*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

سلام دوستان

چندسال پیش عضو این تاپیک بودم از بچه های اون زمان فکنم فقط زهرا خانوم هستن که آگه خاطرم باشه پسرکوچیکشون تازه به دنیا آمده بودن 

من اون روزا خیلی آشفته بودم هم از لحاظ روحی و هم جسمی و این آشفتگی رو به اطرافیانم هم انتقال میدادم توی این تاپیک خداروشکر به نظم خوبی رسیدم و کتابخوان شدم بعدم تصمیم گرفتم ارشد بخونم و خداروشکر  دانشگاه دولتی قبول شدم باهر سختی بود درسم و تمام کردم و الان شاغلم 

خدارو شاکرم که بعد ازگذشت چند سال که برگشتم به این تاپیک دست پر هستم

سلام عزیزم

به به لذت بردم. انشالله همیشه توی زندگی موفق و دست پر باشی

قربونت برم مهربون

سلام وقتتون بخیر دوستان

گزارش امروزم

صبح ساعت ۸ بیدار شدم همسر باید میرفت پروژه ها یی که کارهاش تموم شده بود رو تحویل بده

مسواک زدم و دست و صورت شستم

چایی دم کردم.

با هم صبحانه خوردیم

همسر رو با روی خوش بدرقه کردم رفت سرکار

بساط صبحانه رو جمع کردم

همه لیوان ها و استکان ها رو انداختم توی تشت وایتکس

همه جا رو گردگیری کردم

برنج دم کردم به اندازه یک وعده خورشت قرمه توی فریزر داشتم در آوردم یخش باز شه

دوش گرفتم  موهام رو خشک کردم

یکم نت گردی کردم

پسرم ۱۱ و نیم بیدار شد. صبحانه شو دادم  . دو سه تا مانتو اتو کردم . با مامانم تلفنی حرف زدم

آماده شدیم رفتیم آرایشگاه وقت ترمیم ناخن داشتم

ساعت۲ کارم تموم شد پسرم گفت خیلی گرسنمه. پایین آرایشگاه رستوران بود. رفتیم همون جا ناهار خوردیم

خورشت قرمه موند برای شام

برگشتیم خونه کار خاصی نداشتم. یکم تلویزیون نگاه کردیم . پسرم کارتون تام و جری گذاشت. نگاه کردیم کلی خندیدیم

با همسر تلفنی صحبت کردم۰

یکم میوه و تنقلات خوردیم . آماده شدیم رفتیم توی محوطه مجتمع.یکم بچه ها بازی کردن. کلاس کاراته شون شروع شد.

بعد از کلاس همسر اومد با هم رفتیم کرج گردی کردیم و آب هویج بستنی خوردیم

برگشتیم خونه

لباس عوض کردم موهام رو دم اسبی بستم .

سالاد شیرازی درست کردم

شام رو گرم کردم دور هم خوردیم

همون لحظه ظرفا رو شستم

کار خاصی ندارم دیگه

الانم نشستیم گپ میزنیم

قبل از خواب مسواک و کرم به دست و پا و پماد آد به لبم رو حتما میزنم

شب خوبی داشته باشید

سلام به همگی 

گزارش این دو روز 

ناهار بار گزاشتم ، خودم بیشتر رژیم داشتم ، لباسشویی  دوبار زدم و لباس خشک ها رو جمع کردم گزاشتم کمد ،برای مراسم فردا که یهویی شد رفتم شومیز خریدم ، کرم و ریمل خریدم ،  کل خونه امروز جارو برقی شد ، لباس مجلسیم و الگوکشیدم و برش زدم ، لباس دخترا یکیش و دوختم و واسع یکیشون مونده ، رفتم ناخونام و ترمیم کردم ، اصلاح رفتم و موهامو رنگ کردم  ، باشگاه رفتم این دو روز خودمو وزن کردم تقریبا یک کیلو کم کردم 😁اونم چون منظم نرفتم و رژیم نداشتم از ماه آینده دیگه باید بیشتر مراعات کنم ، چند بار سینک پر و خالی شد ، کنترل اعصابم صفر تو این دو روز ☹️ نزدیک پری ام خیلی عصبی شدم ، باید یه فکری به حال این اعصابم بکنم 💔

خلاصه کار خاصی نشده انجام بدم انشالله هفته ی آینده بهتر باشه ، 

سلام شب همگی بخیر

گزارش امروزم

ساعت ۱۱ از خواب بیدار شدم

دست و صورت شستم . مسواک زدم. موهام رو شونه زدم. آرایش کردم

چایی دم کردم. بساط صبحانه رو چیدم روی میز

همگی صبحانه رو خوردیم و ظرفا رو گذاشتم ماشین ظرفشویی

فردا عازم سفر به شمال هستیم . اونجا خودمون خونه داریم . وسایل خوراکی و چیزایی که نیاز داشتم رو آماده کردم

لباس ها و کفش ها رو هم گذاشتم چمدون

سه دور لباسشویی رو روشن کردم

برای ناهار جوجه آماده کردم

برنج هم دم کردم. غذا رو نذر خانم حضرت زهرا کردم

کل خونه رو گردگیری کردم. سرامیک ها رو تی کشیدم

دور هم میوه خوردیم و تی وی نگاه کردیم

ناهار رو آماده و تزیین کردم

خوردیم ظرفا رو گذاشتم ظرفشویی

باز رفتم سراغ لوازم ضروری که برای سفر  لازم دارم برداشتم

با مامانم و خواهر شوهرم تلفنی صحبت کردم

به یکی  از دوستام سفارش داده بودم برام دمنوش زعفرون بیاره. آورده بود. منم پولش رو کارت به کارت کردم

همون موقع دمنوش رو دم کردم. جاتون خالی مزه بهشت میداد

بعد لباس ورزشی پوشیدم رفتم پیاده روی

یکساعت پیاده روی کردم. نون تازه گرفتم. همسر و پسرم رفته بودن ماشین سواری. وسط راه اومدن دنبالم منم سوار کردن

برگشتیم خونه.

پسرم رفت توی محوطه مجتمع بازی کرد با بچه ها

منم نشستم توی آلاچیق. حدیث کسا گوش کردم و تسبیحات حضرت زهرا رو گفتم

یکی یکی همسایه ها اومدن. خدا رو شکر جمع مون خیلی صمیمی هست

ساعت ۹ و نیم برگشتیم خونه .

برای شام املت درست کردم

تزیین کردم و خوردیم

ظرفا رو گذاشتم ظرفشویی روشنش کردم

لباسهای خشک شده رو جمع کردم گذاشتم کمد ها

مانتو هامو اتو زدم گذاشتم توی کاور که با خودم ببرم

دور تا دور اتاق ها رو جمع کردم

با پسرم یکم بازی فکری کردم

بعدش  مسواکش رو زدم و آماده اش کردم برای خواب

با آرامش خوابوندمش

همسر چایی دم کرده بود با هم خوردیم و حرف زدیم و نت گردی کردیم.

الانم در خدمت شمام

طبق روال هر شب روتین دست و پا و بعدش خواب

⭐⭐⭐⭐ خدا رو شکر امروزم همه چالش هام با موفقت پیش رفت

دیروز ۸ نیم بیدار شدیم صبحانه خوردیم با دخترم بازی کردم تا ۱۱ و بعدش ظرف شستم و اجاق گاز تمیز کردم.دخترم بردم حمام.ناهار درست کردم.خوردیم.ظرف شستم.ماسک صورت گذاشتم.ورزش کردم.دندانپزشکی رفتم.و یکم هم واس شغل پاره وقتم که هنوز جدی نگرفتمش کار کردم.شام درست کردم.میوه شستم.کاپوچینو ریختم آوردم خوردیم.فیلم دیدیم.کرم دورچشم و آبرسان و کرم پا زدم.

من حتما باید عصرها بخوابم، حس میکنم این وقتم تلف میکنه و خیلی ناراحتم بابتش. 

البته صبح زود بیدار میشم، کارهای ناهار و میکنم صبحانه میخوریم و از هفت تا دو سر کارم و تا وقتی برگردم و ناهار بچه ها رو بدم و جمع و جور کنم خسته خسته ام، تا بخوابم حدود سه هست. کارهای خونه خیلی زیاده و وقت برای خودم یا تفریح با بچه ها ندارم

کسی شرایط مشابه من داره مدیریت کرده باشه بگه چیکار بکنم بهتره؟

سلام عزیزم. واقعا خسته نباشی

چند تا راهکار طلایی دارم حتما سر فرصت میام دون دونه شو میگم

انشالله وقتت برکت پیدا میکنه و بدون خستگی به همه کارهات میرسی. تازه وقت هم اضافه میاری

ممنون میشم

اگر ممکنه ریپلای کنید که متوجه بشم بخونم

تازه روزهای تعطیل هم دوست دارم صبح بیشتر بخوابم،🤤

فقط جمعه تعطیلیم و تعطیلات رسمی، پنجشنبه دیگه تعطیل نیستیم.

خواهش میکنم بگین که حق دارم، همیشه کمبود خواب دارم من🥱

سلام دوستان همین که به کارهاتون می‌رسید عالیه لازم نیست آنقدر سخت بگیرید

پماد آد واقعا خوبه ؟موثر؟

عزیزم من لبم خشک شده بود . پوسته پوسته میشد. چند باری زدم. خیلی نرم کرد. برای من که عالی بود

خدا قوت بده بهتون عزیزم

شما اصلا نباید از خوابت بزنی. عصر که میای خونه حتما استراحت کن. فول شارژ بشی. اگه استراحت نکنی بدنت کم میاره دیگه به کارهای بعدیت نمیرسی