2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2044008 بازدید | 88187 پست

سلام  برنامم برا امروز 

از ساعت ۷ بیدارم   دو قسمت پوست شیر دیدم از الان 

لباس خشک ها جا به جا شه تو کشوها 

بالکن مرتب و دستمال کشی بشه 

ابچکون جمع بشه 

ظرفای دیشب شسته بشه 

نهار دارم فقط گرم کنیم 

برم خونه ی مامانم کمکش 

برم دنبال پسرم 

با پسرم درساش کار کنم 

یه چرت بعد از ظهر بخوابم 

گاز و پشت گاز حساااابی تمیز بشه 

آشپزخونه مرتب بشه 

ظرفای نهار و شام شسته بشه 

شام درست کنم 

نهار فردای همسرم رو درست کنم 

سطل زباله خالی بشه 

نمازا خونده بشه 

داروها خورده بشه 


من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
سلام سلام گزارش جمعه تا دوشنبه : همسرم علاقه ی بسیار زیادی به نگهداری از یادگاریا داره مخصوصا ...

وای عزیزم چطور یادت مونده بود 

از خجالت آب شدم  

 مرررسی 💕💕

ببخشید تازه پیامت رو دیدم یه در میون میام تا‌پیک 

این روزا خیلی کلافه هستم از طرفی دخترم هر هفته تقریبا مریض میشه 

از طرفی همه چیزمون رو گذاشتیم برای کار همسرم ولی جور نمیشه دیگه پروسش  خیلی طولانی شده نزدیک نه ماهه هر چی پول گذاشتیم با این تورم داره هیچ میشه ☹️ به خاطر این چیزا خودمون اون روز یادمون رفته بود بعدش تازه یادمون افتاد 😅


بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

سلااااام

از دیروز صبح شروع کنم😁. 

صبح رفتیم بهشت رضا

وقتی برگشتیم علی جون اصرار کرد بریم خونه اقاجون با دختر عمه هاش بازی کنه. 

رفتیم خونشون نهار اماده کردیم جاری هم اومد تولدش بود🥰🥰.  میخواستن سورپرایزش کنن. 

نهار رو تکمیل کردیم و سفره پهن شد،  نهار خوردیم و جم کردیم و شستیم و بعد نهار مراسم تولد برگزار شد🌹🌹. 

و کم کم هنه متفرق شدن،  همسرم باید واسه خونه باباش یکم خرید میکرد،  رفایم خرید کردیم و برگشتیم گذاشتیم خونشون،  مهدی تو ماشین غش کرد انقدر که شیطونی کرده بود ولی علی مقاومت کرد و بیدار موند

رسیدیم خونه غروب شده بود،  نمازم رو خوندم،  مهدی و باباش دو ساعتی خوابیدن،  علی خوابش نبرد یکم بازی کرد منم یکم دراز کشیدم خستگیم در بره. 

بعدش نشستم پای چرخ خیاطیم و دوزیده هامو تکمیل کردم پ پرونده اون ۴.۵ متر مزبور بسته شد بالخره. 

بعدش خواستم لباس فرم علی رو برلی فرداش اتو بزنم که اتو قاطی کرد و لباس رو سوزوند😐😐🥲. 

شام همسرم اماده کرد صرف شد و جم شد. 

من دیگه اعلام کردم انرژیم تموم شده کسی کاری به کارم ندلشته باشه😁😎.  و نشستم با دوستام یکی دو ساعتی چت کردم. 

بعدش خاموشی زدیم و خوابیدیم

امروز روزه گرفتم(از اون روزی که تصمیم گرفته بودم روزه بگیرم اصلا قسمت نمیشد، خداروشکر امروز بالخره محقق شد). 

انشالله این دو هفته پیش رو بتونم بیشتر بگیرم. 

و امروز

خونه ترکیده بود

تراس رو مرتب کردم جارو کشیدم

حال رو گردگیری کردم کلی وسیله کف حال پخش و پلا شده بود،  اخه این دو روز اخیر هی اومدیم خونه وسیله برداشتیم رفتیم بیرون کلی بهم ریختگی ایجاد شده بود که جم نشده بود). 

حال رو جارو زدم،  اشپزخونه رو. مرتب کردم و جارو کشیدم

به مهدی اقا صبحانه دادم

اتاق پسرا رو مذتب کردم و جارو زدم

اتاق خودم پر از وسیله خیاطی و نخ شده بود مرتب کردم و جارو کشیدم

دو دور ماشین لباسشویی روشن شد و پهن شد. 

نمازمو. خوندم

ظرفا رو شستم و نهار کوکو سیب زمینی ذرست کردم که مطمین باشم بچه ها سیر میشن و تا شب درخواست خوردنی دیگه ای نمیکنن. 

نشستم اتو بزنم که دیدم اتو جان سر سازگاری با ما نداره و درجه ش خراب شده،  داغ میشه کمش میکنم دیگه سرد نمیشه  نزدیک بود لباس همسرمم بسوزه😐🥲. 

هیچی دیگه مجبوریم یه اتوی جدید هم بخریم(مدیونین فک کنین دلم اتوی جدید میخواست ولی چون این بود نمیخریدم،  و الان که این خراب شده به نقشه پلیدم میتونم جامه عمل بپوشونم😎😁-). 

لباس خشکها رو جم کرده بودم تا زدم گذاشتم کمد. 

علی جون از مدرسه تشریف اوردن تحویلش گرفتم 

براشون سفره پهن کردم نهار بخورن. 

خونه مرتب و تمیز شد

و من دیگه خسته شدم


در ادامه: 

نمازمو بخونم

با پسرا تا افطار بخوابیم

بعد افطار حمام برم لباس دستی ها رو بشورم. 


برای همسرم لیست خرید بفرستم

دفتر برنامه ریزی مو تکمیل کنم 

و اگه تو برنامه گنجید شب یکم اموزشامو ببینم


روز و روزگارتون پر از قشنگی

سلام سلام گزارش جمعه تا دوشنبه : همسرم علاقه ی بسیار زیادی به نگهداری از یادگاریا داره مخصوصا ...

سلام دخترا 

ادامه ی گزارشم :
سه شنبه
یه سر رفتم خونه مون
لباسای خشک شده رو جمع کردم
پنجره هارو باز گذاشتم  گلم یکم هوای ازاد بخوره
یکی از لاکامو انداختم دور
چندتا وسیله بسته بندی کردم یکیش رفت برای پست یکی هم قراره حضوری تحویل بدم
هم دوش گرفتم هم لوازم مورد نیاز فردا رو با خودم اوردم
یه مراسم خروس کشون هم به عهده ام گذاشتن من که اصلا طاقت صدای بیقراری اون طفلی رو ندارم هزینه شو دادم به یه نیازمند انشالله که رفع بلا بشه
بعد از چندتا جابه جایی پول زودی برگشتم خونه
نشستم مث بچه آدم پای زبانم (خودمو مجبور کردم که تا اومدن مامان از سرکار باید تمومشون کنی)تموم شد تمرینا فرستاده شد جلسات پرسش و پاسخ جواب داده شده
مانتومو اتو کردم
شب زودتر خوابیدم

چهارشنبه
از کله ی سحر بیرون بودم تا آخر شب
من هرجا میرم رسالت نی نی سایتی بودن و عضو تاپیک رانا بودن رو به جا میارم صفحه کلید چرکولک اونجا روحسابی تمیز کردم بعد باهاش کار کردم
تو راه فقط موزیک بی کلام گوش دادم
اهان راستی یه ست بنفش و مشکی برای خودم ساختم و کلی حالم با این ترکیب رنگی خوب شد(خوره ی رنگ بنفش دارم)
بسته حضوری رو تحویل دادم
قبل از خواب زبان خوندم و بیهوش شدم

پنج شنبه
۵۰تا از ویدیوهارو دیدم و نکته برداری و حذف شد از گالری حذف شد
شام آماده کردم
بلاخره تبدیل متن به پی دی اف رو یاد گرفتم (گفتم بهتون که یه گاردی نسبت به یادگیری تکنولوژی دارم؟؟؟بخاطر همین طول میکشه تا یادبگیرم ایکیوم موقع یادگیری شون در حد جلبک میشه و بعد از اینکه میافتم رو دور تکرار، یاد میگیرم (میدونم با خوندن اینا ازم نامید شدین ولی باید گفت دیگه ...حقیقت تلخه)
چندتا هماهنگی لازم بود که انجام شد (تلفنی )
کتاب خوندم
ورزش کردم
نیت کردم دو روز درماه رو روزه بگیرم چون حالم با عدد ۷خوبه و همیشه از بچگی یه جورایی بهش وصل بودم رفتم سراغ مضرب ۷
یعنی ۱۴ام و۲۸ام هر ماه
امیدوارم بتونم (قبلا که نمیتونستم الان نمیدونم جسمم جواب میده یا نه)
یه بازنویسی متن داشتم‌
انقد تو این هفته کله ام تو گوشی بود واسه جبران کمکاریام ،که چشام تو خسته ترین حالت ممکنه
جمعه

همسرم اومد (زودتر از موعد و تنهایی هام خیلی زود تموم شد)شستنیای سفر رو شستم و سرو سامون دادم
متاسفانه بازم بیمارشدن و مراقبت ها دوباره شروع شد
ماشین لباسشوییم عصای دستم خراب شد
آبگرمکن نمیدونم چشه موقع روشن شدن بوی گاز میده هردوشون باید  بررسی و تعمیر بشن

از ادامه ی تند پژوهی انصراف دادم مطالبی که باید متوجه میشدم شدم بقیه اش دیگه خیلی تخصصی و حوصله سربر بود

شنبه تا این لحظه :
بقیه لباسا بادست شسته شد
ظرفا شسته شد
چندتا آیتم تو کمدا گذاشتم
نمازمو خوندم
زبانمو پیگیری کردم و تمرین‌ها ارسال شد
دوتا ویدیو دیدم +نکته برداری
یکی از رفقا برام چندتا ویس فرستاده که فقط تونستم یکیشو بادقت گوش بدم
یکی از رژ هامو انداختم دور


کارایی که تا پایان روز باید انجام بشه :
آماده کردن شام
تی کشیدن سرامیک
خوندن نماز
واکس زدن یکی از کفش ها
سه تا ویدیو ببینم +نکته برداری
واتساپو چک کنم درصورت جواب ندادن گوش یکی از هم گروهیامو بکشم اگه بازم وقت نکرده بود کل مسیولیت اون کارو خودم به عهده بگیرم
سرویس هارو بشورم و حمام برم

و...

