این تاپیکت منو یاد مادرشوهرم انداخت
مادرشوهرم میگه موقعی ک تو عقد بوده شوهرش میرفته با دوستاش میگشته یه روز مادرشوهرش دست شوهرشو گرفته انداخته تو خونه گفته مرتیکه خجالت نمیکشی اینو برا من مگه عقد کردی میذاری تو خونه خودت میری ولگردی؟
دیگه اساسی از جلوش دراومده بود