سلام دخترا❤️
خوب یکم از روزهای رفته بگم❤️
برنامه مصاحبه پرسنل تقریبا ۹۰ درصد به پایان رسید😁و چهار نفر پرسنل گرفتم که سه تاشون تمام وقت و یکی شون پاره وقت شد و از یکم هم باید حقوق هاشون رو بریزم😁🥲
هماهنگ کنم بیان و قراردادهاشون رو امضا کنن❤️
یک جلسه معارفه تیم انجام بشه و سپس یک جلسه آزمایشی اجرا در نظر دارم❤️
وسط این هیری ویری ها اتاق کارگاه رو اکوستیک کردم😄که ملزم شدم بعدش نقاش بیارم و بعدش پارکت کار و بعدش دستگاه جدیدی که قرار بود شش ماه بعد بخریم و خریدیمش از مشهد بیاد و نصب بشه😄
و در همین زمینه مجبور شدم تمام اتاق ها رو بهم بریزم که دوباره باید مرتب بشن و نظافت بشن😁
و دوربین رو هم مجبور شدیم بکنیم که دوباره بابد نصب بشه😁
اینترنت شاتل گرفتم روی مودم که اونو باید پیگیری کنم❤️
یسری نظافت انجام دادم اما کافی نیست❤️
ساعت تعمیرات داشت انجام شد❤️
شونصد سری زباله و آشغال و نخاله رفت بیرون😐
مصاحبه کلینیک دوم انجام شد،به احتمال زیاد با یکی شون این هفته قرارداد میبندیم❤️که اینم دست اورد بزرگیه❤️
تابلو بزرگمون نصب شد😍😍😍
یه پنجره ساز باید بیارم،پنجره پشتش رو درست کنه❤️
کلی پرینت رنگی گرفتم❤️
قرارداد بانک شهر انجام شد❤️
یه ارزیابی اولیه قراره انجام بدن،براش برنامه ریزی کنم❤️
سرویس بهداشتی کلینیک و خونه شسته بشه مجددا❤️
اکسپت مقاله ام اومد،حالا معلوم نیست پاور ازمون بخوان یا نه،شنبه باید پیگیری کنم❤️
خواهرجان داره اخرین روزهای مجردیش رو میگذرونه،برا همین اشفته اس و خونه رو میترکونه و منم سعی میکنم بهش گیر ندم❤️
آشپزی نکردم خیلی،فقط یسری دمی گوجه درست کردم❤️
هر روز چایی دم میکنم چه کلینیک چه خونه❤️
داروهامو میخورم،یه ویتامین جدید دیروز خریدم❤️
سه سری ماشین لباسشویی زدم و لباساش پهن شد،یسری اش جمع شد،بقیش مونده❤️
سه سری ماشین ظرفشویی زدم و خالی شد❤️
یسری ظرف دستی باید بشورم❤️
ظرفای کلینیک رو شستم❤️
سینک کلینیک رو شستم❤️
خواهرجان یه هودی جذاب و یه دفترچه جذاب برام خریده بود❤️
از کتابی که دستمه تقریبا صد صفحه خوندم❤️
به پوستم رسیدم،کلی آب خوردم❤️
یادم باشه برم خشک شویی❤️
یه جارو بزنم خونه رو❤️
بسیار خندیدم،بسیار گریستم،بسیار کار کردم،اما همچنان سرپام😄😍