روز و روزگارتون خوش

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....
وای عزیزم چطور یادت مونده بود  از خجالت آب شدم    مرررسی 💕💕 ببخشید تازه پیامت رو ...

من با این حافظه ام لج همه رو درمیارم  

بمونید براهم   

درمورد کارهمسرت و شرایط ؛میفهممت 

ان شالله که زودتر به نتیجه دلخواه برسین

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....
میدونی که خیلی دوست دارم 🥰🥰🥰

نههههههه نمیدونستم ولی الان از خوندنش کلی ذوق کردم

  دل به دل داره 

منم دوستت دارم عزیزم

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....
ممنون عززززیز دلم 😂😘😘😘 منتظر بودم بیای ب سایت سر بزنی ک دعوتت کنم حتما بیا خوشحال میشم عروسی ان ...

ای جاااانم   

از رگ گردن بهت نزدیک تره که 

امیدوارم مث من استرس نیاد سراغت و غرق لذت باشی

اگه بتونم حتما میام 

هم تو رو میبینم هم بقیه ی رفقای مشهدیمو   

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....
[QUOTE=257425430]سلام دخترا هفته ای که گذشت  .... محدودیت ها‌که شروع شد من و موندم یه گوشی بی ...

برای پودر سیر ورقه ورقه کردم  خشک شدن 

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....
سهههههلاااامممم عشق های جاااان 💞 هفته ی پیش  رو  تون پرررررربار .......  مررررر ...

  رومینا از دست تو 

ممنونم مهربونم همیشه به من لطف داری


دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....
یه وقتایی آدما جوری تو دل آدما جاباز می‌کنند که هر کاری هم کنی نمیتونی یادشون نکنی. خیلی دوست دارم ...

به امید اون روز .....

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....
سلام  کرم جوانه گندم؛ ترکیباتش روغن جوانه گندم. بادام شیرین بادام تلخ هسته آلبالو. عسل وگلاب. ...

از کجا تهیه میکنید؟اینترنتی؟بعد از کجا میدونید چه چیزی مناسب پوست شماست؟منظورم اینه راهنما داره؟

سلام دخترا  ادامه ی گزارشم : سه شنبه یه سر رفتم خونه مون لباسای خشک شده رو جمع کردم پنجره هارو ...

جلبک ها بسیار باهوشن😅بسیار هوشمندانه و دقیق کار میکنن😅من باهاشون کار کردم،خیلی حرفه این❤️😉این یه تابوی اشتباه هست راجع به جلبک ها❤️اولین یوکاریوت های فتوسنتز کننده هستند که میلیون ها ساله ساکن زمین هستن😍

سلام 

اصلامیدونید چند روزه من نیستم 🙄🙄🙄😔😔😔

حال نداشتم گزارش بدم🤣

صبح نماز صبحو نماز قضاو نمازامام زمان ذکر روز 

رختخواب جمع دعای عهد 

صبحانه حدیث کسا لباس هارو تا زدم 


داخل کابینترو مرتب کردم 

در همه کابینتا رو اسپری و تمیزکردم 

یکم طولکشید زیارت عاشورا  

نماز ظهر و عصر 

ظرفا شسته شد و ابچکون خالی شد

ی جاروی کامل زدم دارو ها سر موقع خورده شد 

حرز امام جواد خریدم. امروز به دستم رسید 

تازه یکم غذا خوردم 

خمیر کردم برای دونات

شام هم باید موادشو بذارم 

کتاب نخوندم 

سرویس نشستم 

لباسای با دست رو نشستم

دلم میخواد برم حمام 

صورتمم اصلاح میخواد 

دو جلسه فیزیو تراپی داشتم که مونده نشد برم 

بچه ها کسی از لپ تاپ سر درمیاره؟ 







سلام من تقریبا طی روز بی جونم همش دوست دارم بخوابم ولی خوابم نمیبره خخخ ۶ بیدار شدم دارو خوردم انقد داروها سنگین بدنم ضعیف میشه ی کم نشسته گردگیری کردم بیچاره مامانم از یکشنبه پیش ماست دلم نمیاد کار کنه منم خیلی نمیتونم کار کنم ی کم لباس ریختم اونا رو جمع کردم ی کم لبو و شلغم پختم دیگه همسرم گفت شب همبرگر درست می‌کنه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز