دوستان من ۲۷ روز پیش دخترم رو تو ۲۵ هفته به دلیل هیدروپس و لختگی خون تو بند ناف از دست دادم،حال روحیم خیلی بده ولی میخوام یه سری چیزهایی رو بگم،،،اول اینکه از یه سنی شما میتونید حرکتهای جنین رو متوجه شید،حتما هر روز حرکتهای جنین رو بشمارید و اگر تو یه روز کم شد برید دکتر برای معاینه و بررسی،که مثل من نشید و چند روزی تو شکمم مرده بود و متوجه نشدم،برای انجام سونو پیش پریناتولوژیست برید که اونا خیلی دقیق بررسی میکنن جنین رو حتی اگر جز حاملگیهای پر خطر نیستید،اگر جنین یا نوزادتون خدای نکرده عمرش بدنیا نبود حتما بفرستید کالبد شکافی تا علتش مشخص شه برای بارداریهای بعدی شاید بتونه کمک کنه تو روند درمان،دکترم به من گفت نیاز نیست کالبد شکافی ولی بعدش فهمیدم اگر انجام میشد شاید کمک بود برای تشخیص علتش،ما فقط کاریوتایپ انجام دادیم که مشکلی نبود و برای بررسی آزمایش ژنوم هم هزینه اش ۱۷ تومن میشد که فعلا انجام ندادیم ولی در آینده کوتاه تصمیم دارم انجام بدم آخه من با شوهرم دختر خاله پسر خاله هستم و نمیخوام دوباره ریسک کنم،من بعد بارداری اولم که خدا یه پسر سالم بهم داد که بارداری خارج رحم داشتم که یکی از لوله هامو از دست دادم و با وجود داشتن یه لوله تونستم بطور طبیعی باردار شم،زمان زیادی هم طول نکشید...قابل توجه دوستانی که یه لوله مثل من دارن که میگن با وجود یه لوله شانس باروری کمه،،،اصلا نگران نباشید عکس رنگی حتما بگیرید تا از سالم بودن لوله دیگه مطمئن شید،،،،دکترم گفت بعد از ۶ ماه از عمل سزارینم میتونم دوباره بچه دار شم،،،و خیلی جاها خوندم که هیدروپس یه اتفاق بوده و احتمالش کمه که دوباه تکرار شه ولی خب بالاخره هیچی صدردرصد نیست،،،،قراره ۳-۴ماه دیگه برم برای آزمایشهای قبل بارداری،،،چونکه فکر میکنم فقط با داشتن یه بچه دیگه حالم خوب میشه،،،، نتیجه آزمایش و روش درمان هر چیزی بود بهتون اطلاع میدم که اگر دوستی مشکل من رو داشت شاید بدردش بخوره،،، و نکته آخر عزیزی که بارداره خیلی رعایت کنه،کاری که من نکردم و الان خودم رو سرزنش میکنم که اگر اون کارهارو نمیکردم شاید بچه ام الان تو شکمم بود نه جایی که حتی نمیدونم کجاست اونجا،زن باردار بار شیشه داره و همه جوره باید مراقب باشه
دوستان یه راهنمایی ازتون میخوام،من بعد اینکه دخترم رو از دست دادم به پسرم نگفتم همچین اتفاقی افتاده... و منتظر اومدن خواهرشه،ولی وقتی بیمارستان بودم،بهش گفتن که وقتی بری کلاس اول،دوم نی نی میاد،،اونم پذیرفته ولی هر روز در مورد نی نی صحبت میکنه و وقتی میخواد نفرات رو بشماره نی نی رو هم جزو آمار میاره...این دلمو به درد میاره،موندم چه جوری بهش بگم و چی بهش بگم،اگر کسی تجربه ایی داره ممنون میشم راهنماییم کنید
فقط بهتون بگم من دوسال پیش پدرم رو از دست دادم و پارسال پدرشوهرم رو و پسرم مرگ اونارو واقعا حس کرد و روش تاثیر گذاشت و دیگه نخواستیم این رو بهش بگیم،موندم چیکار کنم
قربونت برم عزیزم
آره واسم خیلی سخت شد
زایمان قبلیم که اون تو هفته ۱۸ بود یک لحظه پاش خورد به رون پام
وای سه سال افسردگی کشیدم
الان با این داغ چه کنم که هم صداش و شنیدم هم رفتم بدن بی جونش و تو دستگاه دادم
وای بعضی وقتها فکر میکنم نفسم داره قطع میشه
خدا بهم بچه های سالم داده بود و بخاطر مشکل خودم جونشون از بین رفت
چجوری من زنده ام آخه😭😔
دلم گاهی واسه خودم میسوزه😔
چه کنم که مجبورم و محکومم به صبر
چه حکمتی بود سر در نمیارم....
