2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043536 بازدید | 88177 پست
دوقطبیم  پسرمم دیگه میدونی خودت  نگهداریش خیییلی سخته وسواس فکری  افسردگی  بیش ...

حالا بنظرم با یه پزشک دیگه هم مشورت کن. اگرچه که واقعا سلامتی خودت از هر چیزی مهم تره. خدا ایشالا یه دونه پسرتو حفظش کنه. باهاش عشق کن از زندگیت لذت ببر خیلی هم درگیر فرزند دوم نباش. شد که چه بهتر نشد هم بی خیالش...

اگر میخواهید خوشبخت باشید، زندگی را به یک هدف گره بزنید نه به آدم ها و اطرافیان...

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



خانما ی سوال دارم شما معمولا تایم لباسشوییتون رو روی چند دقیقه تنظیم میکنید؟  خودم حدود 45 ...

من لباس‌های روزانه روی 30میذارم چون زیاد کثیف نیستن. گاهی هم روی 18که فقط با آب خالی آبکشی و خشک کنه. 

        🍀با خودت قهر نکن بانو! 🍀هرروز صبح مقابل آینه به فکر زندگی که باید میداشتی و نداری،کارهایی که باید میکردی و نکردی،و روزهایی که از عمرت گذشت و به سن و سالت افزود نباش🍀یک روز هم برای خودت باش... آزاد و رها...🍀فکر کن قرار نیست هیچ مردی برایت مردی کند🍀خودت مرد خودت باش...🍀 تو هنوز هم در اعماق وجودت،آنجا که پر از دلشوره و تشویش است، آنجا که سرشار از اندوه است،هزاران آغوش پنهان کرده ای که جان می بخشد🍀زندگی از تو جریان خواهد گرفت🍀 نگاهت هنوز هم آرامش را در هر دلی می ریزد🍀هنوز هزار هزار دل،در پیچ موهای مجعدت سرگردانند🍀با خودت قهر نکن بانو!🌸تو هنوز زیباترینی🌸                                                        💞خودت را دوست بدار💞
سلام بانو جان صبحتون بخیر و روزتون بشادی اگه تونستین نتیجه نتیجه کتابها رو بهمون اعلام کنید، ماهم ...

سلام عاقبت شما بخیر و شادی

این کتاب‌ها رو دخترم واسه خودش گرفت

رویای دونده یک رمان امیدوار کننده و انگیزشی برای نوجوانان

مغازه خودکشی من صوتیش رو گوش کرده بودم پسندیدم، قالب طنز داره، یک خانواده افسرده و غمگینن که ادوات خودکشی میفروشن یکی از پسر هاشون  نگاه متفاوتی به زندگی داره، امیدو عشق به زندگی داره، یه جورایی میگه از سنت شکی و متفاوت بودن نترسین

اون یکی رو خودم نخوندم دخترم بخونه ببینم نظرش چیه بهتون میگم 

        🍀با خودت قهر نکن بانو! 🍀هرروز صبح مقابل آینه به فکر زندگی که باید میداشتی و نداری،کارهایی که باید میکردی و نکردی،و روزهایی که از عمرت گذشت و به سن و سالت افزود نباش🍀یک روز هم برای خودت باش... آزاد و رها...🍀فکر کن قرار نیست هیچ مردی برایت مردی کند🍀خودت مرد خودت باش...🍀 تو هنوز هم در اعماق وجودت،آنجا که پر از دلشوره و تشویش است، آنجا که سرشار از اندوه است،هزاران آغوش پنهان کرده ای که جان می بخشد🍀زندگی از تو جریان خواهد گرفت🍀 نگاهت هنوز هم آرامش را در هر دلی می ریزد🍀هنوز هزار هزار دل،در پیچ موهای مجعدت سرگردانند🍀با خودت قهر نکن بانو!🌸تو هنوز زیباترینی🌸                                                        💞خودت را دوست بدار💞

سلام صبحتون بخیروشادی انشالله 

دیروز اول نهار گزاشتم چون چندروز هست که آب قطع ووصل میشه وچندین ساعت آب نداریم تو روز.بعد سبزی شستم گزاشتم یخچال .میوه شستم .ظرف های آب پرکردم .دو کابینت خیلی بزرگ با کلی وسایل تمیز ومرتب شد البته بازم نیاز به جابه جایی هست.نهارخوردیم ظرف شستم جاروبرقی کشیدم.رفتیم مسجد برای فاتحه .رفتیم باغ یکم میوه چیدیم .کلی لباس دارم برای شستن که منتظر آب هستم فشارش بیشتر بشه .برگشتیم شام خوردیم مسواک و خوابیدیم خیلی خسته بودیم.

نگاه خدا به زندگیمون باشه انشالله.❤️❤️❤️

دعا کنین ماهم خونه دار بشیم 🙏🙏🙏

راستی من بلد نیستم تگ کنم یه دوستی داشتیم پاییز ۷۵ که سه تابچه داشتن وهمسرشون فوت شدن قبلا اینجا بودن .تگ کنین بیان اینجا یه احوالی ازشون بپرسیم وبیان پیشمون باشن 

دعا کنین ماهم خونه دار بشیم 🙏🙏🙏
سلام دوشنبه از آخرین باری که بی دغدغه روزمرگی کردم نمیدونم چند سال گذشته ولی امروز دلم میخواست به ...

عاشق و منتظر این مدل روزها هستم😍🥰🍁🍁🍁🍁

این نیز بگذرد...                                                       

سلام دیروز عصر خوابم نبرد علی جون هم نخوابید

نشست پای کارتن

 یه شومیز تابستونی سفید قرار بود بدوزم که بالخره در مورد مدلش به نتیجه رسیدم و برش زدمش

همسرم اومد رفتیم لباسی که سفارش داده بودم رو خریدم برای مهدی یه تی شرت شلوارک هم خریدم(در راستای لیستم خرید کردم البته🥰). 

رفتیم مرغ خریدیم و برگشتیم خونه

شام داشتیم و صرف شد،  بعدشم همگی خسته بودیم زود خوابیدیم فقط اقای مهدی عصر زیاد خوابیده بود و خوابش نمیبزد،  بهم میگه مامان چرا پرواز نمیکنی؟ گفتم بلد نیستم

تو تاریکی بلند شده مدل پرواز،  بپربپر کرد یکم،  گفتم باشه یاد گرفتم فردا پرواز میکنم بیا بخواب😅😅🙄،  خداروشکر صبح یادش رفته بوده که امروز قرار بوده پرواز کنم. 


صبح بیدار شدیم صبحانه خثردیم

یه پروژه جدید بهم پیشنهاد شد،  نیم ساعتی راجب جزییاتش تلفنی صحبت کردیم و به نتیجه رسیدیم،  امیدوارم به تایمی که میخوان برسه. 

برای نهار مرغ گذاشتم،  زحمت برنج رو همسرم کشید

من خیاطی کردم و شومیزم رو به ۸٠درصد رسوندم،  فقط یقه ش موند که دیگه خیلی خسته شدم و گذاشتم برای بعد از خواب عصر. 

نهار هم این وسط صرف شد و جم کردن سفره با اقایون بود. 


الانم پسرا با بالشت و پتوها برای خودشون خونه درست کردن که بخوابن،  ببینم واقعا میخوابن یا نه


برنامه عصر مشخص نیست. 

شب میام نتیجه رو اعلام میکنم🥰🥰

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   دخترپاییزی8608  |  4 ساعت پیش
توسط   مهدیهامو  |  6 ساعت پیش