مادرهایی که بچه از دست دادین والان دوباره یا اقدامین یا باردارین و یا هم دوباره مامان شدین بیان با

ببخشید من اوضاع روحیم خوب نبود همش تو رختخواب بودم
جریان ختم چی شد؟

آذر جون ان شاءالله موفق باشی تو کارات ولی بیشتر بهمون سر بزن 

زیبا جون خدا بد نده عزیزم.تو رو خدا بیشتر مواظب خودت باش.ظاهرا از دیروز شروع شده ختم

عزیزم انشاالله که بهتر بشی ختم از دیروز شروع شده سعیده جان جاتون خوندن دیروزو از امروز بخونین بیاین دو تاپیک قبلم اونجا تگت کردم لیستو یادداشت کن

مرسی عزیزم روحیه ام خیلی بده یکی از دوستان با شوهرم هماهنگ کرده یک هفته ببره منو مشهد
نمی دونم تاثیری خواهد داشت یا نه
 دیگه جونی برای دعا کردنم نداره من دست خالی از مشهد زیاد برگشتم  
اینجا هم دوست دارم همراه باشم که شاید امیدی بشه برای دیگران

پس من امروز دو بار سوره حشر را به نیت اینکه دلهامون شاد بشه میخونم

ممنون عزیزم
جریان تاپیک چیه
من چیزی ندیدم

زیبا جون حتما برو حالت بهتر میشه چون منم خودم تجربه کردم منم وقتی پسرمو سه بار بردیم مشهد و هر بار بی نتیجه برگشتیم بعد از پر کشیدن پسرم گفتم دیگه نمیرم مشهد امام رضا که منو نمیخواد صدامو نشنید چرا برم ولی عزیزم این ظاهر قضیه ست ما نمیدونیم صلاحمون چیه اونا چی رو برامون در نظر گرفتن وقتی به اجبار همسرم رفتم فقط میگفتم مگه من میتونم مشهد نیام ببخشید امام رضا کل آرامش دنیا اومد تو وجودم تو برو حتما آروم میشی امام حتما دعا رو مستجاب میکنه اما ممکنه اجابتش از نظر زمان و نحوه وجود متفاوت باشه.شک نکن میرسی به خواسته ت.عزیزم غسل صبر بکن هر سری بعد از دوش. و اینکه سوره عصرم زیاد بخون و برای فرشته ت نیت کن هدیه بفرست هر چی دوس داری با صلوات مطمئن باش آرومتر میشی.ببین عزیزم ما همیشه یه غم داریم تو دلمون فرلموش شدنیم نیست اما فقط باید یه کار کنیم تا این غم مانع زندگی کردنمون نشه.ببخشید طولانی شد

می خوام برم بگم چرا نزاشتی با خوشحالی و تشکر بیام چرا همش چشمام گریونه
تنها جون تو الان بارداری؟

منم همینطور بودم میگفتم برم میگم چرا بچمو ندادی چرا؟اما میدونی وقتی رفتم حرم فقط گریه میکردم گریه ناشکری نبود گریه دلتنگی و دلشکستگیم بود انگار قبل از اینکه اون حرفا رو بزنم امام خودش میدونست و آرومم کرد توام آروم میشی زیبا جون یقین بدون بخاط این درد و غمی که ما کشیدیم اینقد برامون جبران میکنن که شرمنده میشیم ما بی تابیم البته منم مثل توام اما بیا اعتماد کنیم اونا از پدر به ما مهربونترن خیلی خیلی مهربون.مطمئن باش امام صداتو میشنوه از ناراحتیت ناراحته.بری آروم میشی.آره عزیزم باردار شدم ان شاءالله روزی شما بشه اما بخاطر همین بی تابیا الان شرایط جسمیم خوب نیست و متاسفانه وقتی فهمیدم که باردار بودم تو کار منو با خودت نکن من ۴ سال غصه خوردم .برا منم دعا کن عزیزم وقتی چشمت به ضریح آقا افتاد

ممنون بهترم خدا رو شکر درد شکم داشتم که دکترم گفت شیاف استفاده کنم.نه عزیز نرفتم هنوز دکتر گوارش روز یکشنبه نوبت دارم.ولی هدانا جون دکتر مرصوصی گفت که بعد از بارداری آنزیما بره بالا خطرناکتره خیلیا با آنزیم بالا و کبد چرب باردار میشن و اصلا اطلاعم ندارن ولی گفت تحت نظر گوارش باشم و آب انار و لیمو زیاد بخورم توام همینکارو بکن ان شاءالله که اتفاقی نمیفته منکه واقعا تحمل ندارم دیگه ۴ سال غم برام کافیه

هدانا جون من چند وقته با اینکه گرممه لرز میگیرم قبلا شبا موقع خواب بود الان تو روزم این اتفاق برام افتاده مریضم نیستم نمیدونم چرا اینطور شدم

منم خیلی یاد صالح میوفتم واقعا دلتنگشم