یکم به خودت بیا عزیزم .. سخته , خیلی سخته اما گذر زمان همه چیزو بهتر میکنه یکم ب خودت و همسرت استراحت بده.مسافرت مناسبت های مختلف رو دوتایی بگذرونین. تا یکم از اون حال و هوا غم و ناراحتی و استرس در بیای .منم دقیقا مثل تو بودم با اینکه دکتر مجوز اقداممو داد تازه ب خودم میگفتم بزار از اینی ک بهتر شدم بازم بهتر شم . با فرق اینکه الان نزدیک ب 9 ماه میگذره و با دلی حد اقل ارومتر اقدام کردم. فکر اینکه خیلی زود ی بچه دیگه بیاد مال گذشته هاست . چیزی ک من تجربه کردم عزیز دلم ..
مصی دلم اروم نمیگیره مسافرت میریم حالم بدگریه میکنم توهمه حال اینم دکترروانشناس گفت حامله شه بخاطربچشم شده کمترفکروخیال میکنه
درسته عزیزم خیلی ها این طورین حتی مامانایی ک بچه هاشون ب دنیا میاد و شیر میدن بعد 40روزشون رابطه داشتن و مجدد باردار شدن اما تو حال خودت رو ببین با این حالت افسردگی ک میگی پیدا کردی ک انشاله با یکم ریلکس کردن برطرف میشه. بزار پشیمون نشی قشنگم . منم همش ترسم ازاین بود ک افسرده میشم اما خدا رو شکر میکنم ک خودم شدم داروی خودم البته با کمک بی نهایت همسرم ک با مسافرت و باشگاه و سرگرمیهایی ک برام فراهم شد ب اون مرحله نرسیدم
آخر اردیبهشت سزارین شدم.انشالله سال آینده اردیبهشت اقدام میکنم. من هر چی به مطبش زنگ میزنم گوشی رو برنمیدارن.مطبش تو خیابون شهید بهشتیه دیگه.درسته؟شنیدم بیمارستان آتیه هم تو شهرک غرب میاد.اونجا خیلی به خونه مامانم نزدیکه راحت ترم.میشه شماره مطبشو بزاری ببینم همونه که خودم دارم و روزهای کاریش چه روزاییه؟
اگه ب این اندازه قوی هستی ک زود باردار شی یادش کمتر میشه و فکرو خیال نمیکنی حتما بهترین راهکاره ... اما اینکه این ماه باردار نشدی و بشدت ناراحتی .. روانشناس طبق چیزی ک ب زبان میاری نظرش رو میده و فقط میتونه با زبان بی زبانی چیزی رو تحمیل کنه .. و این عملش غیر از قرص امکان پزیر نیست . اما مهم جسمه ک واقعا توانایی شو داره یا نه .
مصی طاقت ندارم این ماه اقدام کردم نشدم سه روزصبح وشب گریه کردم شوهرم واقعاازم خسته شده بوداینجوری پیش بره زندگیمم منحل میشه
میدونم ک بیمارستان اتیه میره تو سایت هم هست ک اگه بروز باشه باز راحتتر میتونی ببینی کجاها هست . من هشت ماه پیش رفتم پیشش مطبش عباس اباد ، حیابان شهید صابونچی بود ظاهرا میخواست تغییر بده مطبشو . اونجا روزای یکشنبه و دوشنبه و چهارشنبه از ساعت 2ونیم مطبش باز میشد .88504767
چجوری همش میگم دخترم نیادچی داغش تااخرعمرمیمونه رودلم خیلی بیقرارشم
فرشته هامون برنمیگردن و باید عشقمون به اونا هم همراهشون خاک شه تا اون دنیا رفتیم پیششون شفاعتمون کنن و تو بهشت باهاشون زندگی کنیم. فقط داغی ک ب دل هست یکم اونم ب لطف خدا اندکی کم میشه.بخاطر همینه من هیچ وقت نمیگم ی بچه دیگه بیارم جای پسرم پر میشه چون جای فرشته هامون حتی با بچه دیگه خودمونم پر نمیشه . جایگاهشون محفوظ هست و میمونه تو جسم و روحمون.
منم همین فکرومیکنم ولی همه میگن برمیگرده تودلت میدونم میخان گولم بزنن
اونا هیچوقت بر نمیگردن حوب من میگم این قبر متعلق به پسر من پسر من اون زیره چطور برمیگرده الهی بمیرم براش من که نمیزاشتم حتی شوهرم بوسش کنه که مباداپوست لطیفش اذیت بشه اونوقت با کلی زجر رفت زیر خاک سرد......ففط ازخدا میخام یه بچه بهم بده شبیه خودش که همیشه یاداور پسرم باشه
به حق ۵تن بت بده هداناجان همون شکلی منکه بچموندیدم توسونوگرافی هم نشون نداد خودشو قسمت بوده نبینمش وتوخیالم باشه
