آمین.
حدود 15..16 روز. بعد ترشح داشتم. 26 روز بعد زایمان دوباره خونریری داشتم که مثل پریود بود و 4 ..5 روز طول کشید. با بکی از آشناهامون که ماماست تماس گرفتم و بهش توضیح دادم گفت احتمالا پریود شدی حالا هفته دیگه وقت دکتر دارم برم ببینم اون چی میگه
عزیزم اصلا ناشکری نکن. به خودت و همسرت آرامش بده. حال و روز منم خیلی خراب بود عین روانیا شده بودم همش گریه میکردم. خیلی سخت بود دیوونه شده بودم همش از این مطب دکتر به اون مطب دکتر برای علت از بین رفتن بچه ام. روز خوش نداشتم تا مدت ها. اما به خودم اومدم گفتم حتما خدا مصلحتی میدونسته که نمی خواسته بچه من باشه. خودم رو تسلیم تقدیر و سرنوشت کردم چون استرس واقعا بدن رو نابود میکنه. عزیزم دنیا به آخر نرسیده تو هنوز جوونی اول راهت هست سعی کن زندگی رو اینجوری که الان شده بپذیری و باهاش کنار بیای. و بگی خواست خدا بوده و من تسلیم خواست و اراده اونم.
عزیزم خیلی خوبه که الان‌تونستی به یه آرامشی برسی من کلا دختر قوی هستم واقعا خوب تونستم جلو خودمو بگیرم ولی اینجا خیلی هارو‌میخونم که میکن با وجود اینکه بچه بعدش اومده همچنان افسردن میترسم میگم نکنه منم اینطور شم بیخیال نشم
کلا این درد که همیشه رو قلب ادم هست و قابل فراموش شدن نیست. اما باید با شرایط خودمون وفق بدیم. چون قراره باز باردار بشیم و نیاز داریم که بدن قوی داشته باشیم. بچه هامون هم اصلا راضی به این نیستن که ما زندگیمون رو نابود کنیم. اونا فرشته های بهشتی بودن زمینی نبودن. باور کن من اولا انقد اسم میوردم و گریه میکردم. شوهرم دیگه از دستم خسته شده بود بهم گفت دیگه هرگز جلو من اسم نیار. از اون موقع اصلا اسمش رو نیوردم. الانم بعصی وقتا به یادش خودم میفتم توی تنهایی خودم گریه میکنم اما آرامش زندگیم رو حفظ میکنم.
گلم همه تو نیستن و تو هم همه نیستی. داری میگی قوی هستی و با اراده..پس به خدا توکل کن و افکار منفی رو از خودت دور کن. واسه اون دسته از دوستان هم از خدا آرامش بخواه.
خود من اصلا قرار نداشتم و بی اندازه بی طاقت بودم هرکس من میدید یا تماس میگرفت بهشون میگفتم فقط واسه آرامشم دعا کنید. ی شب که فوق العاده بی تاب بودم و بی مهابا گریه میکردم رفتم تراس و نی نیمو قسم دادم😔 گفتم به حرمت این چند وقت که تو دلم بودی و تمام تلاشم کردم که مراقبت باشم قسمت میدم از خدا برام آرامش بخواه😢 غم از دست دادنت سخته مامانی ولی خودت کمکم کن تا باهاش کنار بیام. وای که چه شبی بود اون شب😢😢
آیت الکرسی بخون و به اتفاقات خوب فکر کن. به اینکه به زودی ی نی نی سالم و صالح میاد تو زندگیتون و دل خودت و همسرت شاد شاد شاد میشه😍😍
و اینکه فراموش نکن خدای ما همون خدای ابراهیم که آتیش گلستان کرد😊
حالا تو عزیزم الان خیلی خوبه با کسایی که درد مشترک دارن باهاشون هم دردی میکنی و مرهم دلت هستن من تو اون روزای اول فقط خودم رو توی دنیا تنها میدیدم گه فقط این بلا به سرم اومده. بعد که با این سایت آشنا شدم دیدم امثال من زیادن و خودم تنها نیستم.با خیلی از دوستان اینجا که باهاشون حرف میزدم آرامش گرفتم واقعا روحیه ام عوض شد و روم خیلی تاثیر مثبت داشتن. امیدوارم برای تو هم اینجوری باشه.
