سلام صبح بخیر
دیروز همسرم کار داشت و باید میرفت شرکت، دیگه منم همون حدود 7 و نیم بیدار شدم، ایشون رفتن، من هم برای صبحانه بچه ها اول با نون ساندویچی و پنیر و گوجه بعد هم به پیشنهاد خودشون نون تست و شکلات صبحانه اسنک درست کردم
صبحانه همونطور سرپا و با آماده شدن تدریجی اسنک ها و به نوبت صرف شد، (یک ساعت و نیم مشغول بودم) یک تعداد هم موند و گذاشتم یخچال برای چاشت شنبه بچه ها و ریخت و پاش هاش رو مرتب کردم
پارسا هم رفت جمعه بازار کتاب بخره
بعد اومدن نی نی سایت و گزارش روزای قبل رو نوشتن و اونا هم یک ساعت و نیم طول کشید 🤦♀️😬
تا ظهر هم یکم جمع و جور پذیرایی و اتاق خواب و ظرف و کتاب صوتی و....
پارسا اومد و نهار مهمان یخچال شدیم 😁 با منو متنوع از آبگوشت و مرصع پلو تا آش رشته،، یه همچین مادر نمونه ای هستم و آنقدر به تنوع غذایی اهمیت میدم 😄
بعد از نهار به بچه ها گفتن درس هاشون رو شروع کنند که قبل فوتبال تموم بشه
خودم هم کم و بیش به علی کمک میکردم تا درسهای این روزهایی که غایب بوده رو برسونه، اندکی هم باز سوال ریاضی برای پارسا حل کردم
برای شام هم سوپ گذاشتم
اسنک های چاشت رو هم طاقت نیاوردن و کم کم خوردن همه رو 😐
بعد هم از 6 نشستیم پای فوتبال و تااخر شب فقط بینش شام خوردیم، ثنا لباس های مدرسه اش کثیف بود و یادش رفته بو. بگه اونارو شستم و پهن کردم، برای مدرسه علی اشکال هندسی درست کردم و کیفش رو آماده کردیم، ظرفهای شام رو شستم و جمع و جور آخر شب انجام شد
باز هم بازی دوم رو کامل ندیدم و از وسطاش رفتم خوابیدم