2777
2789
جمعه شبکه من و تو یه برنامه راجع به تحلیل رفتار بچه های ۴_۵ساله نشون میداد،یه پسر بچه ۴ ساله رو نشون ...

آره درسته واقعا همینطوره

من خیلی آدم حساسی هستم خیلی حرص الکی بابت هر چی میخورم اما کلا بعد این اتفاقایی که برام افتاد خیلی دیدم به زندگی عوض شده یعنی واقعا الان میفهمم که اصلا تواین دنیا هیچی ارزش نداره که آدم واسش ناراحت باشه دیگه بدتر از این اتفاقایی که برای ماها افتاد که چیزی وجود نداره(از دست دادن فرزند) الان خیلی راحت تر با قصیه مرگ کنار اومدم

اما بازم نمیتونیم مثل اونا باشیم ما از اول همینجوری تربیت شدیم انشا...نسلای بعد ما کم کم بهتر میشن...

دقیقاعزیزم انوقت من تواوج جوانی پیرشدم روحم جسمم همش مرده کاشکی ماهم راحت میتونستیم برگردیم به زندگی

 بهت هم قبلا گفتم تنها کسی که میتونه کمکمون کنه خودمونیم..هزاران زن توی دنیا هر روز تو موقعیت ما قرار میگیرن ینی قرار همشون نا امید بشن و آرزوی مرگ کنن!! خانوم برادرم ایرانی نیست دو روز قبل این اتفاق تصویری حرف میزدیم ذوق میکردم که بزودی پسرم به دنیا میاد و اونم همش میخندید بعد که این اتفاق واسم افتاد زنگ زد که حالمو بپرسه منم روزهای اول انقدر گریه میکردم و با کسی حرف نمیزدم خیلی تعجب کرده بود و میگفت چرا انقدر این موضوع واستون بزرگه!اصطلاحا میگفت فردا صبح دوباره خورشید میاد و زندگی مث هر روز و همیشه ادامه داره و مریم دوباره باردار میشه..میگفت اینجا اگر همچین اتفاقی بیفته بعد از چند روز مادر با این موضوع کنار میاد.. درسته ما نمیتونیم دقبقا مثل اونا باشیم چون اونا قسمت منطق مغزشون فعال تر از ماست اونم بخاطر شیوه تربیتشونه..

خلاصه اینکه من فکر میکنم ورزش معجزه میکنه حداقل در مورد من که اینطوره..کتاب خوندن و تماشای فیلم هم خیلی تاثیر داره..

دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

آره درسته واقعا همینطوره من خیلی آدم حساسی هستم خیلی حرص الکی بابت هر چی میخورم اما کلا بعد این اتف ...

باور میکنی جملاتتو خوندم انگار خودم نوشته بودمشون..منم نگاهم خیلی به دنیا عوض شده و همش میگم بالاترین از مرگ فرزند که دیگه چیزی نیست.. و اوایل از مرگ میترسیدم اما دقیقا این سه ماه به طرز عجیبی اصلا از مرگ‌ نمی ترسم با اینکه زندگی رو خیلی دوست دارم اما هر لحظه ای که خدا اراده کنم من آماده ام

دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست
 بهت هم قبلا گفتم تنها کسی که میتونه کمکمون کنه خودمونیم..هزاران زن توی دنیا هر روز تو موقعیت م ...

وای خوش به حال اونا....ببین اونا مثل ما عاطفی نیستن مثلا بچه هاشون ۱۸ سالگی میره مستقل میشه اونا زیاد دلسوز نیستن...مثلا من هیچ وقت نمیتونم مثل قبل از بچم بشم نمیتونم واقعا اونقدر شاد بشم وقتی یادم میاد چقدر شاد و شنگول بودم و خودم خبر نداشتم .....ما نسبت به خارجیا خونگرمتریم 

💫خداوندا تو میدانی آنچه را که من نمیدانم  در دانستن تو آرامشی ست ودر ندانستن من تلاطم ها خدایا با آرامشت تلاطم هایم را ارام ساز  خدایا اونی که میخام بهم بده دلمو اروم کنسلامتی امام زمان وتعجیل ظهورش صلواتی بفرست 💖الهم صلی علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 💖 خدایا ارامشی بهم بده از جنس خودت  آمیییین
باور میکنی جملاتتو خوندم انگار خودم نوشته بودمشون..منم نگاهم خیلی به دنیا عوض شده و همش میگم بالاتری ...

ی سوالی که همش دارم باهاش کلنجار میرم

شمام شرایطتون تقریبا مثل منه

ما ی بچه داریم من که دوبار بعدش برام مشکل پیش اومد

نمیدونم چرا هر لحظه نظرم عوض میشه که بازم باردار شم یا نه

از ی طرف میترسم دوباره ی اتفاقی بیفته برام و همون درد و عذاب یا اخرش ی بچه مریض....

از ی طرفم اصلا اینجوری احساس میکنم زندگیم کامل نیست شکر خدا هیچ مشکلی ندارم اما دلم اونجور که باید خوش نیست

همش با خودم میگم کاش هیچ وقت به بچه دوم اصلا فکر نمیکردم چقدر قبلش خوشحال بودم



وای خوش به حال اونا....ببین اونا مثل ما عاطفی نیستن مثلا بچه هاشون ۱۸ سالگی میره مستقل میشه اونا زیا ...

مثلا خانوم برادرم پارسال یهو رفت تو کما و تکلمش رو از دست داد ۲۸ سالشه ..بعد اون یکی خانوم برادرم که ایرانیه میگفت من انقدر واسش گریه میکردم که خانواده کاتیا منو دلداری میدادن میگفت مادرش انقدر راجع به مرگ و زندگی دخترش با دکتر راحت صحبت میکرد میگفت انجیل هم آورده بود و دعا میکرد ولی همش میگفت هر تصمیمی که خدا بگیره ما منتظریم ولی دعا میکنیم و امیدواریم.اوایل فکر میکردم ما از اونا مهربونتریم ولی بعد فهمیدم اونام خیلی خیلی با احساس و مهربونن فقط با مسائل زندگیشون خیلی منطقی تر از ما برخورد میکنن

دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست
مثلا خانوم برادرم پارسال یهو رفت تو کما و تکلمش رو از دست داد ۲۸ سالشه ..بعد اون یکی خانوم برادرم که ...

چون قوی هستن ولی من میدونم خیلی ضعیفم هنوزنتونستم کناربیام دلم خیلی براخودم آرزوهام میسوزه 

ی سوالی که همش دارم باهاش کلنجار میرم شمام شرایطتون تقریبا مثل منه ما ی بچه داریم من که دوبار بعدش ...

ببین عزیزم منم دقیقا تو موقعیت توام..من فکر میکنم اینکه الان انقدر مشتاق بارداری دوم هستیم دلیلش عکس العمل روانی ذهنمون هست.ما یه بار یا حالا دوبار شکست خوردیم و معمولا آدما بعد از یه شکست دلشون میخواد بجنگن و اونی که از دست دادن رو به دست بیارن بخاطر همین خیلی نمیشه تو این مواقع تصمیم کاملا درستی گرفت به نظرم بعد از اون اتفاق اگر حدود یکسال به خودمون زمان بدیم و تو این فاصله سعی کنیم به زندگی قبل بارداریمون برگردیم و ورزش و یا حالا کار  کردن و کتاب خوندن و ..میتونیم منطقی تر تصمیم بگیریم،چون میگی قبل بارداری هات از زندگیت راضی بودی.گرچه منم خودم همین احساسو دارم. اصلا شاید به این نتیجه برسیم که همین یکی بسه.من قبل بارداری دومم که ناخواسته بود ،در مورد بچه دوم دو دل بودم چون بچه داری همه اش مسئولیت و وقت و هزینه و ..کار خیلی سختیه.بعد راجع بهش مطالعه کردم و ...به این نتیجه رسیدم به خاطر آثار بد تک فرزندی روی پسرم که تا میانسالی روش میمونه یه بچه دیگه داشته باشیم..ولی فکر میکردم بارداری دومم به همون سادگی اوله.

خلاصه اینکه منم سوال شما رو از خانم دکتر پیری پرسیدم،گفت کلا پروسه بارداری فوق العاده کار ریسکی هست حالا این تویی که باید تصمیم بگیری حاضری ریسک کنی یا نه! مثلا در مورد من خطر بارداری دومم بیشتر متوجه سلامتی خودمه تا بچه..پس با خودم میگم حاضرم یه بار دیگه این ریسک رو انجام بدم.حالا در مورد شما ببین بیشتر سلامتی خودت در خطره یا ریسک بیماری بچه بالاتره! چون من از جزییات مسائل پزشکیت چیزی نمیدونم.

ولی من اگر دفعه دیگه باردار بشم آخرین باره که ریسک میکنم و امیدوارم نتیجه اش خوب باشه.

دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست
چون قوی هستن ولی من میدونم خیلی ضعیفم هنوزنتونستم کناربیام دلم خیلی براخودم آرزوهام میسوزه 

😡😡😡😡اینهمه واست داستان تعریف کردم باز میگی من ضعیفم و نمی تونم و ...عزیز دلم تو نشستی توی خونه با اون حال روحی نه ورزش می کنی نه سر خودتو گرم می کنی نه میخوای دارو مصرف کنی (چون میخوای باردار بشی)بعد میخوای معجزه بشه آرامش بگیری!!!!

کسی که میخواد باردار بشه ینی امیدواره ینی دوباره منتظر اتفاقات خوب زندگیه ینی دنبال خوشحالی و امید و ... پس دیگه همچین کسی آرزوی مرگ کنه و حرفای ناامید کننده بزنه عجیبه!چون کاملا با هم تناقض داره..

دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست

مری جانم همه وجودم ترس ماه پیش پریودشدم ضربه خوردم میترسم این ماه هم بشم دوباره ضربه بخورم مری میترسم امیدم ناامیدشه گاهی میگم بایدپاشم ازنوشروع کنم بچموبیارم دوباره هزارتافکرمنفی میادتوسرم که اگه نشه چیکارکنم طاقت ندارم بمیرم راحت شم ازاین عذاب مری خودمم نمیدونم باخودم چنچندم

ببین عزیزم منم دقیقا تو موقعیت توام..من فکر میکنم اینکه الان انقدر مشتاق بارداری دوم هستیم دلیلش عکس ...

من بعد سقط اول گفتم دیگه نمیارم اما بعد ی سال دوباره دلم خواست گفتم یبار دیگه ریسک میکنم

بعد دومی هم گفتم دیگه عمرا بیارم اما الان بازم دلم میخواد

بیشتر واسه دخترمه ی جوری با حسرت بچه کوچیکارو یا کسایی که برادر خواهر دارنو نگاه میکنه دلم میسوزه براش

الان فقط از این میترسم که خدای نکرده مثل خیلیا ی بیماری که تو بارداری تشخیص داده نشه و بچه بدنیا بیاد برام پیش بیاد

اصلا کلا قاطی کردم

میدونم که تصمیم اخرو خودم باید بگیرم

چون شوهرم که قبلا میگفت دیگه نیاریم اما چند وقت پیش باهاش صحبت کردم گفت منم دلم میخواد اما اخرش خودت باید تصمیم بگیری چون هر اتفاقی بیفته تمام زحمات و عذابش مال تو ...

حالا من موندم....😓😓😓


من بعد سقط اول گفتم دیگه نمیارم اما بعد ی سال دوباره دلم خواست گفتم یبار دیگه ریسک میکنم بعد دومی ه ...

عزیزم خودتوبسپاردست خداواقدام کن بگوخداتوصلاحموبهترمیدونی اگه صلاح بم بچه بده وباخیال راحت اقدام کن 

من بعد سقط اول گفتم دیگه نمیارم اما بعد ی سال دوباره دلم خواست گفتم یبار دیگه ریسک میکنم بعد دومی ه ...

بازم تصمیم نهایی با خودته ولی اگه به اندازه کافی زمان از سقط آخرت گذشته با روحیه قوی و انرژی مثبت دوباره اقدام کن..انشالله نتیجه میگیری

دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز