این مردا خلن بخدا
شوهرمنم همینطوره .مثلا میخوان اینطوری محبتشونو نشون بدن
همه کاراشون ی جوریه ب ادمیزاد نبرده
اما دوران بعد زایمانو نمیفهمن
میدونی بعد 2 سال و زجه های من اخر سر چی بهم گفت
گفت شرمندم من تجربه نداشتم برای بعدی ان شاء الله میدونم چکار کنم
اما چه فایده انقد کاراش عمیق ک جفتمون خسته ایم و نمیخواییم دیگه دومو اقدام کنیم پروسه های وحشتناک ivf و بعدش واقعا ترسوندتم
و افسردگی ک هنوزم درگیرشم و عدم درکش و همون افسرگی الان تبدیل شدن منو ب ی ادم عصبی کرده ک باور نداره خودش مسبب شه😧😧
تو تنها نیستی
ما هر هفته مسافرت بودیم
اما بخاطر بچه منو کلا زندونی کرده بود ناگفته نماند پسرمم رفلکس شدید داشت الانم هرچی میگم لازم ب مسافرت دارم
میگه سرده با بچه نمیشه