چشم گلی هر روز خدا رو شکر می کنم
چند شب اول بعد زایمان خواب بد میدم و تو خواب جیغ میزدم و گریه میکردم یه شب خواهرم داشت ارومم میکرد گفت تو داری با خدا لج میکنی خداست دلش خواست بهت داد حالا خواست گرفت، خیلی راحت میتونه جون ماها رو هم بگیره
اینو که گفت خیلی ترسیدم بعد شکر کردم اگه یک کدوم از همون اعضای خانوادم برن چطور تحمل کنم. کلی از خدا معذرت خواستم و شکر کردم. بعد اون شب شکر خدا دیگه کابوس ندیدم.
السا جون نمیدونم کجایی گلم ولی عزیز خوانواده هر جا هم باشن، فقط باشن و سالم باشن عزیزم بقول خودت تنها پشتیبان همونان.