سلام مجدد 😊
من ظهر که پیام دادم حقیقت اون موقع از تخت پاشدم
نهار عدس پلو با گوشت قل قلی گذاشتم
زنک زذم به همسرم مه پسرمو ببریم بهداشت مراقبت داشت که گفت اکه وقت شد میام منم تنبلی نکردم که بزارم واسه بعد باز زنک زدم که اگه وقتت ازاد شده بریم گف اماد شو
این از بهداشت پسرم
اول سوپ پسر کوچیکه رو دادم بعدم خودمون نهار خوردیم
بعد نهار یه کوچولو استراحت کردم و یه دوش گرفتم
لیست کارها رو نوشتم الویت بندی و زمان بندی کردم
با پسرا میوه ای خوردیم و شروع کردم
اشپزخونه رو مرتب کردم
ظرفارو شستم
کانترو تمیز کردم خورده ریزه های روشو جمع کردم خلوت کردم
فرش اشپزخونه کثیف شده بود جم کردم بشورم
کف اشپزخونه رو کف سابی و دستمال کشیدم چون امکان شستن نبود
حال رو جارو و سرامیکارو طی کشیدم
گردگیری کردم
کفش های پشت در رو جادادم جاکفشی شستنی هاشم کذاشتم حموم بشورم
کفش های حموم خراب شده بود انداختم بیرون کفش نو رو کذاشتم حموم
حوله لباسی خودم و حوله دستی خودم و همسرمو پسرمو حوله سرویس بهداشتیارو انداختم ماشین
سری دوم لباسارو انداختم ماشین
شلوار جین همسرمو جدا با ماشین دوقلو شستم
حیاط رو جم و جور کردم باد میومد نشد بشورم یا جارو بزنم
به پسرمم سپردم اتاقش رو تمیز کنه بعدم جارو بکشه برای اولین بار بی دغدغه اتاقش رو دسته گل کرد یادم باشه یه جایزه کوچک بهش بدم شاید فردا ببرمش پارک
الانم پسر کوچیکه رو شیر دادم و خوابوندمش
یه استراحت کوچولو کنم لباسارو بندازم طناب
تا کوچولو خوابه چند صفحه کتاب بخونم
بعد فکری برای شام بردارم
منتظر گزارش اخر شبم باشین