سلام از امروز
صبح همسرم که میرفت سر کار،با صدای سشوارش همه مون رو بیدار کرد، تو سرویس سشوار کرد ولی بازم صداش بیدارمون کرد🙃
ایشون رفتن و ما صبحانه خوردیم
پسرا یکم بازی کردن و من نشستم پای لپتاپ
بازیشون به دعوا تبدیل شد منم فرستادمشون حمام .
فک کنم یه ساعتی تو حمام بودن
تو این فاصله حال و آشپزخونه رو گردگیری کردم جارو کشیدم
ظرفها رو جم کردم تو سینک ولی نشستم
تمام سطوح آشپزخونه رو شیشه پاک کن کشیدم
اتاق خودم رو مرتب کردم و جارو کشیدم
باید با خواهرزاده م تلفنی صحبت میکردم، سطح انرژیش افتاده بود باید تلاش میکردم یکم انرژی تزریق کنم، انجامش دادم. امیدوارم هر چی خیره تو مسیرش قرار بگیره
سرویس رو شستم
پسرا رو رفتم آب کشیدم و لباس تنشون کردم
نهار آماده کردم صرف شد علی جون جم کرد
حمام رفتم. و حمام رو هم شستم
نمازمم خوندم
لباسشویی رو روشن کردم
و در ادامه:
یه ساعتی بخوابیم
با لپتاپ کار کنم
برای شام کشک بادمجون درست کنم
آبگوشت فردا ظهر رو بزارم
لباس خشکا تا بشن
اتویی ها انجام بشن
ظرف بشورم
نماز و قرانمو بخونم
شب جلسه قرآن باید بریم لباسهامون رو آماده کنم