منم باردار بودم یه هفته مشهد بودم امسال هرکاری کردن نرفتم اخه قرار بود با پسرم بریم حتی شوهرم همه وسایل سفرو آماده کرد ولی من لحظات اخر زدم زیرش ومنصرف شدم من همه معصومین وامامانو صدا زدم التماس کردم گفتم پسرم میفرستم بیاد خادمیتونو کنه تورخدا ازم نگیرش خدا وقتی میگی خدایا توروخدا اوج درماندگیه ومن چقدر اون روزها تو بیمارستان درمانده بودم وقتی شوهرم بهم اون خبرو داد داد زدم شماها کر بودین صدای منو نشنیدین پسرم روز شهادت حصرت فاطمه اسمونی شد
ممنونم دوستان انشالله خدا هیچ مادریو با بچش مورد آزمایش قرار نده
هدانا جون الان دیگهدلتو صاف کن قسمت شد برو حتما ازشون سلامتی و عاقبت بخیری بچه هاتو بخواه.ما نمیدونیم حکمت خدا چی بوده.منم پسرم روز تاسوعا رفت روزی که حضرت عباس و مادرشونو واسطه کرده بودم خب نشد اما اونا شفاشو دادن الانم جاش خیلی خوبه مطمئنا خدا تمام اون حسرتایی رو هم که رو دلمون موند جبران میکنه.بیاین اعتماد کنیم به خدا و واسطه هاش
دلشکسته جان نی نی زنداداشت دنیا اومد
من اسمشو امیرارسلان گداشتم البته یه اسم دیگه میحاستم بزارم نشد بخاطر یکی اولین اسم انتخابیم بود دیگه گفتم امیر ارسلان که نامدار باشه همه میگفتن این اسم خیلی براش بزرگه که گفتم مگه قراره بزرگ نشه همیشه کوچلو که نمیمونه ولی من حتی یه بارم نتونسنم صداس کنم واون نگام کنه یه بار اون هیچ وقت بزرگ نمیشه ونشد خیلی زودم مهر باطل شد خورد تو شناسنامه اش
مصلحت خدا این بود باید به خواست خدا راصی باشیم
زیبا جون انشالله بزودی حال روحیت بهتر بشه گلم ختم از دیشب شروع شده من دیشب بجاتون خوندم عزیزم از امروز شروع کنید عزیزدل، تاپیکم جدا واسه ختم دلشکسته جون زدن اونجا صداتون کردن لیست اسامی اونجاس که هر روز به نیت یک نفر خونده میشه گلم، عزیزم مشهد رفتی مارو فراموش نکنی عزیزم
تنها جون عزیزم انشالله همه چی برات ختم بخیر شه گلم دیروز من بجاتون ختم شروع کردم گلم شما از امروز شروع کن، تاپیک دلشکسته جون جدا زدن اونجا صداتون کردن ولیست اسامی گذاشتن که هر روز به نیت یک نفر ختم انجام میشه عزیزم
