*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

✨ساده لباس بپوش ساده راه برو، اما دربرخورد بادیگران ساده نباش، زیرا سادیگیتو نشانه میگیرن وغرورتو میشکنن💔

هیچ کار خاصی نکردم ناراحتم خیلی دلم گرفته 

دعا کنید از شر همسایه بد نجات بیاییم وزودی خونمون وبفروشیم وبریم خونه دلخواه وشور زندگی در من ایجادبشه 😭

بمیرم امروز توان پارک بردن بچه هامم نداشتم 💔

خدایا از غربت نجاتمون بده بگو 😔

الان برم یکم شروع کنم ببینم به کجا میرسم من برام دعاکنید منو یادتون نره ها دخترا♥

مادرتون خدا بیامرزه  🤲🏻💚 حرف درستی زد 

همه چیز در بهترین زمان خودش اتفاق می افته پس نفس عمیییق بکش و بسپارش به خدا 

سلام شبتون بخیر 

گزارش امروز ۵/۱۲ 

همسرم رو راهی کردم رفت ،جا یخی هارو پر کردم و منتقل به فریزر .

چای دم کردم ،صبحانه حاضر کردم با بچه ها خوردیم ،با هم سفره رو جمع کردیم ،جارو دستی کشیدم زیر سفره رو ،  چند تا دونه ظرف صبحانه رو شستم و سینک و خشک کردم .

رختخواب هارو جمع کردم .

اسفند دود کردم ،چهار قل خوندم و آیت الکرسی. 

لباس‌های روی بند رو جمع کردم و با کمک بچه ها تا کردیم و جا به جا .

گلهامو آب دادم 😘

نیت روز : امام حسن عسکری (ع) 

موهامو شونه کردم ،وضو گرفتم ، یکم آرایش ،لباسمو عوض کردم .

مکمل های روزمو خوردم (کلسیم _ ویتامین دی)

کتاب من دیگر ما جلد سوم رو دیروز تموم کردم ،کتاب جدید خانه ای مثل بهشت رو شروع کردم ، 

نماز خوندم 

بساط آش رو دوباره راه انداختم 
دارو بچه ها رو دادم و دمنوش براشون دم کردم دادم خوردن. لیوان‌ها رو شستم 

ناهار آماده شد ،خوردیم و جمع کردم و ظرفهاش رو شستم .

پسر کوچولو رو خوابوندم .

گازو تمیز کردم ،باقیمانده غذارو ریختم تو قابلمه کوچیک تر و گذاشتم یخچال و بقیه ظرفها رو شستم .

جزوه خیاطی نوشتم دو ساعت 
 
یه دور دیگه خونه رو با بچه ها مرتب کردیم 
با بچه ها بازی کردم
سماور و زیاد کردم 

میوه آوردم خوردیم و جمع کردم و شستم 

کیک درست کردم و ملزومات رو شستم .

ابچکون رو خالی کردم 

یه کتاب پی دی اف دیدم خوشم اومد همشو خوندم 

نمازمو خوندم 

شام حاضری درست کردم خوردیم و جمع کردم و شستم و گاز و پاک کردم (بازم ظرف غذاهایی که همسرم میبره نشسته موند که پسرم نذاشت و خوابش میومد میمونه برای فردا )

سه تا داستان خوندم برای بچه ها .

مکمل های شبم رو خوردم (اهن_ مولتی ویتامین )
و روتین قبل خواب و لالا 

                      شبتون به عشق 😘😍🤗❤️

توکلم بخداست♥

خــــــــدایا ما به معجزه هات سخت محتاجیم🍃

من همون 7پاشدم عصری 

ی تلفن جواب دادم 

رفتم شام وحاضر کردم با بچه ها خوردیم 

جمع کردم رفتم سراغ مطبخ ظرفاشوشستم گازش وتمیز کردم سفره روشستم کف هم شستم واومدم سراغ

آشپزخونه اونجام ظرفاروشستم 

سینک شستم 

کانتروتمیزکردم 

همه چی رفت سرجاش 

دخترم اومد کمک کلی توپ جمع کرد 

من اتاق خودمون و کلی لباس گل پسرم ریخته بود 

جمع کردم تخت ومرتب کردم وگردگیری 

تمام آینه ها روتمیز کردم 

بادخترم مسابقه داشتیم که اون برنده شد شادوخندون 

گفت کمکت میکنم حالا 

اون کل سالن ومرتب کرد جیگرش برم 

من اتاقشون ومرتب کردم همه چی رفت سرجاش 

سرویس وشستم 

دوتا لباس بادست شستم وحمام کردم 

اومدم چن تا خرده ریزه مال همسرم ودوختم 

یکم بادخترم فیلم دیدیم 

پسرم خوابید 

من هرروز چن بار شیشه میشورم وفلاکس پسرم وپرمیکنم 

روزی چندبار پای بچه میشورم ولباس عوض میکنم واسش 

وخرابکاریاش وجمع میکنم مال پسرم یکسالشه جیگرمامان 

اینا که کارای ثابته برام 

ومنتظر همسرم هستیم 

اصلا انگیزه کارنداشتم اومدم یکم اینجا خوندمتون جون گرفتم

الهی شکرت برای آدمهای خوب زندگیم که شماهایید♥

سلام عزیزم

لایک ها رو ببین...تو با خودت حرف نمیزنی ما هستیم ولی کم هستیم😁

خدا مادر بزرگوارتو رحمت کنه. چه توصیه ی بجایی کردن. ❤🌷

ماشاالله هرشب نماز شب میخونی واین تایم بیداری ظهرم میخوابی؟؟ 

سلام سلام سلام 

خب من گزارش 4 شنبه و 5 شنبه رو با هم میدم چون کار خاصی در امور خانه داری انجام ندادم و همع کارام ب تاخیر افتاده 😥

این دوروز بیشتر در حال سرویس دهی ب بچه‌ها بودم از پذیرایی بگیر تا محبیتی

شاید بیشتر از 300 بار این دو روز کلمه مامان رو شنیدم از دست این دخملیا

بزرگه ک همش ورزش تمرین میکرد همش صدا میزد مامان ببین درست میزنم انگار من بروسیلیم کوچیکه رو با مداد و دفتر مثلاً سرگرم کرده بودم ب کارام برسم هر دقیقه ی بار صدا میزد مامان بیا کارت دارم میرفتم میگفت بشین کنارم ببین عشقتو کشیدم(منظور باباش بود😂) فکر کنید با این اوضاع شستن چن تا ظرف دقیق 3ساعت طول کشید چیزی نمونده بود دیگه از دستشون عصبانی بشم و با ی داد ساکتشون کنم ولی خویشتنداری کردم و برخودمسلط شدم ک مادر جان تو ذوق بچه‌ها نزن خودمم رفتم کمکشون ب کله ملق زدن ی وضعی بود نگم براتون😂😂

برای اومور خونه فقط موفق شدم سینک رو برق بندازم  کف آشپزخونه و روی کانتر رو با مایع و فرچه برق انداختم

جارو زدم

چن صفحه کتاب خوندم

لباسشویی روشن شد

نماز شب و نماز شکر گزاری و عاقبت بخیری خونده شد

کمی قرآن خوندم

الان هم بعد از نماز شب میخواستم لباسا رو اتو کنم صبح دیرتر بیدار بشم برق رفت ساعت رو 4 کوک کردم بیدار شم لباسا رو اتو کنم ی کوچولو خونه رو مرتب کنم صبح ساعت 8 پسرم امتحان داره برسونمش تا مترو این دو روز تعطیل بود برای من خوب بود

فعلا شب بخیر 

در پناه حق

سلام شب بخیر عزیزم 

ظهر گاهی وقتا شرایط جور شه میخوابم

گاهی شرایط جور میشه ب زور میخوام خودمو بخوابونم موفق نمیشم نتیجه اش میشه سر درد

من با نماز شب آرامش میگیرم خوندنش هم بستگی ب تایمم داره گاهی 45 تا یک ساعت قبل از نماز صبح میخونم

گاهی ک شب زود بخوابم از یک شب ب بعد بیدار میشم

گاهی هم ک دیر میخوابم همون 12 شب ب بعد میخونم چون میدونم صبح هم دیگه نهایت تا 4 باید بیدار بشم نماز رو میخونم ک خیالم راحت بشه ی موقع خواب نمونم

قبول باشه عزیزم خیلی التماس دعا دارم برای دخترم براسلامتیش

وبرای مادرم که به رحمت خدا رفتن

ولی کم میخوابی عزیزم برای سلامتیت خوب نیستا 

منم عاشق سحرخیزی ام ولی حداقل 10بتونم بخوابم که 5بیدارشم ولی نمیشه اصلا ناراحتم 

سلام 

خدا قبول کنه

اگه لایق باشم ب روی چشم

ایشالا خدا ب گل دخترتون سلامتی عنایت کنن

مادرتون ایشالا جایگاهشون بهشت باشه

بله کم میخوابم ی دختر عمو دارم بهم میگه شبیه تلفن گویا هستی میگه هر ساعتی آدم بهت زنگ میزنه خیالش راحته ک بیداری

گاهی وقتا ک پسرم مدرسه نمیره یا کار زیادی نداشته باشم دیرتر بیدار میشم البته اونم اگه خوابم بگیره ک نهایت دیگه 5  تا 7بیدارم

سلام  برنامه ی امروزم 

آشپزخونه مرتب بشه 

ابچکون خلوت بشه 

آشپزخونه سیف کشی بشه 

گاز تمیز شه 

نهار پخته شه‌

ظرفای نهار 

لباس خشک ها تا زده بشه بره سرجاش 

اتاق پسرم مرتب بشه 

موکت  اتاق پسرم موگیری بشه 

داروها خورده بشه +امگا 

داروهای پوست و مو 

خاک گلدونا عوض بشه 

نمازا خونده بشه 

شام پخته بشه 

برم بیرون دور بزنم