امروز یه خرابکاری بزرگی کردم.
البته تقصیر خودمه چون تنبلم.
و خداوند همیشه لطفش شامل حالم میشه.
مشغول آشپزی بودم،داشتم مواد ماکارونی رو آماده میکردم.
از اون طرف هم قابلمه رو گذاشتم زیر شیر (آب شیرین کن) تا پر شه بذارم برای پخت ماکارونی.
گوشی تلفن زنگ خورد.... و ادامهٔ ماجرا....
بلللله،تلفنم کوتاه بود،اومدم سراغ ادامه ی آشپزی،دیدم یه گوشه از موکت آشپزخونه خیس شده....
و بعد فهمیدم که وااااای برای چندمین بار فراموش کردم که شیر آبو ببندم....😑😑😉😉
من کابینتها رو معمولاً یکی یکی تمیز میکنم نوبتی.خیلی هم داخل اون نقاط کور کثیف نمیشن،بیشتر کابینتهای طرف گاز رو تمیز میکنم.
این کابینتی که آب رفته بود توش یه کابینتی بود اون گوشه دور از گاز کنار ظرفشویی،که ظرفهای بسته بندی و فریزری و یکبار مصرف و مثلاً چیزایی مثل سبد و لگن و قابلمه های دم دستی رو توش میذارم و هر بار اون قسمت جلو رو که باهاش کار دارم تمیز میکنم،اون عقب ظرفهایی که زیاد استفاده نمیکنم میذارم.آخرین بار که کابینت رو کامل خالی کرده بودم هفته ی آخر اسفند بود.....
خدا همیشه برام توفیق اجباری تمیزکاری پیش میاره،خلاصه که این شد که ظرفها رو گذاشتم بیرون و کف کابینت رو که دو طبقه بود خشک کردم،باورتون نمیشه،اصلاً کثیف و گرد و خاکی نبود،،،چون نقطه ی کور بود و کنج بود،تمیز مونده بود قسمتهای جلویی رو هم که همون طور که گفتم مرتب تمیز میکنم،،،خدا خواست بهم بگه زود به زود برو سراغشون حتی اگه تمیز مونده باشن...شاید یه پیامی داشته باشه این کار.
تصمیم داشتم اوایل خرداد تمیزش کنم که یک هفته جلو افتاد.😊😊😉😉
این هم از خاطرهٔ انشاگونهٔ من.🤗🤗🌼🌼