سلام
شبتون بخیر
امروز صبح فایزه اومد پیش پسرا
یکم سرما خوردم،علی هم سرما خورده و نرفت مدرسه. از فایزه خواستم یکم پسرا رو مدیریت کنه تا بیشتر استراحت کنم
بیدار شدم چایی و صبحانه خوردیم
نشستم پای لپتاپ و خداروشکر خوب پیش رفت
چند تا تماس داشتم و باید یه موضوعی پیگیری میشد انجامش دادم.
نهار آماده شد با هم خوردیم
فایزه زحمت کشید میوه و سبزیجاتی که دیشب خریده بودیم رو شستم و تو یخچال چید.
بعد نهار فایزه رفت منم برای پیتزا خمیر درست کردم(یکم بیشتر درست کردم اگه بشه فردا باهاش کلوچه خرمایی درست کنم).
با پسرا یکم خوابیدیم.
بیدار شدم مواد پیتزا رو آماده کردم
همسرم زودتر اومده بود ،دوباره رفت بیرون خرید کنه.
با علی تکالیفش رو انجام دادیم
چهارشنبه رو با یه گروهی هماهنگ شدم بریم سالن والیبال بازی کنیم(همسرم قول داد عصر زود بیا. و مراقب پسرا باشه، امیدوارم موردی پیش نیاد و بتونه).
یه قورباغه مشترک قورت دادیم: یسری حساب کتاب مالی با یسری افراد مختلف داشتیم، همسرم تو ذهنش نگه میداشت، مقاومتش بالاخره شکسته شد و من براش توی دفتر همه رو ثبت کردم.
خانوادگی سیاره میمونها دیدیم به صرف خوراکی های ناسالم😅😁
شام پیتزا خوردیم(پنیرش خوب نبود پیتزام جالب نشد، همسرم بقیه پنیر. رو که زیاد هم بود برگرداند به فروشگاه و اعتراضش رو پیگیری کرد)
یکم مطالعه کنم و بخوابیم