سلام شبتون بخیر
امروز صبح بعد از صبحانه، پسرا شروع کردن به بازی و شیطونی و کارتن دیدن
منم نشستم پای لپتاپ
نهار آماده کردم و صرف شد
پسرا نخوابیدن ظهر و منم ترجیح دادم نخوابم
من گاهی پای لپتاپ بودم و گاهی به پسرا میرسیدم
غروب پسرا رو فرستادم حمام
قرار بود خواهرم بیاد دنبالم بریم خرید
پسرا اومدن بیرون
خودمم رفتم یه دوش گرفتم
بی نظمی های ایجاد شده تو خونه رو جم کردم
یه دور لباسشویی روشن شد و پهن شد
داشتم ظرف میشینم که خواهرم اومد دنبالمون
رفتیم نون و سبزیجات و یکم هله هوله خریدیم
خواهرم کار داشت نیومد بالا
با پسرا اومدیم بالا، علی جون اصرار داشت کمک کنه
منم گذاشتم سبزیجاتی که خریدیم رو بخوره
و بزاره روی دستمال تا خشک بشن
خودمم قیمه برای نهار فردا گذاشتم
برای شام هم املت درست کردم
نشستیم با پسرا یکم فیلم دیدیم و هله هوله خوردیم
نماز خوندم قرانمم خوندم
امروز پسرا خسته ن دیگه کم کم خاموشی بزنیم و بخوابیم