سلاااام
روزتون قشنگ
دیروز عصر الویه درست کردم و یسری خوراکی برداشتیم و با خواهرم رفتیم باغ خاتون، اونجا قایق سواری کردیم، بعدشم رفتیم توی یکی از الاچیق هاش و تولد مهدی جون رو در ساده ترین شکل ممکن برگزار کردیم، کیک هویج و گردو خریدیم چون قرار بود طولانی بمونه و یخچال هم نمیشد باشه خامه ای نگرفتیم.
و پذیرایی هم بستنی و میلک شیک از کافی شاپ همونجا همسرم گرفت
با یکم تخمه و خوراکی که تو خونه داشتیم و برده بودیم با خودمون.
کادو هم کلا نرسیدیم بخریم😅
ولی در کل خوب شد و خاطره ی قشنگی شد
بعدشم رفتیم یجا دیگه فرش انداختیم و شام خوردیم و برگشتیم خونه
و امروز:
لباس پسرها رو برش زده بودم و یکم دوخته بودم، امروز تکمیلش کردم و نتیجه رضایت بخش بود، فقط باید برم دکمه بخرم و جادکمه هاشو کامل کنم.
رفام دوش گرفتم
پسرا رو هم همون صبح زود فرستادم حمام تا فشار اب کم نشده، باباشون رفت شستشون، و من تحویل گرفتمشون.
خیاطیم که تموم شد رفتم سراغ خونه
حال تقریبا مرتب بود وفقط یه نپتون کشیدم و کوسن مبلها رو جابجا کردم
وسایل پیک نیک دیشب رو شستم، ظرفهای دیگه ای هم اضافه شده بود شستم
دستمال کشیدم همه جا رو، جارو هم کشیدم
برای نهار یسر به فریزر و یخچال و کابینت زدم ببینم با توجه به میزان زمانی که دارم چی میتونم درست کنم
نتیجه بررسی میدانی این شد که ماش پلو درست کنم و برای روش هم ترکیب پیاز داغ، جزغاله و کشمش.
خودم عاشقش شدم
ولی پسرا خیلی استقبال نکردن، نه پیاز دوس داشتن نه کشمش، جزغاله رو هم تشخیص نمیدادن وگرنه اون هم میرفت جزو لیست ممنوعه شون😅. برای اونا فقط پلو ماش ریختم که با ماست و بعضا سس قرمز😑خوردن و همه پیاز داغم شد واسه خودم😊😊.
نمازمو خوندم
اتاق هم بخاطر خیاطی شلوغ شده بود که جمع کردم و جارو کشیدم و مرتب شد.
این بین دوتا ویس هم گوش دادم هر کدوم حدود یک ساعت بود و چیزهای جدیدی یاد گرفتم
جمع بندی اینکه پسرا فیلم سینمیایی شون تموم بشه بعد بخوابونمشون.
اگه همسرم شب زود اومد یسر بریم ارایشگاه و عکاسی
اگه دیر اومد که هیچی
کدو حلوایی پختم و پوره کردم، عصر باهاش میخوام حلوا درست کنم
اگه خوشمزه شد شب میرم هیئت نزدیکمون و یه سینی از حلوام میبرم
اگه خوشمزه نشد که خودمون میخوریم و دست خالی میرم هیئت🙄.
و نهایتا یکم استراحت بکنم بعدش ببینم برنامه همسرم چطور هست و بر اساس اون طرحی برای ادامه مسیر بریزم.