2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043257 بازدید | 88175 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام دختراآذر بانو جون خوشحال شدم دیدم بهمون سر زدین💝🥰آبان جون تو لایکها اسمتون رو دیدم منتظرم بیا ...


عزیزم حس من به روال برنامه هات متقابله 💖. محبت داری، چشم:



شنبه بی نهایت کار داشتم توی خونه ولی فقط به یه بخشی می تونستم برسم، برای همین طبق اولویت جلو رفتم و این مقدار کاری بود که انجام شد :


لباسشویی رو روشن کردم و لباس های روشن رو شست. خودمم چند تا لباس ظریف رو با دست شستم ولی برای پاک کردن لکه هاشون سخت نگرفتم و به شستنشون با صابون و پهن کردنشون تو آفتاب اکتفا کردم. 


چند تا ظرف گنده رو شستم 


دو سری لباس خشک شده رو تا کردم


اتویی زیاد داشتم ولی فقط اونایی رو اتو کردم که دخترم دوست داشت بپوشه بره سر کلاس عصرش


میوه شستم


چند تا کیسه ی پارچه ای رو از ظرف و خورده ریز خالی کردم و کیسه ها رو گذاشتم برای شستشو 


ناهار فردا رو داشتیم برای شام یه غذای فوری درست کردم


برای خرید، همسر رو همراهی کردم ولی جابه جایی خرید ها موند برای فرداش. 



یکشنبه :


یه ساک رو از لباس خالی کردم که خوشبختانه لباس هاش تمیز بودن. فقط گذاشتمشون سر جاشون و ساک هم رفت برای شستشو 


لباسشویی لباس های تیره رو شست و من بازم لباس ظریف داشتم که با دست شستمشون 


یه سری ظرف و وسیله جابه جا شد یه سری هم فقط از جلوی چشم جمع شد تا سر فرصت برن سر جاشون


کلی لباس تا شد، اتویی ها هم اتو شدن بالاخره و تمام


واقعا خیلی سریع جاروی سطحی کشیدم ولی تو تمیز شدن ظاهر خونه موثر بود و خیالمو راحت کرد


ظرف نمک رو پر کردم


برای آشپزی کار خاصی نداشتم چون شام شب و ناهار فردا رو داشتیم برای همین فقط پنیر درست کردم چون کلا تموم شده بود با یه کم پنکیک برای عصرونه. 


به همسرم گفته بودم سبزی خوردن پاک شده بخره. شستمشون و شوید هایی رو هم که خریده بود گذاشتم خشک بشن. 



امروز :


لباسها رو شستم و تا کردم


ظرف قهوه رو پر کردم


گوجه هایی رو که گذاشته بودم خشک بشن، آسیاب کردم


خرد کن و آسیاب و قهوه ساز رو تمیز کردم


سرویس نظافت شد 


هر چی لباس و خورده ریز لازم بود جا به جا بشن، سر جاشون گذاشتم 


شام شب و ناهار فردا رو آماده کردم و بعدش روی سطوح و کف آشپزخونه رو تمیز کردم


دخترم شب کلاس داشت. وقتی رسوندیمش به موسسه ، با همسرم رفتیم خرید. 

تو فاصله ی خرید های خونه، دنبال شلوار هم بودم برای دخترم. خرید این شلوار دیگه داره فرسایشی میشه. چند وقته پی خریدنشیم. 


وقتی برگشتیم خونه، فقط کاهو رو شستم که بذارمش تو یخچال و جابه جایی بقیه ی خرید ها رو موکول کردم به فردا. 



فردا:


خریدهای امشب برن سر جاشون


سرامیکها تمیز بشن


لباس ها شسته بشن، خشک ها تا بشن


ورودی نظافت بشه


تو کشو ها یه کم جابه جایی لازمه. یه سری لباس ها باید بیان جلو دست، یه سری هم باید برن تو باکس.

اونایی هم که باید از دور خارج بشن رو مشخص کردم ولی عجله نمی کنم برای خارج کردنشون از منزل. 


اگه فرصت شد، خیلی واجبه که به هود و اجاق گاز، اساسی برسم و تمیزشون کنم


فردا آشپزی رو ساده برگزار می کنم. 




شب خوبی داشته باشید بچه‌ها. 💞



قربونت برم عزیزمدریچه میترالم مشکل داره متاسفانه

سلام گلم

منم  افتادگی دریچه میترال دارم. ولی اصلا قرص نداد. گفت فقط پیاده روی کنم تا قلب به تپش بیوفته 

در اصل دریچه میترال داروی خاصی نداره فقط تحرک و تحرک و تحرک

سلام. برنامم برا امروز 

صبح ساعت یه ربع به ده بیدار شدم. رفتم مغازه 

برم خونه 

ظرفا رو بچینم ماشین 

خونه رو برقی بکشم 

خونه رو طی کشی کنم 

لباس خشک ها رو تا بزنم 

تخت و اتاقم رو مرتب کنم 

گاز و کنار گاز تمیز کنم 

نهار درست کنم برا پسرم 

شام درست کنم 

خودم نهار می خوام هندونه بخورم 

قهوه بخورم 

جا کفشی  رو مرتب کنم و سه چار تا پله رو دستمال نم 

برم مجلس ختم مامان دوست مامانم 

برم مغازه 

شام درست کنم 

ظرفا شو بچینم ماشین 

نمازا رو بخونم 

داروها 


من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

سلام دوستان روز بخیر

گزارش دیروز رو الان میفرستم

صبح ساعت۸ بیدار شدم. دیروز باید هتل رو تحویل میدادیم

تقریبا همه وسایل رو شبش جمع کرده بودم

مسواک زدم و موهام رو شونه کردم. یه دوش سطحی گرفتم

صبحانه رو آوردن توی اتاق

چای دم کردم و همه بیدار شدن صبحانه خوردیم

وسایل رو از توی یخچال جمع کردم . آرایش کردم. پسرم رو آماده کردم

رو تختی ها و دمپایی ها رو جمع کردم گذاشتم توی کاور

و از هتل زدیم بیرون. توی محوطه باز دوستان رو دیدیم و ازشون خداحافظی کردیم

موقع حرکت آیه الکرسی خوندم و راه افتادیم

توی مسیر به مجتمع کاسپین سر زدیم. بینهایت بزرگه و درهم و بر هم. اصلا خوشم نمیاد از اونجا.با اینکه قیمت ها مناسبه ولی گشت زدن توش سخته

یه کفش برای پسرم گرفتیم و رفتیم کافیشاپ قهوه و بستنی خوردیم و راه افتادیم

دو ساعت در مسیر بودیم باز برگشتیم خونه خودمون تالش

سر راه ناهار گرفتیم آوردیم خونه خوردیم

تازه کار من شروع شد

اول از همه چمدون رو باز کردم لباس های تیره و رنگی رو جدا کردم دو مرتبه لباسشویی روشن شد

ظرفا رو شستم

بقیه وسایل رو جاسازی کردم

لباس ها پهن شدن.

رو تختی ها رو هم باید میشستم ولی هم جا نداشتم هم اینکه اون لباس ها دیر خشک میشدن

یه چرت نیم ساعته زدم

پا شدم دمپایی ها رو شستم

با پسرم یکم بازی کردم و کارتون دیدیم

همسر چای دم کرد خوردیم

و بعدش رفتیم شهر گردی . موقع برگشت من پیاده برگشتم سر راه نون تازه و سیر گرفتم.

داروخونه رفتم. تمام بدنم رو پشه و حشره نیش زده و کهیر زدم. رفتم دارو گرفتم.

برگشتم خونه دوش گرفتم. داروها و پماد ها رو مصرف کردم

همسر میوه خریده بود. شستم جاسازی کردم

از ناهار غذا مونده بود گرم کردم خوردیم

ظرفا رو شستم و آشپزخونه مرتب شد

باز یکم با پسرم بازی کردم

معلمشون چند تا کاربرگ فرستاده بود اونا رو حل کرد برای معلمش فرستادم

تخمه و تنقلات آوردم دور هم خوردیم و فیلم دیدیم

بعدش مسواک زدیم و کرم دست و پا

بامدیتیشن خوابم برد

سلام صبح بلند شدم صبحانه آماده کردم بچه ها و مامان خوردم خودم چون دیشب زیاده روی کردم فست ۱۶ ساعته گرفتم 

