2777
2789
عنوان

ای کاش میدونستم فرصت اینقدر کوتاهه مهرزاد جان...

| مشاهده متن کامل بحث + 4908 بازدید | 327 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



من شب سال تحویل تا خود صبح حتی یک دقیقه هم نخوابیدم .و با کلی عیدی پیش مهرزادم رفتم سال تحویل کنار پسرم بودم و با گریه ی نبودش سال و تحویل کردیم ...اما از ظهر به بعد تا حالا فقط بغض کردم وقتی به یادش افتادم یعنی دیگه گریه نکردم .داریم زندگی میکنیم هر سه تامون اما متفاوت با این دوره ی سخت.مهرزاد کنارمه اما دارم تمرین میکنم برای شاد بودن ...شاید الکی خوش بودن. کلا سبکمو عوض کردم هر چند سخته و یه تضادی با درونم هست .یه دوگانگی اما دارم غالب میشم بهش و شخصیت شادم رو دوباره تقویت میکنم . تو جمع قرار گرفتم با روحیه خیلی بالا ...ظاهرم رو مثل قبل درست کردم و شدم همون مادر جوونی که با پسر قشنگش شاد زندگی میکرد... بر خلاف تصورم که فکر نمیکردم بتونم عید دیدنی برم رفتم و خوشحالم که توانایی بالایی داشتم البته تو تمام جمع ها تو تمام لحظه یه بغضی یه غمی گوشه قلبم هست اما خودم میدونم و خودم ...
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور...
دیشب خواب مهرزادم رو دیدم .خواب قشنگی بود مهرزاد و من تو یه پارک بودیم و فقط این یادمه که تاب سوار بود و میرفت بالا خیلی بالا و من نگران افتادنش بودم اما مهرزاد نمی افتاد و فقط اوج می گرفت روی تاب ایستاده بود ...
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور...
صدف جان .میم عزیز.مامان سارا جون.آقای بهروز .مامان سفید برفی .مامان کیارش و مهسا مامان کیارش از همه ی شما بسیار سپاس گزارم که وقت گذاشتین برای من ... امیدوارم که دل تک تکتون شاد باشه و تنتون سلامت.مچکرم.
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور...
سلام هدیه عزیزم. سال جدید مبارکت باشه گلم. امیدوارم امسال برات سال خوبی باشه و پر از هدیه های الهی باشه براتون. خوشحال شدم که گفتی عید دیدنی رفتی و بهتری. خدا رو شکر. روی ماهتو می بوسم و برات آرزوهای قشنگ دارم. خد ا نگهدار دل مهربونت باشه.
ONLY. GOD.
سلام گلم. الهی دورت بگردم با چ غمی دست و پنجه نرم میکنی.... خیلی سخته. خدا آرومت کنه واقعا آدم میمونه چی بگه ....
وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ .وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ..... دوست جونا برای سلامتی پسر نازم ی صلوات محبت کنید. میسی. خدا جونم گل پسرمو ب شما سپردم.
سلام.آوای عزیزم ممنون که تو این روزا سر میزنی و جویای حال من هستی... حال من نسبت به پارسال خیلی متفاوته ...اما هنوزم تو اوج شادی تو خنده ها و شوخیهای جمعی یه دفعه سکوت و بغض میاد سراغم و همه میدونن که دلم غصه داره و دست من نیست ... دیدن بچه ها و جای خالی مهرزاد ... افسوس
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور...
حلما جان عزیزم .ممنون که برام پست گذاشتی .انشالله که همیشه سلامت باشین و غم نبینین... حکایت زندگی ما و هضم نبود مهرزاد سخت تر از هر سختیه...
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور...
مهسا جان عزیزم .ممنون .سبک شدن این غم با تموم تلاشم شدنی نیست ....چون گوهری که رفت هیچ جایی همانندش نیست که امیدی بخودم بدم ...واسه همین این غمه همیشگیه فقط باید یاد بگیرم بخاطر بقیه ی چیزای ارزشمندم ,باشم و از باقی عمرم درست استفاده کنم هرچند اگر تو همین لحظه پایان من برسه با شادی به استقبالش میرم ...واقعا دوست دارم مه زود تموم بشه این تحمل کردنا سختمه...
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور...
امروز روز مادره...همیشه که این روز میومد تو دلم غصه میخوردم که مبادا روزی برسه که نعمت مادر رو نداشته باشم یه وحشت تو وجودم که باعث بغض و اشکم بود ...الحمدا... مامانم هست و امیدوارم من پیش مرگش بشم ...اما امروز دومین ساله که خودم مادرم اما پسرم نیست که منو بغل کنه و دوست داشتن و عشقش رو با یه بوسه بهم بگه ...چقدر بودنت ارزش داشت مهرزاد جان ...چقدر تو این دنیای بزرگ تو این دنیای شلوغ احساس تنهایی دارم...
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور...
سلام.هدیه عزیزم.کاملا درکتت میکنم . منم با نبودن نازنین این عید و روز مادر و سیزده بدر رو گذروندم .روزهایی که سال قبلش با بودن دخترم خوشبخت ترین زن خودم رو حس میکردم ولی فکر نمی کردم که روزی حسرت اون روزها روداشته باشم .و تمام عید را به ظاهر شاد ولی درونم غم بزرگ و چشمانی که با هر تلنگری گریان میشدن.خدا مهرسا رو برات حفظ کنه.خیلی به تایپیکت سر میزنم ولی باور کن هر سری کلی حرف دارم بهت بزنم ولی گریه امونم نمیده یاد نازنین می افتم.برام دعا کن .ارزومیکنم سال خوبی داشته باشی.خوشحالم که امسال به جمع برگشتی.مهرسا به شادی نیاز داره.
خدا جون تو اسمونت فرشته زیاد هست.فرشته منو .دخترم رو بهم برگردن.اینکار فقط ازتوبرمیاد.میدونم.و منتظر میمونم.من به قدرتت ایمان دارم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز