مهم ترین تصمیم این بود غر نزنم 

اصلا راجبه خانواده همسرم پرس و جو نمیکردم 

کی بهت زنگ زد ؟ تو به کی زنگ زدی ؟ برادرت اومد پیشت ؟ از خانوادت چه خبر؟ !! اصلا و ابدا دیگه سوال نپرسیدم 

اگر خودش توضیحی میداد با لبخند فقط شنونده بودم 

راجع به خانواده خودم هم زیاد صحبت نمیکردم جز در موارد لزوم 

و رعایت این نکته جلوی خیلی از بحث ها رو گرفت 

چون معمولا ما در مورد خانواده ها خیلی جبهه میگیریم

‏همه فکر میکنن من رازدارم ولی واقعیت اینکه من یادم میره چی گفتین🤦🏻‍♂️😂

برای اینکه احترام خودم رو بالا ببرم به همسرم احترام گذاشتم 

هر وقت میخواست بره سر کار بدرقش میکردم 

دستاشو میگرفتم براش دعا میخوندم مثل آیه الکرسی یا دعای چشم نظر و با بوس و بغل راهیش میکردم 

موقع برگشتش هم بدون استثنا با دخترم میرفتیم پیشوازش و باهاش روبوسی میکردیم ، از اومدنش خودم رو خوشحال نشون میدادم که بفهمه منتظرش بودم 


مردها باید حس کنند مهم هستند ، اینجوری برای خونه اومدن مشتاق تر هستند 

فقط این نکته رو بگم که بسیار بد عادت هم‌میشن 

یعنی اگر یک روز بدرقشون نکنید یا نرین پیشواز عنق میشن 😄

‏همه فکر میکنن من رازدارم ولی واقعیت اینکه من یادم میره چی گفتین🤦🏻‍♂️😂

هر وقت همسرم بهم زنگ میزد با یه لحن شاد و سرحال جوابش رو میدادم 

جوری که دلش نمیخواست قطع کنه و یا تند تند بهم زنگ میزد 

موقع خداحافظی هم ازش تشکر میکردم و میگفتم چه خوبه که زنگ زدی

‏همه فکر میکنن من رازدارم ولی واقعیت اینکه من یادم میره چی گفتین🤦🏻‍♂️😂

سعی کردم صبور باشم 

بارها مشکلاتی پیش میومد که خسته میشدم و کم میاوردم ولی باز به خاطر خودم و دخترم تلاشم رو دو چندان میکردم 

رفته رفته با تغییر خودم همسرم هم تغییر کرد 

زندگیمون تغییر کرد 

و به من ثابت شد با دوست داشتن خودم ، حال دلم خوب میشه 

نزدیک به دو ساله که من این اراده رو از دست ندادم 

بارها پیش اومده که بحثمون بشه ولی من دیگه گلبوته ی سابق نیستم 

من بلدم چطور حالمو خوب کنم 

من بلدم چطور دوباره زندگیمون رو برگردونم به مسیر درستش 

چون من یه زن قوی هستم 


فقط با این تاپیک میخوام بگم اگر خودتون رو دوست داشته باشید و خودتون الویت زندگیتون باشید به همه چی میرسید 

عشق و علاقه دوباره تو زندگیتون جریان پیدا میکنه 😍

‏همه فکر میکنن من رازدارم ولی واقعیت اینکه من یادم میره چی گفتین🤦🏻‍♂️😂

یکی منولایک کنه

من پولدارترین وبالاترین دخترطایفمونم💪صبح میشه این شب بازمیشه این درصبرداشته باش♥شایدفک کنی مغرورم ولی ن ازاونام دوساعت ازآشنایمون نگذشته تمام بیست سال زندگیموبرات تعریف کردم😁
بیشتر ببینید
اولین قدمم تو زندگی برنامه ریزیه صحیح و درست بود  یه کاغذ به دیوار آشپزخونه چسبوندم و هر شب قب ...

چ جالب

ماه را گم نکنی...!                                                            جهت تعجیل درفرج طاووس اهل بهشت حجت بن الحسن العسکری علیه السلام روحی فداک(صلوات)                                (اللهم عجل لولیك الفرج بحق زینب کبري س)                           (ظهور نزدیک است ان شاءالله )                                                    
بیشتر ببینید

کاش همسرم هیچوقت بهم خیانت نمیکرد تا منم این کارها براش انجام میدادم ولی افسوس که دیگه هیچوقت نمیتونم اون آدم سابق بشم دلم برای از ته دل خندیدن تنگ شده...اصلا احساس ندارم هیچی...انگار یخ زدم دیگه هیچی نمیتونه حالمو خوب کنه..ولی به اراده شما تبریک میگم موفق باشید انشاءالله زندگی سراسر از شادی و خوشبختی داشته باشید...

میشه برای برآورده شدن حاجتم صلوات بفرستی...ممنون از همه ی دوستان نی نی سایت

بیشتر از یک سال پیش یه تاپیک با همین مضمون زده بودم 

تو اون تاپیک دوستان زیادی پیدا کردم 

در کنارشون حالم بهتر شد 

از تجربیات ارزشمندشون برام میگفتن و به هم انگیزه میدادیم تا بتونیم زندگی هامون رو از نو بسازیم 

دوست دارم باز هم اون روز ها تکرار بشه 

میخوام همه ی زن های سرزمینم حال دلشون خوب باشه 

و راه درست زندگی کردن رو یاد بگیرن 

یاد بگیرن که خودشون مهم هستن

باید به خودشون ارزش بدن تا ارزشمند دیده بشن 

به خودشون احترام بزارن تا احترام دریافت کنند

باید خودشون اتسان خوبی باشن تا فرزندان خوبی تربیت کنند

‏همه فکر میکنن من رازدارم ولی واقعیت اینکه من یادم میره چی گفتین🤦🏻‍♂️😂
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792