2777
2789
یعنی کار رو واسه همیشه بوسیدی گذاشتی کنار ؟؟!! استعفا دادن خیلی راحته اما پیدا کردن یه کار خوب یا برگشت مجدد به کار تقریبا محاله امیدوارم روزهای خوبی کنار همدیگه داشته باشین و بهتون خوش بگذره
مامان ساغر من بهتون تبریک میگم برای این تصمیم . من خودم همیشه دودلم که این کار رو بکنم یا نه . من پارسال دخترم رو گذاشتم مهدی که قبلا میرفت یه کلاس برای بچه های دبستانی داشت . امسال هم اگه داشته میزارم همونجا، بعضی از دوستاش که مدرسه دولتی ثبت نام کردن الان هم بعد از مدرسه میرن مهد .

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



بعضی مهد کودکها برای کلاس اولیها یه سری کلاس دارن منم به سرم میزنه بشینم خونه ولی یاد چند سال سختی که با بچه کوچیک کشیدم میافتم میگم الان دیگه گذشته اون همه عذاب کشیدم پدرم درومد بچه ها از آب وگل درومدن اون موقع باید کارمو ول میکردم بعضی وقتها میگم مرخصی بدون حقوق بگیرم یه 7-8 ماه ببینم چجوریه اصلا من تو این 7-8 ماه چه گلی به سر خودم وبچه ها میزنم اگه خوب بود که کامل کار وببوسم میزارم کنار که هنوز همت اینکار وهم نداشتم و فعلا گزینه های ما زیر میزه وهنوز روی میز نیومده
مرسی دوستان ولی چاره ای نیست تو شهر غریب که دخترم صبح تا عصر تو خونه تنها باشه و منم عصری بخوام برم خونه خستگی براش ببرم و سرش غر بزنم که بقول نارسیس چرا وسایلت رو ریختی یا چرا این اینجوری و چرا اون اونجوری واسه اینکه خودم کمتر بریز و بپاش جمع کنم واقعا سخته احساس میکنم بعدا خیلی ضربه روحی میخوره تازگی ها بد غذایی میکنه میرم خونه میبینم ناهارش رو نخورده ...حتی هله هوله هم نمیخوره من واقعا نمیدونم این بچه گرسنه اش نمیشه از صبح تا عصر ...دیروز اینقدر آثار غذا نخوردن توی چهره اش مشخص بود که رفتیم مهد دادشش رو بیاریم ..تو ماشین بهش گفت آجی چرا چشمات اینطوریه اوایل غذا از دیگ میکشید گرم میکرد میخورد یه مدت گفت غذا برام بذار توی ظرف که نخوام از توی دیگ بردارم الان که دیگه بهونه نداره زنگ میزنه میگم میدونم وقت ناهاره ولی من ناهار نمیخوام ..گرسنه ام نیست .... واقعا مگه میشه بچه 7 ساله تا وقت ناهار و تا ساعت 6 عصر گرسنه اش نشه!!!!!!!
من نمیدانم چرا حضرت دوست لطف ویژه ای دارد به من ...شکرت ای حضرت دوست
نارسیس از گذشته نگو که خیلی سخت گذشت بخصوص کلاس اولشون با تمام خستگی میرفتم خونه شام و مرتب کردن خونه و دیکته شب ... بمیرم چقدر خودش مشق می نوشت خودش دیکته میگفت به خودش و در تمام اون مدت یکتا دوستش صمیمیش مامانش مثل یه گل ازش مراقبت میکرده و غذای تازه براش میپخته بوی غذا توی خونه می پیچیده وقتی یکتا میرسیده خونه و بهش دیکته میگفته و .... و ... و ... نمیخوام قیاس کنم با اون شاگرد و اون شاگرد ولی وقتی منم میتونم شرایط مثل دوستاش براش فراهم کنم چرا نکنم ...چرا بزارم زود بزرگ بشه چرا و هزاران چرا و چراهای دیگه میاد سراغم ولی یه وقتای احمقانه میزنه بسرم و فکر آینده که ممکنه یه دختر افسرده یا یه دختری با سوء تغذیه داشته باشم دیونه ام میکنه دوستان خواهشم اینه که از حرفام بد برداشت نکنید نمیگم اونایی که شاغل بچه هاشون افسرده و سوتغذیه دارن اصلا منظورم این چیزا نیست ...دلم میخواد درک کنید چی میگم ..دلم میخواد دلهره ام رو درک کنید و سوبرداشت نشه از حرفام
من نمیدانم چرا حضرت دوست لطف ویژه ای دارد به من ...شکرت ای حضرت دوست
شرایطت ودرک میکنم مامان ساغر خیلی سخته شک نکن بهترین راه ودر پیش گرفتی من فاصله محل کارم با خونم نزدیکه محل خونم امنه که بچه هامو تنها میزارم فاصله محل خونم تا مهد واز مهد تا اداره هم راهی نیست همه به هم نزدیکه نهایت 20 دقیقه ساعت کاریم تا 4 هست بعد چون پسر هستن هردوشون با هم همبازی میشن یه حیاط فسقلی هم دارم که اونجا سرگرم میشن چون شب دیر میخوابونمشون صبح هم دیر بیدار میشن البته منم تا قبل عید همین مصیبتها رو داشتم ها امسال راحتم به نظر اینده وتربیت بچه ها مهتر وبا ارزشتر از حقوقی که ما میگیریم من اگه یه خورده مشکلاتم کمتر بود اصلا بدون برگرد وهیچ شک ودودلی کلا استعفا میدادم موفق باشی وانشاله دخترت یه خانم دکتر خوب میشه شک نکن
نه عزیزم اصفهانی نیستم . من از پارسال خودم رو نیمه وقت کردم . اینم مشکلات خودش رو داره . حقوقم که طبعا کمتر شده . رفتن اومدنم هم تو چشم همه است ، انگار دارم سهم کسی رو میخورم . و خلاصه مشکلات همیشه هست . الان مهم برام اینه که خودم میرم دنبال دخترم و میتونم به درس و مشقش برسم .
منم قبل به دنیا اومدن پسرم کارم رو ول کردم.الان تنها مشکلم اینه که تازگی میگه دیگه نمیرم مدرسه وخسته شده دل به کار و درس نمیده و تمرکز نداره هنوز نمیدونم تا کی میره مدرسه ولی میخوام تابستون کلاس نقاشی و رباتیک بزارمش خودش خیلی دوست داره
**فروشگاه جینگیل پینگیل** http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadid=1264440&postID=49671905
امروز دوستم که یه پسر داره امسال میره اول میگه 5 ساعتم تنها مونده تو خونه در حالیکه دختر من یک ساعت هم نمونده اگه هم بمونه واویلااااا اشک اه گریه منو بذار خونه خاله مامان بزرگ ... و .... میدونم هر بچه ای یه خوبی داره یه بدی اما خب گاهی فکر میکنم دخترم زیادی لوس و ننر شده احسااس میکنم دقیقا از صبح منو به بازی میگیره اذیتاش مثل یه بچه 4 یا 5 ساله شده همشم بخاطر نداشتن همبازی همسن و سال خودشه . اخه این که دیگه دست من نیست اگه امروزم اقدام کنم به دومیش که هرگز نمیکنم تازه باهم 8 سال فرقشون میشه همبازی نمیشن از طرفی با دوستای مدرسش صمیمی نمیشه و از ته دل دوستشون نداره تاحالا نشده ببینم برای دوستش دل بسوزونه. از الان انگار رفیق باز نیست!! شماهم بچه هاتون که تتک فرزندن به بچه های دیگه اینطور احساسی دارن؟؟ خدایاااااا روحم خستتسسس گفتم بیام اینجا یه کم درد دل کنم و همین
آرامش هست، شادی هست، رقص هست، خدا هست.
هانا جون پسر من هم بهونه زیاد میگیره مخصوصا وقتی از مدرسه میاد و یا وقتی بیدارش میکنم.همش ادا های زشت در میاره و بهونه نداشتن همبازی میگیره عزیزم منم این مشکل رو دارم ولی با دوستای مدرسه اش خوب بازی میکنه و مرتب از اونا حرف میزنه با پسر خواهر شوهرم هم خوب بازی میکنه ولی من دوست ندارم چون یه ساعت که با اونه تمام اخلاقای بد و نحوه غذا خوردن و حرف زدنش رو برای من سوغاتی میاره تو خونه بعضی وقتا فکر میکنم دارم یه اشتباه بزرگ میکنم ولی کجا اصلا نمیدونم
**فروشگاه جینگیل پینگیل** http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadid=1264440&postID=49671905
در این که بچه های این دوره خیلی پرتوقع و لوس هستن شک ندارم. همیشه همه چیز باید در اختیارشون باشه. منم اول از دوستام شنیدم بچه هاشون رو خونه تنها میذارن. کافی بود یه لحظه جلو چشماشون نباشم اشکشون دم مشکشون بود. البته اینم بگم که من دو تا دارم اما خیلی ترسو بودن الان دیگه کمی بهتر شدن. یکی از همکارام عید که ساعت کار کم بود و تا یک اداره بود دختره 10 ماهش رو میذاشت پیش پسر 9 سالش میومد سرکار!! فکر کنم نیاز آدما رو قوی تر میکنه . همکارایی که هیچ کس رو تهران ندارن تا بهشون متکی باشن بچه هاشون بهتر با تنها موندن کنار میان
هانا جان دخترای من با اینکه همبازیه هم هستن اما به شدت دنباله رفیق بازیه متاسفانه این هم یه بدیه. صد دفه بگم بشین تکلیفت رو زود تموم کن نصفه روز طول میکشه اونوخ دوستش روژان که بیاد بگه بریم حیاط بازی در کمتر از 10 دقیقه تمومش میکنه و فکر رفتن
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز