سلام گزارش امروز
بیداری پنج
نماز خوندم
سماور و روشن کردم
سوره طه همراه با معنی خوندم ،
صبحانه حاضر کردم و همسرم و بیدار کردم بره نون تازه بگیره ،(دست خالی برگشت همه جا بسته بود 😬)
با همون نون هایی که داشتیم صبحانه میل کردیم ،
همسرمو راهی کردم ،
خودم نشستم پای خیاطی از ۶و نیم تا ۱۰ خیاطی کردم
پاگرد ورودی خونه رو فرش کردم .
به مشتری پیام دادم بیاد پرو ، نیم ساعت بعد اومد و با اینکه اولین دوخت شلوارم بود ولی باورم نمیشد انقدر عالی در بیاد 😍
ناخن‌های پسر بزرگه رو گرفتم
نخود و لوبیا گذاشتم تو زود پز بپزه برای ناهار اش درست کنم ، (ناهار دعوت شدیم بسته بندی کردم گذاشتم فریزر )
خونه رو مرتب کردیم با بچه ها و جارو برقی سطحی کشیدم چون تمیز بود .
گردگیری کردم
روی کابینت و گاز و یخچال و لباسشویی رو دستمال کشیدم
ظرفهای صبحانه رو شستم
لباس ریختم ماشین شست و پهن کردم ،
سماور رو شستم و خشک کردم و دوباره پرش کردم
کتابخونه رو مرتب کردم
یه دوش گرفتم ( پخته شدیم دیگه تو این گرما 🥵)
نماز خوندم
اومدم خونه مامان احتمالا تا شب هم هستم ، اینجا کار خاصی ندارم انشاءالله کتابی که دستمه رو تموم میکنم ،
سلام دوستان
صبح اول یک کشو از فریزرم مونده بود مرتب بشه اونو مرتب کردم بعدم غذا درست کردم هم آبگوشت هم ماکارونی برای بچه ها .کابینت هارو دستمال کشیدم جاروبرقی کشیدم سالاد درست کردم لباس هارو پهن کردم .نهارخوردیم کلی ظرف شستم یکساعت خوابیدم بعد رفتیم بیرون دور زدیم برای خودم چندتا گل خریدم کاکتوس و ساکولنت 🌵🌵🌵عاشقشونم
راستی من یه چالش برای خودم گزاشتم هر شب قبل خواب سینک وآب چکان باید خالی باشه وگاز دستمال بکشم بعد بخوابم .صبح اینقدر کیف میده وارد آشپزخونه بشی اصلا انرژی میگیرم .شما هم امتحان کنین عزیزان
ممنون عزیزم ،خدا به شما هم قوت بده ،
متدم قبلا گرلاوین بود ،ولی از خروجی کار راضی نبودم ،الان مولر رو شروع کردم .
مشتری هم خونه نمیاد ،توی پاگرد خونه دارم یه جایی رو درست میکنم که همونجا اندازه گیری و پرو رو انجام بدم ، هم مشتری داخل خونه نیاد که معذب بشه ،هم خودم و بچه ها
سلام عزیزانم
یه گزارش نیمروزی بدم و برم😊🌷
🍀انقدر فشار آب کمه که صبح زود بیدار شدم با دخترم رفتیم یه حموم حسابی، دخترم واقعا چرکول شده بود چون دیروز پیک نیک بودیم اساسی شستمش.
🌱صبحانه خوردیم
🍀هال و اتاق خواب و آشپزخونه رو مرتب کردم
🌱ناهار داشتم بنابراین یه قدم جلو بودم
🍀یه سری لباس تیره رو با دست شستم
🌱سرویس بهداشتی رو شستم
🍀ظرفا رو شستم
🌱نماز خوندیم و ناهار خوردیم
الان هم رو مبل لم دادم، ان شاالله بتونم عصر اتاق دخترم و کمد لباس و اسباب بازیاشو بتکونم
لحظاتتون سرشار از آرامش🙏❤🌺
سلاااام
روزتون قشنگ
دیروز عصر الویه درست کردم و یسری خوراکی برداشتیم و با خواهرم رفتیم باغ خاتون، اونجا قایق سواری کردیم، بعدشم رفتیم توی یکی از الاچیق هاش و تولد مهدی جون رو در ساده ترین شکل ممکن برگزار کردیم، کیک هویج و گردو خریدیم چون قرار بود طولانی بمونه و یخچال هم نمیشد باشه خامه ای نگرفتیم.
و پذیرایی هم بستنی و میلک شیک از کافی شاپ همونجا همسرم گرفت
با یکم تخمه و خوراکی که تو خونه داشتیم و برده بودیم با خودمون.
کادو هم کلا نرسیدیم بخریم😅
ولی در کل خوب شد و خاطره ی قشنگی شد
بعدشم رفتیم یجا دیگه فرش انداختیم و شام خوردیم و برگشتیم خونه
و امروز:
لباس پسرها رو برش زده بودم و یکم دوخته بودم، امروز تکمیلش کردم و نتیجه رضایت بخش بود، فقط باید برم دکمه بخرم و جادکمه هاشو کامل کنم.
رفام دوش گرفتم
پسرا رو هم همون صبح زود فرستادم حمام تا فشار اب کم نشده، باباشون رفت شستشون، و من تحویل گرفتمشون.
خیاطیم که تموم شد رفتم سراغ خونه
حال تقریبا مرتب بود وفقط یه نپتون کشیدم و کوسن مبلها رو جابجا کردم
وسایل پیک نیک دیشب رو شستم، ظرفهای دیگه ای هم اضافه شده بود شستم
دستمال کشیدم همه جا رو، جارو هم کشیدم
برای نهار یسر به فریزر و یخچال و کابینت زدم ببینم با توجه به میزان زمانی که دارم چی میتونم درست کنم
نتیجه بررسی میدانی این شد که ماش پلو درست کنم و برای روش هم ترکیب پیاز داغ، جزغاله و کشمش.
خودم عاشقش شدم
ولی پسرا خیلی استقبال نکردن، نه پیاز دوس داشتن نه کشمش، جزغاله رو هم تشخیص نمیدادن وگرنه اون هم میرفت جزو لیست ممنوعه شون😅. برای اونا فقط پلو ماش ریختم که با ماست و بعضا سس قرمز😑خوردن و همه پیاز داغم شد واسه خودم😊😊.
نمازمو خوندم
اتاق هم بخاطر خیاطی شلوغ شده بود که جمع کردم و جارو کشیدم و مرتب شد.
این بین دوتا ویس هم گوش دادم هر کدوم حدود یک ساعت بود و چیزهای جدیدی یاد گرفتم
جمع بندی اینکه پسرا فیلم سینمیایی شون تموم بشه بعد بخوابونمشون.
اگه همسرم شب زود اومد یسر بریم ارایشگاه و عکاسی
اگه دیر اومد که هیچی
کدو حلوایی پختم و پوره کردم، عصر باهاش میخوام حلوا درست کنم
اگه خوشمزه شد شب میرم هیئت نزدیکمون و یه سینی از حلوام میبرم
اگه خوشمزه نشد که خودمون میخوریم و دست خالی میرم هیئت🙄.
و نهایتا یکم استراحت بکنم بعدش ببینم برنامه همسرم چطور هست و بر اساس اون طرحی برای ادامه مسیر بریزم.
سلام اینجا اینقدر خلوت شده آدم احساس میکنه با خودش داره حرف میزنه ..صبح اول نهار گزاشتم بعد حموم رفتم بچه هارو حموم بردم لباس هارو ریختم داخل ماشین چایی دم کردم گلدون یکی از گلهامو عوض کردم خوب رشد کردن ماشالله تقریبا هر روز ده تا بیست بار به گلهام سر میزنم کاش یه گلخونه داشتم .از کابینت لیوان و استکان جدید درآوردم که استفاده کنم دم دستی گاهی تنوع میدم و عوض میکنم.سفارش مادر خدا بیامرزم هست که هرچی لباس خوب رختخواب نو وظرف وظروف درجه یک داری اول خودت استفاده کن همش برای مهمان نباشه منظورش این بود برای خودت وخانوادت ارزش بیشتری بزار ورسم اینکه برخی وسایل از مادربزرگم به مادرم وازاون به من رسیده رو تو تابعش نباش .من هم در مناسبت هامون از تمام ظروفی که داریم استفاده میکنم .در ادامه برم شام رو حاضر کنم وخونرو یکم جمع وجور کنم تا همسرم بیاد .
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز