بچه 6 ماهه؟؟!!!!😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐 انتظار داری مثل ادم های بزرگسال رفتار کنه؟!!!😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
پسر منم یازده ماهشه بخدا امروز‌اصلا نزاشته بشینم یه آبپاش گرفته دستش و حیاط آبپاشی کرده همش تو حیاط بودم منم باید دستشو بگیرم که نیوفته بخدا حتی یه دستشویی هم نمیزاره برم فقط میچسبه به من باباش نه میتونم غذا بپزم نه به کارام برسم یعنی اگه خونمو ببینی وحشت میکنی ولی تاحالا اصلا یه بارم دعواش نکردم مامانم میگه خیلی صبوری اگه من بودم کلی دعواش میکردم تروخدا اذیت نکن بچتو گناه داره
مامان بزرگم همیشه تعریف می کرد که مامان منم بچه که بوده راه نمی رفته بدون هیچ مشکلی. تا سه سالگیش. براش از این کفش های بوق دار خریدن به عشق اون راه افتاده. چرا ایتقدر نگرانی شما عزیزم.
یه نکته دیگه هم اگه بچه خیلی تپل مپل باشه هم راه رفتن براش یه خورده سخت تره
پسر من اینجوری بود.هنوزم که ۴ سالشه بازم نق نقوعه
منم اول فکر میکردم من مادری بلد نیستم یا کم طاقتم.چطور بقیه اینقد از دست بچه هاشون نمینالن پس
الان یه دختر هم دارم که ۱۰ ماهشه و واقعا آرومه تازه دارم لذت بچه داری رو میچشم
ولی پسرم دیوونم کرده.هر روز باهاش دعوا دارم
دیگه باید تحمل کرد دیگه
بازم خدارو شکر
پسر من الان ۲سال و هشت ماهه از روز اول دهنش یکسره باز بود تا همین امشب بد خواب اصلا خوابش تنظیم نشده هر کاری و دکتری که بگید انجام دادم و بردم منم خسته م دست تنها شوهرم اصلا کمک نمیکنه
منم خسته شدم هیچ جانمیتونم برم فقط بایددنبالش بدوییم بیست ماهشه کلافمون کرده امروزبله برونه برادرشوهرم بودمنوشوهرم هیچی نفهمیدیم فقط سرپا دنبال پسرم بودیم ازبس حرص خوردم آرایشم موهام خراب شدازبس بچه اذیت کنیه جایی میریم نه غذامیخوره نه میخوابه وای امروزپدرم دراومد
مطمعن باش بچه تو این سن یه دردی داره ک مدام نق میزنه
عزیزم تو درسته خسته ای منم شرایط تو رو دارم بچه کوچیکم یک سالشه وپسر بزرگم 9 سالشه از وقتی دومی به دنیا اومده اولی شدیدااااااا ناسازگار لجباز پرخاشگر و بی نظم وبد شده فکر کن یه بجه کوچیک داری که تازه داره راه میافته یک لحظه ولش کنم با مخ میره تو درودیوار یه پسر فضوووووول وبد اخلاق ومن یه زن وسواسی وتمیز کل کل کردن با یه شوهر حساس رو هم اضافه کن اصلا وقت برای استراحت ندارم شبا که میرم تو رختخواب هم خوابم میاد شدییییییید وهم دوست دارم بیدار بمونم توتنهایی طعم آرامش وسکوت رو بچشم ولی میدونم این روزها هم میگذره بچه هام که بخندن وبغلشون کنم همش خدارو شکر میکنم که سالمن یه لحظه به این فکر کنی که اگه خدااااااایی نکرده اتفاقی براشون بیفته ........تحمل این روزها آسون تر میشه
صلوات علی نبی ..... اللهم صلی علی محمد و آل محمد 💙💚
عزیزممممم درکت میکنم، افسردگی هم نداری ب هیچ وجه، فقط یه مادر خسته ای.... منم جاریم بچش تا یکسالگی یک ریز دهنش باز بود اما خب الان ماشالا آقایی شده برا خودش و مدرسه میره خیلی هم باهوش و خوش خنده اس، تموم میشه قربونت برم❤❤ چرا خودتو حرص میدی، اگر کسی بتونه پیشت بیاد و کمکت کنه که خییلی خوبه اگرم نه دنبال راه چاره باش مثلا آغوشی بخر اینجوری بچه همش تو بغلته و گریه نمیکنه توهم همونجور میتونی کاراتو برسی، البته احتمال داره دل درد داشته باشه بیچاره...
ولی خیالت راحت این گریه کردن قرارنیست سالیا سال براش بمونه، هرچی بزرگتر میشه کمتر میشه تا کاملا برطرف میشه چرا الکی ذهنتو درگیرمیکنی گنده میکنی قضیه رو، تو فقط احتیاج ب کمک داری، نهایتا بگو شوهرت پرستار بگیره برا بچه حداقل بتونی کارای خونه رو برسی، یا یکی بیاد نظافت منزل بکنه و غذا بپزه و تو به بچه برسی ..خلاصه
کلاف سردرگم زندگیمو میشکافم
به عشق تو اونو دوباره از نو میبافم
حتی اگه این خونه زندون بشه میخندم
زندگیم از دست تو داغون بشه میخندم
میگذره این دلخوریا میگذره
عمر تو و من بخدا میگذره❤⚘⚘⚘
