ناراحت شدم برات عزیزم انشالله خدا بهت صبر بده و بزودی یک فرشته ناز
من که دیونه شدم اینقدر تپی خیابون موقع راه رفتن با خدا حرف میزنم ازش گله میکنم بعضی وقتا میبینم عابرا دارن با تعجب بهم نگاه میکنن حالا خدا رو شکر زبانم رو نمیفهمن
خیلی دلم از خدا گرفته گفتم خدایا اصلا من بنده بد تو آیا تو دلت میاد این طور یک مادر داغ دار رو چندین بار عذاب بدی پس کجاس اون بزرگی ات اون مهربونی ات
بخدا اگه حداقل حکمتش رو بدونم بازم راضی میشم
اصلا چرا میده که اونقدر با بی رحمی ازم پس میگیره
اخه مگه من بنده اش نیستم چند بار امتحان چند بار عذاب دیگه بسه خدایا
جونم رو بگیر خلاصم کن
من زندگی رو نمیخوام کاش بجای ادمایی که مریضن و دنیا رو دوست دارن من بمیرم و اونا خوب بشن
زخمی که توی قلبم هست اونقدر عمیقه حد نداره
خدایا کاش صدام رو بشنوی منم ببری پیش بچه هام از زندگی و عذاباش خلاص بشم