2777
2789
عزیزم تنها چیزی که میتونه آرومم کنه اینه که یاد حرفای مامانم بیوفتم که میگفت مگه قراره هممون پرواز کنیم بریم؟نه ما از خاکیم و قراره هممون به خاک برگردیم. پیامبر ها و امام ها با اون عظمتشون به خاک برگشتن. حضرت فاطمه با 4-5 تا بچه با اون سن کمش به امر خدا نه نگفت و رفت مگه ما از اونا بالاتریم؟ پس غصه الکی نخور درسته دلمون واسه هم تنگ میشه ولی باید به زندگی ادامه بدی الهی کر میشدم و این حرفاشو نمیشنیدم. اینقدررررررر آروم بود
میدونی دلتنگی یعنی چی؟ دلتنگی یعنی اینکه: بشینی به خاطراتت با مادرت فکر کنی .. اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت .. ولی چند لحظه بعد ... شوری اشکهای لعنتی ، شیرینی اون خاطره ها رو از یادت ببرند
وای عزیزممم چقد جالب باهات ارتباط برقرار کرده من که اینقد آشفته بودم فقط گریه می کردم اصلا نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم
افسوس که سرمایه زکف بیرون شد * و از دست اجل بسی جگرها خون شد *کس نآمد از آن جهان که پرسم از وی*احوال مسافران عالم چون شد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مامان من تنها کسی بود که بدون ترس و نگرانی از بعدش باهاش حرف می زدم خیلی مهربون بود نمی تونی درک کنین فوق العاده زن خوش قلب و پاک طینت بود اینقد خوب بود که لحظه ای شک نکردم برا شب اول قبرش خیلی خیالم ازبابتش راحت بود نماز و روزه اش به موقع بود زن پاکدامن و مومنی بود 17 سال بعد از فوت بابام با آبرو بچه هاشو بزرگ کرد
افسوس که سرمایه زکف بیرون شد * و از دست اجل بسی جگرها خون شد *کس نآمد از آن جهان که پرسم از وی*احوال مسافران عالم چون شد
من هنوز رفتنشو باور نکردم بعضی روزا یهو می خوام بهش زنگ بزنم بعضی وقتا دنبالش می گردم بی اختیار تو کوچه و خیابون انگار دنبال گمشده باشم همش چشمم می چرخه دنبالش با اینکه خودم رفتم و بدنشو شستم از نوک پاهاش بوسیدمش تا سرش لبامو گذاشتم رو لباش و باهاش حرف زدم دستای سردش گرفتم تو دستام و فشار دادم ولی باورم نمیشه نمی تونم ازش دل بکنم همش می خوام پیشم باشه
افسوس که سرمایه زکف بیرون شد * و از دست اجل بسی جگرها خون شد *کس نآمد از آن جهان که پرسم از وی*احوال مسافران عالم چون شد
مامانم خیلی مظلوم بود دلم میسوزه براش برا خودم همش میگم کاش فرصتی بود خوبیهاشو جبران کنم کاش می تونستم آرزوهاشو برآورده کنم خیلی دلم برا بغل کردنش تنگ شده اگه یه روز نمیدیدمش سریع زنگ می زد و می پرسید نکنه حالت خوب نبوده سراغ منو نگرفتی حالا این همه وقت گذشته چطور ازم بیخبره میدونه وقتی حالم بد بشه محتاج دستای اونم میدونه هیچ دوا و دکتری نمیتونه آرومم کنه میدونه دستاشو می خوام پس چرا نمیاد
افسوس که سرمایه زکف بیرون شد * و از دست اجل بسی جگرها خون شد *کس نآمد از آن جهان که پرسم از وی*احوال مسافران عالم چون شد
میدونم امیلیا جان میدونم چی می کشی ولی هیچ کاری ازدستم بر نمیاد فقط هفته ای یه ختم قرآن براشون می گیرم وقتی پدر و و مادر رو از دست می دی انگار یه تیکه از زندگیت کم شده ولی وقتی برادرتو از دست بدی برای همیشه شادی زندگیت میره اصلا نمی تونم بخندم یا تو جمع باشم جمع گریز شدم بدون اونا احساس تنهایی می کنم
افسوس که سرمایه زکف بیرون شد * و از دست اجل بسی جگرها خون شد *کس نآمد از آن جهان که پرسم از وی*احوال مسافران عالم چون شد
خیلی زود بود براشون حتی یه لحظه فکر نمی کردم اینقد زود بخوام از دست بدمشون این زندگی برام شده تحمل سختی و رنج
افسوس که سرمایه زکف بیرون شد * و از دست اجل بسی جگرها خون شد *کس نآمد از آن جهان که پرسم از وی*احوال مسافران عالم چون شد
کسی از مامانش حرف میزنه یا کسی جلوم مامانشو بغل می کنه آتیش می گیرم دست خودم نیست حساس شدم وقتی مردای جوون رو می بینم که بچه هاشون تو بغلشونه ناخودآگاه شروع می کنم به گریه کردن داداشم آرزو داشت بچشو بغل بگیره حالا طفلکی سارینا از لحظه ای که چشم باز کرده بدون بابا بوده بمیرم براش که اینقد این بچه مظلومه
افسوس که سرمایه زکف بیرون شد * و از دست اجل بسی جگرها خون شد *کس نآمد از آن جهان که پرسم از وی*احوال مسافران عالم چون شد
سلام همراهان عزیزم من مشاور خانواده هستم ، مشاوره در زمینه های خانوادگی زوجین مشاوره قبل از ازدواج مشاوره بحران بلوغ کنترل خشم اختلالات رفتاری عزیزانی که بیمار در بیمارستان دارند می توانند از خدمات ما برای امید بخشی به بیمار خود از خدمات ما استفاده کننند، امیدوارم بتوانم بخشی از دلنگرانی ها و مشکلات شما را حل و تفصیل کنم تلفن تماس : ٠٩١٩٠٤٠٣٤١٦
خدایا کمک کن دست های کسی را بگیرم دلهره هایش را بگیرم و به او امید ببخشم -٢٦٣٢٣٤٨٦٠٩١٩٠٤٠٣٤١٦
ای خدا چرا فقط منو دیدی چرا این همه غمه به من حواله کردی چرا آخه
افسوس که سرمایه زکف بیرون شد * و از دست اجل بسی جگرها خون شد *کس نآمد از آن جهان که پرسم از وی*احوال مسافران عالم چون شد
عزیزم منم 38روزه ناگهانی پدرمو از دست دادم تا حالا خونه بابام بود منتظرش نیومد امروز اومدم تو شهر غریب تنها خونه خودم دارم گریه میکنم.قربون دلت برم چی میکشی قربون دل تیکه تیکت الهی هر چی زودتر امام زمان ظهور کنه بریم واقعا چه دنیای بی مزه ایه چقدر بی ارزش. اشک امونم نمیده
خدایا فقط به امید تو. 
الی جون تسلیت می گم گرچه میدونم هیچی نمیتونه آرومت کنه اشک تنها مرهم دلسوخته هاس من مشکلاتم خیلی حاد شده تهران هستی؟
افسوس که سرمایه زکف بیرون شد * و از دست اجل بسی جگرها خون شد *کس نآمد از آن جهان که پرسم از وی*احوال مسافران عالم چون شد
واقعا تنها مرحم ما دل شکسته ها اشکه مرگ ناگهانی واقعا سخته خدا سر هیچکس نیاره .مامان مانی و هانی فقط خدا میدونه داری چی میکشی در حقیقت اوناییکه رفتن راحت شدن ما هستیم و مرگ تدریجی.تهران نیستم شمالم .مامانت و داداش خدابیامرزت داشتن میرفتن مسافرت یا داخل شهر براشون اتفاق افتاد?
خدایا فقط به امید تو. 
داداشم تازه مدرک مهندسی برقشو گرفته بود داشت می رفت بندر عباس اونجا کار کنه چون خانومش باردار بود مامان رو هم باهاشو فرستادیم که تنها نباشن متاسفانه داداشم و مامانم دوتایی سفرشون به آخرت رفت زنداداشم الان دیگه داره راه میره دخترش هم خوبه نگاهش آدمو ویروون می کنه
افسوس که سرمایه زکف بیرون شد * و از دست اجل بسی جگرها خون شد *کس نآمد از آن جهان که پرسم از وی*احوال مسافران عالم چون شد
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز