سلام
چه خوب اینجارو پیدا کردم
منم زیاد غلبه سودا پیدا میکنم قبلا فقط مشکلات گوارشی بود معده درد و یبوست، بعد عروسی که تغذیه دست خودم بود اونا حل شدن شکرخدا.
کم کم استرس هام زیاد شدن به خاطر پایان نامه م و ناراحتی هایی به خاطر یه سری مشکلات خانوادگی پیش اومد، پارسال ماه رمضان بعد از تعدادی روزه گرفتن و ضعیف شدن بدنم ناگهان حالم به شدددددت بد شد، افسردگی،استرس و اضطراب های شدید و وسواس فکری، بی قراری شدییید، یه حال خیلی بد اصلا. اول رفتم پیش دکتر طب سنتی، با داروهاش بی قراری و گریه مدام و وحشتم آروم شد، خوابم هم درست شد درحالی که سالها بود مکشل خواب داشتم، ولی حالم خوب خوب نشد، حالم بدتر از این بود که بتونم تحملش کنم و درمان رو فقط از طریق طب سنتی ادامه بدم. بعد رفتم پیش یه مشاور متدین و خیلی باتجربه و نازنین، حالمو که دید منو به روانشناس معرفی کرد و به توصیه روانشناسم پیش روانپزشک هم رفتم. یه مدت دارو خوردم و روان درمانی حالم خیلی خوب شده بود. پایان نامه رو هم خداروشکر تونستم دفاع کنم همه ش لطف خدا بود که خیلی کمکم کرد و بنده های نازنینش رو سر راهم گذاشت.
بعد چند ماه متاسفانه دارو رو فراموش میکردم سروقت بخورم و باعث شد قطع کنم و روان درمانی هم به خاطر کرونا قطع شد. ولی حالم همچنان خوب بود و زندگی عالی و پر از نشاط، کلی برنامه داشتم و به کارای خونه و آشپزی و شیرینی پزی می رسیدم و درس خوندن و کارهای علمی م رو هم باز شروع کرده بودم، ولی متاسفانه مشکلات روح و روان من که کمالگرایی شدید و اضطراب اجتماعی بودن کامل حل نشده بودن و من نباید روانشناسی رو قطع میکردم. سبک زندگی م رو هم اصلاح نکرده بودم مثل تغذیه و سردی جات، ورزش کردن و تحرکم که صفر بود، تفریح و طبیعت کم رفتن، ارتباطات کم و کم حرف زدن، که تازه قرنطینه و کرونا هم اوضاع رو بدتر کرده بود. استرس کرونا هم که بود.
کم کم دوباره خوابم به هم ریخت.
ماه رمضان رو باز یک هفته ده روز که روزه گرفتم حالم بد شد و حالت هایی شبیه پارسال البته نه به اون شدت شروع شدن. من بدنم خیلی ضعیف و کم بنیه ست، طاقتم برای روزه های طولانی خیلی کمه متاسفانه.
مجبور شدم بیشتر روزه هامو دیگه نگیرم.
الآنم فردا از روانشناسم وقت دارم و ایشالا از روانپزشکمم وقت میگیرم.
ولی حالا که این تاپیک رو دیدم تصمیم گرفتم حتما برای یک اصلاح طبع و رژیم مناسب گرفتن پیش دکتر طب سنتی هم برم و تغذیه و سبک زندگی مو هم شروع کنم اصلاح کنم تا به امید خدا این بار همه جانبه تلاش کنم و مسائلم ریشه ای حل بشه.
به خصوص که قصد بارداری دارم به امیدخدا.
خلاصه که این همه حرف زدم هم چون نیاز داشتم با یکی حرف بزنم هم اینکه بگم خیلی ازتون ممنونم و کم کم از اول تاپیک میخونم و یادداشت میکنم و سعی میکنم پیاده کنم. فعلا اولین قدم پیاده روی رو ان شاالله شروع کنم و عسل ارده شیره و خرما رو دم دست بگذارم.
ممنونم و خوشحالم که این تاپیک فعاله