النا رو بردم استخر خودم هم رفتم باشگاه وزن من طلسم شده ۸۱ بود حالا ۵ش باید به دکتر تغذیه گزارش وزن و سایز بدم 

تا برگشتیم خونه ساعت ۱۲ بود خدا خیر بده مامان رو ناهار آماده کرده بود 

رفتم دوش گرفتم حلما هم بردم 

ظرفشویی روشن کردم ظرفهاش فعلا جمع نشده 

ی چرت زدم شام هم دارم

سلام شب تون بخیر قشنگ ها

گزارش امروزم

صبح ساعت ۹ بیدار شدم که مثلا برم پیاده روی. پسرمم با من بیدار شد

خلاصه منصرف پیاده روی شدم

صبحانه آماده کردم

یه بسته جوجه کباب از فریزر در آوردم برا ناهار

صبحانه خوردیم جمع کردم . ظرفا رو شستم

لیست لوازم تحریر رو که مدرسه فرستاده بود رو نوشتم با پسرم رفتیم به سلیقه خودش براش خریدم. بعد بردمش گیم نت

همسر برنج دم کرده بود

برگشتیم خونه. کلی با لوازم تحریر کیف کردیم و پسرم ذوق کرد

تراس رو تمیز کردم جوجه ها رو سیخ زدم و همسر برد تراس درست کرد

ناهار خوردیم و از همسر بابت ناهار خوشمزه ای که درست کرده بود کلی تشکر کردم

سفره رو جمع کردم. ظرفا موند توی ظرفشویی

با مامانم تلفنی حرف زدم

یه دور لباسشویی رو روشن کردم

دارو و پماد هامو استفاده کردم

همگی یه چرت زدیم

بیدار شدم هوا عالی بود ولی به همسر گفتم بخاری یکی از اتاق ها رو روشن کنه که اونجا لباس ها رو خشک کنم

ظرفا رو شستم و آماده شدم رفتم پیاده روی

توی مسیر چند تا مغازه سر زدم. خرید هامو کردم. دو سه قلم لوازم آرایش خریدم. برای شام حلیم هم گرفتم برگشتم خونه

همسر نسکافه درست کرد خوردیم

لباس ها رو پهن کردم

پسرم  با دوستاش قرار گذاشته بود ساعت ۷ برن گیم نت

سر راه پسرم رو گذاشتیم گیم نت با همسر همون اطراف زیر نم بارون قدم زدیم و گپ زدیم

ساعت ۹ برگشتیم خونه حلیم رو خوردیم ظرفا کم بود شستم

آشپزخونه رو حسابی تمیز کردم

گاز برقی بورقی شد

یه سری دیگه لباسشویی رو روشن کردم

همسر پفیلا درست کرد. با تخمه و چایی آوردم خوردیم و فیلم دیدیم

رمان خوندم و نت گردی مفید کردم

الانم براتون مینویسم


خدا رو شکر امروز با همه تلاش هام سه ماه هست که اصلا عصبانی نشدم.🥰

 اخم نکردم.🥰

 کوچکترین دعوایی با پسرم و همسر نکردم. 🥰

کارهامو با علاقه انجام دادم. 🥰

همیشه مرتب و تمیز بودم🥰

از کوچکترین چیزها لذت بردم حتی از خوردن یه لیوان چای🥰

در همه حال خدا رو شاکر بودم🥰

احترام همسر و خانواده شو خیلی زیاد نگه داشتم🥰

حریم شخصی همسر رو حفظ کردم🥰

هر کاری کردم بی منت بوده و توقع جواب نداشتم🥰

به سلامت خودم و خانواده اهمیت دادم🥰

به روابط سالم با دوستانم دقت کردم🥰

حسابی برای همسر و پسرم وقت گذاشتم🥰

هنرم رو تا اونجا که میشد توی آشپزی و تزیین غذا و نوشیدنی ها به خرج دادم🥰

خونه حسابی تمیز و مرتب بود🥰


2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   khatounmf  |  3 ساعت پیش
توسط   sisijoonm  |  1 ساعت پیش