2777
2789
عنوان

دیروز برادرم پسرم رو زد ....

| مشاهده متن کامل بحث + 2476 بازدید | 47 پست

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

یاد زمانی افتادم که خواهرم بچشو میزاشت خونه ما یه وقتایی که خیلی اذیت میکرد عصبانی میشدم میزدمش البته نه اینکه بگیرمش به باد کتک ولی خب دیگه یه وقت آدم عصبانی میشه. ولی خواهر من ناراحت نمیشد. وقتی هم بچش سه سالش شد گذاشتش مهد اتفاقا خیلی خوب بود رفتار بچش خیلی بهتر شد
به نظر منم بزارش مهد
فروشگاه اینرنتی 30 سبد دارای نماد اعتماد الکترونیک و ضمانت بازگشت کالا پوشاک بچگانه خارجی صابون های تزئینی میوه ای زیورآلات لوازم آرایشی ***هدیه ویژه 30 هزار تومانی فقط تا آخر شهریور ماه*** با خرید بالای 100 هزار تومان از سایت ما ، 30 هزارتومان از ما هدیه بگیرید. http://30sabad.com
من هم شرایطم مشابه توه به قول دوستی که اکثر خانمهای ایرانی این وضع رو دارن ولی برادر ندارم ولی چون مادرم همش نگرانم اگه خونه مامانم باشه مشکلی ندارم ولی وقتی می برنش مهمونی همش نگرانم کسی بهش چیزی بگه به هر حال از مهد بهتره خیلی بهتره.... به نظرم از برادرت معذرت خواهی نکن چون اون طفلک اومده باهاش بازی کنه ولی رفتارتو باهاشون خوب کن انگار نه انگار اتفاقی افتاده .......خیلی سخت نگیر گلم درکت می کنم شرایط خیلی سخت شده


اصلا جبهه نگیر بزار همه چیز عادی باشه
من خودم شخصا ترجیح میدم بچم رو بزارم مهد تا پیش مادرم.
فروشگاه اینرنتی 30 سبد دارای نماد اعتماد الکترونیک و ضمانت بازگشت کالا پوشاک بچگانه خارجی صابون های تزئینی میوه ای زیورآلات لوازم آرایشی ***هدیه ویژه 30 هزار تومانی فقط تا آخر شهریور ماه*** با خرید بالای 100 هزار تومان از سایت ما ، 30 هزارتومان از ما هدیه بگیرید. http://30sabad.com
عزیزم پسرت روز به روز شیطون تر و کنجکاو تر میشه من یکیشا دارم سر کار نمیرم ولی چون نزدیکیم همش میره اونجا واقعا اذیتشون می کنه من خودم می دونم من فقط مامانو بابام هستند خیلی هم دوستش دارند

باید یه فکری بکنی شاید واقعا خسته شدند خانواده شوهر نیستند؟بذارش مهد ساعتی شاید اصلا خوشش امد موند .مهد خوبه بدنیست بگرد یه خوبشا پیدا کن
هر وقت توی زندگی به یه در بزرگ رسیدی که روش یه قفل بزرگ بود نترس و نا امید نشو!!!
چون اگه قرار بود باز نشه جاش یه دیوار میذاشتن
سخت نگیر گلم .بعضی وقت تحمل ادم کم میشه .نبایدتند برخورد میکردی.باید آروم وبا شوخی بهش گوشزد میکردی .مثلا میگفتی من دلم خوشه که بچم پیش شما جاش امنه .چشم منو دور دیدی بچمو زدی دائی بد جنس.(با خنده )
دیوانه ام میکند فکر اینکه زنده زنده نیمی از من را از من جدا کنند.لطفا.... تا زنده ام بمان
بچه ها به مهد احتیاج دارند البته سه ساله بهتره من که تو خونم بردمش سه سالگی نموند امسال بردم عاشق مهد شده
هر وقت توی زندگی به یه در بزرگ رسیدی که روش یه قفل بزرگ بود نترس و نا امید نشو!!!
چون اگه قرار بود باز نشه جاش یه دیوار میذاشتن
پسر منم از دو سالگیش که رفتم سر کار گذاشتمش پیش مادر شوهرم حالا پسرم 4.5 هست و از سه سالگیش من گذاشتمش مهد نزدیک خونه مادر شوهرم من تمام وقت ثبت نامش کردم ولی مادر بزرگش ساعت 12 میره دنبالش به نظر من اینجوری خیلی بهتره هم اونا به کاراشون می رسن هم پسر من کلی دوست هم سن و سال پیدا کرده و آموزشم می بینه منم راحتترم

از دیگران شکایت نمی کنم بلکه خودم را تغییر می دهم ، چرا که کفش پوشیدن راحتتر از فرش کردن دنیاست 

مادر شوهر و پدر شوهر من چون هر دو بازنشسته هستن و تو خونه تنهان خودشون دوست دارن که پسرم پیششون باشه و همیشه می گن که پسر ماست ولی خوب به هر حال مراقبت هر روزه از یه بچه واقعا هم سخته هم پر مسئولیت

از دیگران شکایت نمی کنم بلکه خودم را تغییر می دهم ، چرا که کفش پوشیدن راحتتر از فرش کردن دنیاست 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز