سلام دوستان من
صبحتون بخیر✨
گزارش تنبلانه دیروز من:(البته من تنبل نیستم😁،پسرم درحال در اوردن دور دوم دندونهاشه واسه همین خیلی بیقراری میکنه و انرژی روزمو کلا میگیره)
خب ساعت بیداری 6 ک پسرم هم بیدار شد. شیرشو سپردم ب همسرم.
یکم ب پوستم رسیدگی کردم و صبحانه رو چیدم، همسرم خوردن و رفتن و منم پسرمو خوابوندم.
چند صفحه از کتابمو خوندم.
ظرفهای سینک رو شستم و گاز و کتری و قوری رو هم با سیف کرمی برق انداختم.
آشپزخونه رو مرتب و دستمال کشی کردم ک پسرم هم بیدار شد
تا وقتی ساکت بود هال رو مرتب کردم و لباسها رو روی بندرخت پهن کردم.
از اینجا ب بعد هیچکار نکردم و نق زدن های پسرم شروع شد، نهار رو سپردم همسرم از بیرون تهیه کنن.
نزدیکای اومدن همسرم بود، پسرم خواب رفت و منم ی دوش گرفتم و کتابمو خوندم و منتظر همسرم شدم.
نهارمو خوردیم و کمی استراحت کردیم و رفتیم خونه بابام دنبال آنا جون ک سه روزه اونجا مونده بود.
اومدیم خونه گلهامو آب دادم و ظرفهای سینک رو شستم.
مادرهمسرم زنگ زدن و برای شام دعوتمون کردن.
یکم با بچه ها بازی کردم و آماده شدیم و رفتیم.
پسر کوچولوم دوباره شروع کرد به جیغ و نق زدن واسه همین سریع شاممون رو خوردیم و اومدیم خونه.