ولی من از رو نرفتم ............الانم که بزرگ شده خودش پایه است .از الان داره میگه تو عروسی داییم که یه ماه دیگه است ...من پیش خانمها میمونماااااااااااااااااا
بچه ها بزرگتر میشن نیاز به شیرشون بیشتر میشه ولی یکسال به بالا اولویت غذاست حسابی سیرش کن با برنج و اب گوشت و .... دنت و
بعد نهایت یه رب شیر میخواد
بعد نهایت یه رب شیر میخواد
سلام اره من مهمونی میرم مسافرت میرم .منم مثل شماهم تازه من ساعت کاریم بیشتر تا 5 .روزایی که داشنگاه دارم که تا7 ولی همه جا میرم بخوادم شیطونی کنه براش وسایل بازی خودشو میبرم عاشق زنجیر و قابلمه است بدم دستش تا 1 ساعت سرگزمه
ناراحت نباش عزیزم، اینا تجربس دیگه، مگه نمیگی اولین باری بوده باهاش رفتی مهمونی... از این به بعد دیگه میدونی اول به اون برسی هرقدرم طول کشید.. فوقش دیرتر میرسی، بذار مردم هرقدر میخوان غر بزنن اونا که جای تو نیستن
بعدم اینکه این عذاب وجدانا خوبه چون باعث میشه دیگه باهاش عصبی رفتار نکنی و از این به بعداگه عصبانی شدی میدونی اگه باهاش بد رفتار کنی درسته که اون لحظه آروم میشی ولی بعدا عذاب وجدان میگیری
بعدم اینکه این عذاب وجدانا خوبه چون باعث میشه دیگه باهاش عصبی رفتار نکنی و از این به بعداگه عصبانی شدی میدونی اگه باهاش بد رفتار کنی درسته که اون لحظه آروم میشی ولی بعدا عذاب وجدان میگیری
پسر منم همینطوری بود ولی اینقدر مهمونی ومجالس بردمش تا عادت کرد به سر وصدا البته پسر من یک خورده حس کنجکاوویش زیاد بود یک سالش که ود میبردمش عروسی ویا مهمونی زنونه دستش رو میکرد توی یقه خانما میگفت جی جی یعنی ابرویزی میکرد شدید
کامیلا جون من به خاطر خانواده ی پر جمعیت همسری مجبور بودم بچه ها رو با خودم ببزرم مهمونی. اصلا نمی شد که مهمونی هاشونو نرم گاهی که برای عروسی ها پسرم رو خونه ی مامانم می ذاشتم بهشون بر می خورد( اضافه کنم که تهران هم نیستند).
واقعا سخته درکت می کنم بعضی موقع ها که از مهمونی بر می گشتم احساس می کردم کوه کندم!!!اما خودت یک سری کارا می تونی بکنی که به خودت و پسرت راحت تر بگذره.مثلا همون کارایی که بچه ها گفتن. یا من همیشه یه عالم هله هوله و کاغذ و مداد رنگی و اسباب بازیا ی مورد علاقه شون رو با خودم بر می دارم . وقتی کوچیک بودن سرلاک همیشه همرام بود و منتظر غذای سسفره برای بچه ها نمی موندم.یه چیز دیگه هم که خیلی کمک می کنه داشتن یه زیر سفره ایه که هر جا می تونی زیر پای بچه بندازی و نگران فرش و زندگی میزبان نباشی .
امیدوارم مهمونی بعدی برات راحت تر باشه!
واقعا سخته درکت می کنم بعضی موقع ها که از مهمونی بر می گشتم احساس می کردم کوه کندم!!!اما خودت یک سری کارا می تونی بکنی که به خودت و پسرت راحت تر بگذره.مثلا همون کارایی که بچه ها گفتن. یا من همیشه یه عالم هله هوله و کاغذ و مداد رنگی و اسباب بازیا ی مورد علاقه شون رو با خودم بر می دارم . وقتی کوچیک بودن سرلاک همیشه همرام بود و منتظر غذای سسفره برای بچه ها نمی موندم.یه چیز دیگه هم که خیلی کمک می کنه داشتن یه زیر سفره ایه که هر جا می تونی زیر پای بچه بندازی و نگران فرش و زندگی میزبان نباشی .
امیدوارم مهمونی بعدی برات راحت تر باشه!
عاشق زنجیر و قابلمه است
عزییییییییزم چه علایقی دارهههه
عزییییییییزم چه علایقی دارهههه
سارا جون فکر میکنم بیشتر بخاطر همون جنبه عاطفی اشه که اصرار داره زیاد به من بچسبه نه که من هم صبح تا ظهر نیستم وقتی میرسم خونه اون سعی میکنه به بهانه شیر منو پیش خودش نگه داره حتی بعضی وقتها وسط شیر خوردن پا میشه میاد صورتشو می چسبونه رو صورتم و دستشو میندازه دور گردنم بعضی وقتها هم رو زانوهاش میشینه و سرشو میزاره رو سینه ام و با دو تا دستاش منو محکم میچسبه انگار می ترسه بازم تنها بذارمش
کامیلا بسه دلمو خون کردی بمیرم براش الهی عزیزم
نفس جان با زنجیر و قابلمه که دخل همه رو میاره و مهمونی رو به هم میریزه
بعضی وقتها وسط شیر خوردن پا میشه میاد صورتشو می چسبونه رو صورتم و دستشو میندازه دور گردنم بعضی وقتها هم رو زانوهاش میشینه و سرشو میزاره رو سینه ام و با دو تا دستاش منو محکم میچسبه انگار می ترسه بازم تنها بذارمش
واااااای خدایای منوو بکشششش چقد با محبته
واااااای خدایای منوو بکشششش چقد با محبته
بچ ها خیلی خوبن آدم دلش میسوزه معصومن
دختر منم 13 ماهش منم وقتی میام خونه بهش شیر میدم ولی قبلش ناهارشو خورده .اگه خودم باشه ونه با شیر خوابش میبره ولی اگه نباشم مامانم اینقدر بیدار نگه میداره تا اینکه خودش یه گوشه خوابش میبره
الهی یییییی
طفل معصوم.. چقدم زود بیدار میشه.... دختر من ساعت ١٢ پامیشه ٢ شب میخوابه
دیرتر بخوابونش از اونور زیاد بخوابه... حداقل دوریتو حس نکنه
طفل معصوم.. چقدم زود بیدار میشه.... دختر من ساعت ١٢ پامیشه ٢ شب میخوابه
دیرتر بخوابونش از اونور زیاد بخوابه... حداقل دوریتو حس نکنه
داداش من دو تا در قابلمه برمیداشت سنج میزد .
پسر خودم عاشق کفگیر وملاقه بود ....هنوزم بتونه میره سروقتشون
پسر خودم عاشق کفگیر وملاقه بود ....هنوزم بتونه میره سروقتشون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز