سلام دوستای عزیزم خوبین من که مشکلات فراونی تو این چند وقت داشتم حتی نمیتونستم بیام باهاتون حرف بزنم الان یک ماه اقدام کردم اما پریود شدم مهرا جان اشالله باهم این ماه بارداریم توکل به خدا امیدتو از دست نده
هدانا جان ماری عزیز و مهرا خوشحالم هنوز این تاپیک هست به دوستای جدیدم سلام میگم خیلی سختیها کشیدن اشاالله از این به بعد ارامش باشه از جریان السا 98 خیلی متعجب شدم واقعا دردی که کشیدی زیاده برات ارزو اتفاقهای خوب دارم
ممنون عزیزم که اینقد قشنگ یادته....آره با حرفاشون هزار بار شکستم هیچوقت نمیبخشمشون نه اینکه راضی به عذابشون باشم ها نه....فقط اون دنیا سر پل صراط منتظرشون میمونم و فقط میپرسم چرا؟بابت تمام حرفای زخم دارشون فقط میگم چرا
چون او نیشی که با حرفاشون بهم زدن واقعا همیشه تو ذهنم تکرار میشه
مثل پسر من وقتی یادم میوفته که دهنش خشک بود با زبونش تر می کرد میمیرم
خیلی دلم می خواد به خوابم بیاد ببینم خوشحاله
یک عالمه توخونه شمع وارمر داشتم هیچ وقت فکر نمی کردم که اینا رو برای پسرم هر شب روشن می کنم
