2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043754 بازدید | 88182 پست

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

و بالاخره سلام، صبح همگی بخیروشادی وسلامتی

تا جایی که تونستم پستهارو پاسخ دادم ایندفعه😍

اما از سه شنبه تا جمعه ی من خیلی خلاصه وار: بازیافت کتابها و اسباب بازیهای گل دخترون انجام شد اما بازم نتونستم خروجی زیادی ازشون بگیرم(واقعا واسه خودم هم سخت بود گذشتن از کتابها دفترها و اسباب بازیهایی که با دیدن هر کدومشون یه خاطره از گذشته گل دخترون واسم زنده میشه) دکور عروسک ها کاملا تخلیه شد گردگیری شد عروسکها تفکیک شدن جهت شستشو، تعمیرات. کتابخونه شون تخلیه و گردگیری شد و کتابها به ترتیب قد نشستن تو طبقات مربوطه، میز تحریر و کشوهاش کاملا گردگیری و مرتب شد، کمد و کشوی لباسها گردگیری و مرتب شد، روتختی و روبالشتی ها شسته شد، درب کمد و کشوها تمیز شد، کیس و مانیتور کامپیوتر برداشتم🤪 و زیرشون رو کاملا تمیز کردم و دوباره گذاشتم سر جاشون و کامل گردگیری شد. خلاصه اتاقشون مث دسته ی گل شد فقط موند فرش اتاقشون که نیاز به شستشو داره(رنگش صورتی روشن هست و هر دو سه ماهی باید حتما شسته بشه وگرنه رو مخم رژه میره) و موند پروژه تخت گل دخترون؛ تخت فرگل ساداتم واسش کوچیک شده دیگه باید بزارمش واسه گل دختر بعد، حالا مشکل اینجاست که اگه واسه فرگل ساداتم تخت نوجوان بگیریم دیگه داخل اتاق جایی واسه تخت گل دختر سوم نمی مونه و از اونجایی که طبق برنامه ریزی من و همسر جان حداقل ۵،۶سال دیگه باید ساکن همین خونمون باشیم تا انشاالله بتونیم به خونه ای که مدنظرمون هست نقل مکان کنیم، پس باید یه فکر درست و حسابی واسه تخت گل دخترون میکردیم که نتیجش این شد که از این تخت هایی که مدل کلبه هست در ابعاد ۲در ۲واسشون سفارش بدیم و هرسه کنار هم بخوابن😍حتی فرض کردن سه تاشون کنار هم کلی واسم لذتبخش هست❤اینجوری فقط فضای زیر کتابخونشون اشغال میشه و یه قسمت اتاق واسه بازیشون خالی می مونه. انشاالله تخت و فرش اتاقشون هم ترتیبش داده بشه دیگه واقعا باید به اتاقشون تافت بزنم تا عید همینجور بمونه چون واقعا نایی واسم نمونده دیگه علاوه بر کمردرد تنگی نفس هم اذیتم میکنه.بعد رفتم سراغ اشپزخونه داخل کابینتها رو کاملا تمیز کردم و هرجا نیاز بود تغییر چیدمان دادم، سطل بازیافت و زباله و جارو دستی شسته شد، گاز و هود ظاهرا نیازی به نظافت نداشت (هرشب هم گاز و هم هود تمیز میکنم) امااااا باطنا کناره های گاز و بالای هود نیاز به نظافت اساسی داره که تنها نمیشه انجامش بدم کمک همسرجان میطلبه که گازرو بکشن جلو، تو برنامم بود جمعه انجام بشه که برنامه تغییر کرد و هنوز کثیفی پنهان گاز و هود پابرجاست😪صفحه ی کابینت و کانتر کاملا تمیز شد، شیشه ی روی کانتر و میزها توسط همسرجان برداشته شد، دو طرفش رو تمیز کردم و میزها و کانترو دستمال کشیدم و شیشه ها رفتن سرجاشون و با برقشون دلبری میکنن الان. تمام زیر گلدونیهامو شستم.دیگه همینا یادم میاد ولی میدونم خییییلی بیشتر کار کردما😁اتاق خودمون تمیزکاری اساسی انجام شده بود فقط گردگیری کردم و بالاخره جاروی اساسی هم کشیده شد و یه نفس راحت کشیدم.حالا این وسط کارهای روتین و درس پرسیدن از فرناز سادات  پخت کیک و تولد بازی با گل دخترون و سرگرم کردن فرگل سادات  و پذیرایی از همسرجان رو هم اضافه کنید. جمعه هم ناهار دورهمی خانمانه دعوت شدیم بعد نماز صبح و دعا و البته چای و شیرینی رفتم دوش گرفتم و تعدادی از اسباب بازیهای باکس ها و سبدهای بازی گل دخترون که نیاز به شستشو داشت شستم،بعد رسیدگی های بعد حمام اماده کردن و صرف صبحونه.گل دخترون رفتن حمام تعداد کمی از وسایلشون رو گذاشتم خودشون بشورن جهت مسئولیت پذیری بعد حاضر شدیم نماز خوندیم راهی مهمونی شدیم همراه مامان جان و خواهر جون. همسرجان هم تا ما برگشتیم زحمت تمیز کردن کل سرامیکهای خونه رو کشیده بودن. شام هم  شکر خدا از همون مهمونی موند واسمون، فقط کارهای روتین انجام شد عصر همسرم رفتن خرید خریدها جابجا شد.اخر شب فرم فرناز سادات و چادر مشکیهامون شستم و پهن کردمـ کارهایی که هنوز مونده شستن دیوارهای سرویس ها که فک نمیکنم حالاها انجام بشه میزارم همون اوایل یا اواسط اسفند احتمالا توسط کارگر. زیر یخچال، گاز، ماشین لباسشویی و ماشین ظرفشویی که احتمالا جمعه ی پیش رو انجام بشه، تمیز کردن درب ها که انشاالله برنامه دارم تبدیلش کنم به بازی و سرگرمی و امشب با کمک همسرجان و گل دخترون انجام بدم😬شستن چادر نمازها و جانماز و سجاده ها. خیاطی هم باید انجام بدم😱هنوز نقشمو واسه میز جلوی کاناپه هم عملی نکردم باید حتما برم انجامش بدم فردا پسفردا  و چندتا خرید هم دارم برای خونه که نیاز به گشتن داره و انشاالله بعد مهمونی موردنظر و احتمالا چندتا مهمونی کوچیک دیگه هم برگزار کنم(مادرشوهرجان خیلی وقته مهمونمون نشدن و احتمالا یه دوست قدیمی) بعد مهمونیها هم میریم سراغ خریدهای عید انشاالله و بعدم اماده شدن برای ورود عضو جدید خونواده🤗


سلام 

برنامه ی دیروزم 

نهار بر عهده ی همسره ✅

من صبح صبحونه ی مفصل اماده کردم خورده شد ✅

یه فیلم ببینم ✅

سفره رو جمع کنم ✅

ظرفای صبحونه رو بشورم✅

مواد اولیه ی نهار آماده کردم ✅

لباسا شسته بشه و پهن بشه ✅

آبچکون جمع بشه ✅

دارو ها ✅

نمازا ✅

ظرفا شسته بسه ❌

نهار فردای همسرم درست بشه ❌

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: شایسته ترین علم برای تو آن است که عمل تو جز بدان اصلاح نشود ، ...

منم مغزم رگ به رگ شد تا خوندمش 

اما اون قسمت که می‌فرمایند خود را به علمی مشغول نساز که ندانستن آن زیانت نمیرساند،،، چقدر خوب بود 👌

رقص و جولان بر سر میدان کنند، رقص اندر خون خود مردان کنند. 🇮🇷 چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند
سلام به همه گزارش امروز نماز صبح رو اول وقت خوندم خوشحالم صبحانه آماده کردم و خوردیم کلی ظرف شست ...

قهر واجب رو خوب اومدی 😅👌

رقص و جولان بر سر میدان کنند، رقص اندر خون خود مردان کنند. 🇮🇷 چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند
سلاااامممم  به به  ماشاءالله ،هزار ماشاءالله  همگی یهویی  چه کولاکی بپا کردین ...

اوه خدا قوت 

من شدیدا حساسم به رنگ و خودکار و مداد شمعی و.... همیشه هم موش میفته تو کاسه من وسواسی 🤦‍♀️

رقص و جولان بر سر میدان کنند، رقص اندر خون خود مردان کنند. 🇮🇷 چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند
اولا که خدا قوت  ماشالله تو یه روز چقدررر کار ریز و درشت انجام دادی شهرزاد جون.🧿 کلی به پینگ ...

قربونت حدیث جون سلامت باشی 

من یکی یکی جواب بدم 😅

اها در مورد پینگ و پنگ و حوصله ام سر رفته شدیدا موافقم، مخصوصا علی از لحظه ای که بیدار میشه حوصله اش سر رفته هست تا شب، حتی دو ثانیه بعد از آخرین بازی که کرده 🤦‍♀️


خدا سایه همه ی بزرگتر هارو حفظ کنه، هم دستشون پر برکته و هم البته به کم نمیره 😅


مشاعره هم نه کار خاصی نکردم، همینجوری چون دنبال راهی برای وقت گذروندن با پارسا بودم و میدیدم شعر هم دوست داره گاهی در حین کار کردن میگفتم بیا با هم مشاعره کنیم و این شد یک برنامه تو خونمون 

شعر هم هم کتاب درسی ها و هم گاهی کتاب شعر میخونه یا این ور اونور اگر بشنوه حفظ میکنه،،، 


یک مدت هم برای اینکه آمار بگیرم ببینم چی گوش میده مشاعره راه انداختم با ترانه و نگم چه خزعبلات سرگیجه آوری حفظ یود 🤪🤦‍♀️ همه رپ و بی سر و ته 


با علی هم گاهی اسم فامیل شفاهی بازی می‌کردیم برای تثبیت حروف 

با ثنا هم اسم فامیل نوشتنی 

رقص و جولان بر سر میدان کنند، رقص اندر خون خود مردان کنند. 🇮🇷 چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند
گزارشهای شما رو هم مثل آوین جون و زهرامامان علی جون باید با دور تند خوند. گزارشهای آوین جون که من آ ...

سلامت باشی 

چه کیف داد من رو تو دسته اونا اسم بردی 😁

من خودم گزارش هاشون رو میخونم وسط نفس گیری میکنم 

رقص و جولان بر سر میدان کنند، رقص اندر خون خود مردان کنند. 🇮🇷 چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند
مث همیشه عااالی😍 خدا قوت واقعا👏

ممنون سلامت باشید 🌺🙏

رقص و جولان بر سر میدان کنند، رقص اندر خون خود مردان کنند. 🇮🇷 چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند

سلام صبح بخیر 

دیروز همسرم کار داشت و باید میرفت شرکت، دیگه منم همون حدود 7 و نیم بیدار شدم، ایشون رفتن، من هم برای صبحانه بچه ها اول با نون ساندویچی و پنیر و گوجه بعد هم به پیشنهاد خودشون نون تست و شکلات صبحانه اسنک درست کردم 

صبحانه همونطور سرپا و با آماده شدن تدریجی اسنک ها و به نوبت صرف شد، (یک ساعت و نیم مشغول بودم) یک تعداد هم موند و گذاشتم یخچال برای چاشت شنبه بچه ها و ریخت و پاش هاش رو مرتب کردم 

پارسا هم رفت جمعه بازار کتاب بخره 

بعد اومدن نی نی سایت و گزارش روزای قبل رو نوشتن و اونا هم یک ساعت و نیم طول کشید 🤦‍♀️😬

تا ظهر هم یکم جمع و جور پذیرایی و اتاق خواب و ظرف و کتاب صوتی و.... 

پارسا اومد و نهار مهمان یخچال شدیم 😁 با منو متنوع از آبگوشت و مرصع پلو تا آش رشته،، یه همچین مادر نمونه ای هستم و آنقدر به تنوع غذایی اهمیت میدم 😄

بعد از نهار به بچه ها گفتن درس هاشون رو شروع کنند که قبل فوتبال تموم بشه 

خودم هم کم و بیش به علی کمک میکردم تا درسهای این روزهایی که غایب بوده رو برسونه، اندکی هم باز سوال ریاضی برای پارسا حل کردم 

برای شام هم سوپ گذاشتم 

اسنک های چاشت رو هم طاقت نیاوردن و کم کم خوردن همه رو 😐

بعد هم از 6 نشستیم پای فوتبال و تااخر شب فقط بینش شام خوردیم، ثنا لباس های مدرسه اش کثیف بود و یادش رفته بو. بگه اونارو شستم و پهن کردم، برای مدرسه علی اشکال هندسی درست کردم و کیفش رو آماده کردیم، ظرفهای شام رو شستم و جمع و جور آخر شب انجام شد 

باز هم بازی دوم رو کامل ندیدم و از وسطاش رفتم خوابیدم


رقص و جولان بر سر میدان کنند، رقص اندر خون خود مردان کنند. 🇮🇷 چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند
سلامت باشی  چه کیف داد من رو تو دسته اونا اسم بردی 😁 من خودم گزارش هاشون رو میخونم وسط نفس گ ...

خب هستی دیگه ماشالله😍

این نیز بگذرد...                                                       
سلام به همه گزارش امروز نماز صبح رو اول وقت خوندم خوشحالم صبحانه آماده کردم و خوردیم کلی ظرف شست ...

مهم ترین عامل در میگرن شناسایی محرک هاست،اگه بتونی بفهمی دقیقا چی تشدیدش میکنه،راحت از پسش برمیای❤️

گزارشهای شما رو هم مثل آوین جون و زهرامامان علی جون باید با دور تند خوند. گزارشهای آوین جون که من آ ...

ای جانم😍اره قبول دارم دائم در حال بدو بدو هستم😁😄

ولی خیلی امیدورام که تا چهار پنج سال دیگه جواب میده😄

قول میدم😄

تازه کند شدم خواهر😄

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز