2777
2789
عنوان

شوهرم از کنترلم خارج شده زندگیم رو به زوال است

| مشاهده متن کامل بحث + 1828 بازدید | 187 پست
کارمندهست سا۴درمیاره میره نمایشگاه شبا میاد الان ماه رمضون بخاطرافطار زود میاد

اهل نماز و روزه هم هست؟ 

در دنیایی که گرگها زوزه می کشند بره  شدن تاوان سختی دارد ،،،،،، قلبم ساده بود اما عقلم دیگه همراش نیست 

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

من فک کردم مثل شو هر خودمه که دوستاش هم ادم حسابین البته کلا یه دونست دوستش همکارشم هست ماهی یکی دو ...

نه عزیز والله من ازخدا میخوام آدم و حسابی باشند تا اینم یه چیزی یاد بگیره ازشون تو دوستاش یه پسر دایی خودم دارم که اونم یه شهر دیگه هست یعنی وقتی میریم پیش فامیل خودمون شوهرم میشه یه مرد ایده آل اما متاسفانه ما تو شهر خودشون زندگی می‌کنیم 

در دنیایی که گرگها زوزه می کشند بره  شدن تاوان سختی دارد ،،،،،، قلبم ساده بود اما عقلم دیگه همراش نیست 
نه وقتی دوست بودیم میگف میخونم مسجدمیرم بعد فهمیدم دروغ گفته گفتم بایدبخونی ۷ماه خوند مادرشوهرم دیگه ...

اینم نمیخونه جالب توجه خودمم یکسال نمیخونم آخه یه کم دلگیرم که چرا خدا تو اینهمه آدم دلم رو کشوند پیش این یکی من خیلی با اعتقاد بودم و اهل کتاب و درس و خواندن اما شوهرم دقیقا بر عکس من هستش سال‌های اول شبهای قدر فرداش روزه می‌گرفت اما الان چند ساله نه صلوات می‌فرسته روزهای جمعه صد تا می‌فرسته وقتی میخواییم بریم مسافرت تو ماشین من قرآن میخونم شوهرم یا گوش میده یا باهام میخونه اما نماز و روزه نه دیشب هم گفتم خونمون شیطونی شده امسال اولین سالی ماه رمضان نه روزه ام نه نماز میخونم وقتی وارد شدیم شروع کردم به سوره ناس و آیت الکرسی اونم باهام خوند خودم تصمیم گرفتم از فردا ظهر بخونم نمازم چونکه دخترم همه اش میگه مامان چرا نماز نمیخونی  دیگه

در دنیایی که گرگها زوزه می کشند بره  شدن تاوان سختی دارد ،،،،،، قلبم ساده بود اما عقلم دیگه همراش نیست 
راستی یکاری کن تاعادتش نشده نره باغ ازاول نباید میزاشتی الانم باز ببین چه جوری میتونی نزار اصلا

اون شب که تایپک زدم گفتم منم میام باهم رفتیم که اون رفت دنبال پسر عمویش منم رفتم تو باغ تا 12 و ده دقیقه که آومد گفتم بلند شو بریم خونه اومدیم خونه خیلی گریه کردم اونم گفت بخدا دیگه نمیروم دیشب رفتیم یه وسیله بده به برادرش آخه برادر و پسر عمه اش شریک آن بعد دیدم یه زنیکه ازین هفت خطی هاش باور کن آستین مانتوش تا آرنج بود و موها همه باز پیش برادرش نشسته من فقط یه نیگاه کردم رومو برگردونم شوهرم با تعجب گفت این کی هست گفت از دوستان و وقتی خواستیم بیایم بیرون چهار تای دیگه اش اومدن کلا لخت بودن به شوهرم گفتم آهان پس تو میایی اینها را می‌بینی قسم خورد گفت اونوقت هیچ کس نمیومد و من کلا چهار بار اومدم که یبارش خودم بودم آخه یه 20 روزی هست راه اندازی شده و فکر کنم به موقع خبردار شدم دیگه جلوشو میگیریم 


در دنیایی که گرگها زوزه می کشند بره  شدن تاوان سختی دارد ،،،،،، قلبم ساده بود اما عقلم دیگه همراش نیست 
اینم نمیخونه جالب توجه خودمم یکسال نمیخونم آخه یه کم دلگیرم که چرا خدا تو اینهمه آدم دلم رو کشوند پی ...

من همیشه میگم شاید خدا این توراهم قرار داده تا من بتونم به سمت خدا ببرمش.

خدا خیلی وقتها خیلی چیزا امتحان میکنه خیلی بنده هاش امتحان میکنه چرااجازه میدی شیطان بهت غلبه کنه اونوقت جادو هم بهت اثرمیکنه اولا به جادو اعتقاد نداشته باش دوما باخداباش. بمن هرچقدر دعا بنویسن اثرنمیکنه ولی به شوهرم میکنه

کاش دنیاهم دنده عقب داشت
اون شب که تایپک زدم گفتم منم میام باهم رفتیم که اون رفت دنبال پسر عمویش منم رفتم تو باغ تا 12 و ده د ...

راس میگه شوهرت  اولین بار بهش دختر نمیگن که نره  براهمین گفتم اجازه نده. من هیچوقت هیچ جا شب باهیچکس اجازه نمیدم

کاش دنیاهم دنده عقب داشت
من همیشه میگم شاید خدا این توراهم قرار داده تا من بتونم به سمت خدا ببرمش. خدا خیلی وقتها خیلی چیزا ...

دقیقا منم همیشه میگفتم شوهرم خدا قرار داده که به راهش بیارم اما یه سری اتفاقات افتاد که کلا از همه چی زده شدم خدا شاهده یه دختر دایی داشتم تو فامیل زبون زد همه بود آخه فامیل ما خیلی معتقد و زن و دختراشون با حیاند اما این یکی با همه فرق داشت پسر دایی ام که پسر عموی خودش هست گرفتش چه پسر خوشگل و زیبا و نماز خون و با ایمان و با اخلاق و باعث شد زنه هم مثل خودش بشه تا حدودی و بعد ازدواج رفت دانشگاه الانم معلم هست وقتی اونو میبینم که پدرم میگفت باهاش نگرد و خودم میبینم دق میکنم حسود نیستم اما خب از سرنوشتم اصلن راضی نیستم سرنوشتی که دلم باعث شد انتخاب کنم بدون رضایت همه خانواده ام 

در دنیایی که گرگها زوزه می کشند بره  شدن تاوان سختی دارد ،،،،،، قلبم ساده بود اما عقلم دیگه همراش نیست 

من حتی سالی یبار باهمکارش میرفتن بیرون ۲روز اینا اونم اجازه نمیدم حتی یه شب باشه اجازه نمیدم میگم میرین شب یاقلیان سیگار یا قمار شراب یا فیلم سکس... ببینین نمیزارم حتی پارسال پسرعموهاش گفتن متاهلن عید دوسه روز بریم شمال وسرعین من اجازه ندادم به مادرشوهرمم گفتن عروست نمیزاره گف نه این اخلاقش نمیزاره

کاش دنیاهم دنده عقب داشت
اول به بهانه کباب وتفریح میبرن بعد قلیان وسیگار و بعد یامعتادمیکنن یا شراب وعیاشی زن بازی

 آره عزیز میدونم یعنی باغ اکثرا جای دوست پسر و دختری هست 

در دنیایی که گرگها زوزه می کشند بره  شدن تاوان سختی دارد ،،،،،، قلبم ساده بود اما عقلم دیگه همراش نیست 
دقیقا منم همیشه میگفتم شوهرم خدا قرار داده که به راهش بیارم اما یه سری اتفاقات افتاد که کلا از همه چ ...

پس عین من داریم جواب بی احترامی حرف گوش نکنی پدرمادرامون میدیم

کاش دنیاهم دنده عقب داشت
من حتی سالی یبار باهمکارش میرفتن بیرون ۲روز اینا اونم اجازه نمیدم حتی یه شب باشه اجازه نمیدم میگم می ...

منم اجازه نمیدم وقتی میگه دوستام مجردی میرن بیرون منم میگم اشکال نداره تو برو منم با دوستام میرم و دیگه حرفشو نمیزنه بقران شوهر خواهرش میگفت بدون خانمم تا حالا تو بازار نرفتم 

در دنیایی که گرگها زوزه می کشند بره  شدن تاوان سختی دارد ،،،،،، قلبم ساده بود اما عقلم دیگه همراش نیست 
پس عین من داریم جواب بی احترامی حرف گوش نکنی پدرمادرامون میدیم

من دارم تاوان اشکهای پدرم رو میدم الانم چندبار حرف طلاق پیش کشیدم میگه به همه میگم تردت کنند 

در دنیایی که گرگها زوزه می کشند بره  شدن تاوان سختی دارد ،،،،،، قلبم ساده بود اما عقلم دیگه همراش نیست 
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   khatounmf  |  4 ساعت پیش
توسط   sisijoonm  |  2 ساعت پیش