بچه شما که سی هفته بود خیلی بزرگتر بود
آخی بمیرم واسه مظلومیت بچه هامون
خدا ان شاءالله به زودی دوباره دامنت و با بچه های تمل مپل سبز کنه عزیزم❤
فک کنم خدا این بچه هارو سر راهمون قرار داد تا بهشتی بشیم.
الان زایمان کردی
پاک شدی
انشاله ایمانتو از دست ندی و نداده باشی
من خودم بی ایمان شدم
ولی خدا خودش به راه راست هدایتم کرد
این بچه ها ازمایش بودن
توی قران هم ازمایش مال و فرزند اشاره شده
منم تو ۳۳ هفته جنین حرکت نکرد رفتم سونو گفت قلبش نمیزنه وقتی سزارین شدم دکتر گفت قسمتی از بندنافش کبوده.قبلشم ۲ سقط تو ۸ هفته داشتم که جنین تا ۶ هفته رشد کرده بود.تو این بارداری از اول تا هفته ۲۴ هر روز انوکسا مصرف کردم ولی از هفته ۲۴ به بعد دکتر گفت ی روز درمیان تزریق کنم.تو ۳۳ هفته هم رشدش ۲ هفته عقب بود.
آره واقعا دلم فقط به همین خوشه
بچه هامون اون دنیا شفیعمون میشن
منم تو بارداری کلی قرآن خوندم
کلی نذر نیاز
همه واسم دعا میکردن
اصن سر از حکمت این اتفاق در نمیارم...
هرچی هست فقط مطمئنم خیری توش بوده
خدا داد خودش گرفت خودش صبرشم بده...
بعضی وقتها خیلی بی طاقت میشم ..دلم چقدر واسه تکوناش تو دلم تنگ شده😔
عزیزم متاسفم خیلی ناراحت شدم
خدا جاش و دوباره واست سبز کنه
منم ۲ تا سقط و دو تا زایمان زودرس داشتم
چه کنیم
خیلی اتفاقا از دست ما خارجه
ان شاءالله خدا خووش کمکمون کنه یه روزی بشه نی نیمون کنارمون خوابیده باشه و این روزهارو یاد کنیم...
عزیزم خدا به دلت صبر بده
ان شاءالله که دیگه هیچوقت اون اتفاق برات تکرار نشه
امیدوارم تا ۶ ماه دیگه بیای و خبر بارداریت و بدی و پسر گلت دوباره خوشحال بشه و این بار به امید خدای بزرگ حتما بغلش بگیرید ❤
آره.احتمالا بخاطر اینکه دکتر از هفته ۲۴ گفت ی روز در میون بزن اگه هر روز میزدم مشکلی پیش نمیومد.
خودمو سرزنش میکنم چرا اونموقع با ی دکتر دیگه مشورت نکردم.آخه هفته ۳۰ تو سون رشدش ۲ هفته عقب بود دکتر گفت پس برو باز هر روز انوکسا بزن.از هفته ۳۰ تا ۳۳ که هر روز زده بودم خیلی خوب رشد کرده بود.
قربونت عزیزم
ان شاءالله همه مامانای منتظر خیلی زود بچه هاشون صحیح و سلامت در آغوش بگیرن❤
من دو تا سقطام تو هفته های پایین بود۵،۶
زایمانای زودرسم یکیش ۱۸ هفته
اون یکی هم بیست روز پیش تو هفته ۲۵.
پسرم سه روز تو دستگاه موند ولی چون نارس بود پرکشید
آخ که دارم دیوونه میشم😔
من دو سه ماه اول آمپول آنوکساپارین میزدم و همزمان قرص آسپرین
چون هی میوفتادم به لکه بینی دکتر آمپول و قطع کرد
فقط آسپرین میخوردم.
ولی اون اواخر هی میگفت شیاف و قطع کن
بعد دوباره میگفت بخور چون قبلا زایمان زودرس داشتی
هی بخور نخور
منم یه روز در میون دو روز در میون میزاشتم
الان پشیمونم کاش هر روز میزاشتم
دیگه کاش و کاشکی فایده نداره
در هر صورت میخواست این اتفاقا واسمون بیوفته اینا همش بهونه ست...
وای چرا نوشتم شیاف و بخور
خندم گرفت 😄😄
منظورم بزار نزار بود😁
