سلام به همه دوستان عزیز
روز و شب تون سرشار از آرامش و برکت و سلامتی
دیشب واقعا شب بدی بود. پسرم مدام از خواب بیدار میشد و توقع داشت دارویی بدم که همین الان گلوشو خوب کنه. منم براش توضیح دادم و گفتم همچین چیزی امکان نداره.ویروس ها ته گلوت رو مجروح کردن و تا زمانی که این جراحت خوب نشه این درد مدام کم و زیاد میشه. اما اگه با من همراهی کنی با دارو ها و غذاهای مقوی میریم به جنگشون و ویروس ها رو میکشیم
الهی بگردم ،پسر من اصلا توی خوردن دارو مقاومت نمیکنه ولی این آنتی بیوتیک ها واقعا بدمزه ان. خلاصه شب با هر سختی تموم شد و ساعت ۱۰ بیدار شدیم
بسم الله گفتم و رخت خواب ها رو جمع کردم. صورتم رو شستم. مسواک زدم. فرنی درست کردم به زور چند قاشق خورد. البته بگم خودمم مریضیم خیلی شدید تر شده. اصلا هیچی از گلوم پایین نمیره
صبحانه رو خوردیم ظرفا رو شستم. دارو ها مون رو هم خوردیم
امروز خونه رو عین دسته گل کردم .بعد از ۱۰ روز همسر میاد و میخواستم همه چی مرتب باشه♥️🥰
اول یه رون مرغ آبپز کردم واسه ناهار . برنج داشتیم
همه مبلها و صندلی های میز ناهار خوری و کشیدم کنار و همه جا رو جارو برقی کشیدم. بعد نوبت به تی رسید
بعدش یه گرد گیری اساسی همه جای خونه رو گردگیری کردم
لباس های پسرم رو تا گردم گذاشتم کمدش
جا کفشی رو تمیز و مرتب کردم
لباس هامو عوض کردم
ناهار خوردیم. خدا رو شکر پسرم ناهارش رو کامل خورد
ساعت ۳ با پسرم یه چرتی زدیم
نیم ساعت خوابیدم شارژ شدم
دو سه تا تیکه ظرف بود شستم
دستشویی رو تمیز کردم و تیوپ خمیر دندون جدید گذاشتم
پسرم هم بیدار شد چایی دم کردم خوردیم
آماده شدیم رفتیم حیاط. تولد یکی از دوستانم که داخل مجتمع مون هستن بود. کیک آورد خوردیم. بچه ها همه رفتن لباس عوض کردن که بدن کلاس کاراته. ما مامان ها هم نشستیم حیاط . باد خیلی خنکی میومد. هوا عالی بود. به گربه ها غذا دادم
الانم برگشتیم خونه. همسرم توی مسیره تا یک ساعت دیگه میاد
برم یه دوش بگیرم و لباس خوجل و موجل تنم کنم. موهام رو سشوار بکشم برم به استقبالش🥰☺