2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2044063 بازدید | 88200 پست

سلام   برنامم برا امروز 

تخت و اتاقم مرتب کنم 

خواهرم بیاد موهاش رنگ کنم 

خونه رو برقی بکشم 

برم دنبال پسرم 

نهار درست کنم 

ظرفا رو بشورم 

شام درست کنم 

شام درست کنم 

ظرفای شام بشورم 

سکوها و پله ها  رو جارو و دستمال کنم 

سرویس بشورم 

دارو ها خورده بشه 

نمازا خونده بشه 

سطل زباله خالی بشه 

نهار فردای همسرم رو درست کنم 

شکرگزاریم بنویسم 



من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



سلام بچه ها من الان بیمارستان هستم دارم کارهای بستری رو میکنم برام دعا کنید




سلام

انشالله به سلامتی تموم شده باشه. 


و سلامی از امروز

صبح زود بیدار شدم وسایل علی جون رو اماده کردم،  بیدارش کردم حاضر شد سپردمش به سرویس. 

نشستم پای لپتاپ و دو اپیزود دیدم و یه چالشی رو حل کردم و دوباره رسیدم به یه چالش بزرگتر🙄😎. 

با مهدی جون صبحانه خوردیم. 

دیشب پسرا خونه رو ترکونده بودن. 

تمام خونه رو مرتب کردم و جارو کشیدم. 

رفتم حمام لباس دستی شستم انداختم ماشین، پهن کردم. 

یکم به موها و. پوستم رسیدم🥰🥰

برای نهار خورشت داشتیم فقط پلو درست کردم. 

بلوز دوتا پسرا رو دیشب برش زده بودم،  امروز تا یه بخشی دوختمشون فقط موند وصل کشبافش.  شلوارشون رو هم باید برش بزنم. حین خیاطی پادکست گوش دادم، خیلی محتوای دلپذیری نداشت باید بگردم پادکست خوب پیدا کنم

با پسرا یکم خوابیدیم اونا هنوز خوابن و من بیدار شدم😎.(چقدر سکوت خونه خوبه😁😁). 

در ادامه: 

یه دمنوش برای خودم درست کنم. 

بشینم پای سیستم تا پسرا بیدار بشن

بعد لباسشون رو کامل کنم

برای شام از دیشب اش داریم،  برای پسرا یچیزی اماده کنم. 

به علی قول دادم باهاش بازی کنم. 


برم از لحظات خوابشون نهایت استفاده رو ببرم😊


سلام خانوم های کدبانوی گل. 


 خونه داری دیروز و امروز:


جارو

نظافت سرویس

تمیز کردن آشپزخانه : اجاق، سینک، روی کابینتها و کف ( دو سری)

شستشوی لباس با لباسشویی 

 کلی لباس، تا و جابه جا شد

قهوه آسیاب کردم

کیک پختم

پیاز خرد کردم و فریز شد


دیروز برا نظافت خیلی وقت گذاشتم برا همین نتونستم برا آشپزی انرژی داشته باشم. این شد که برا شام دیشب، سیب زمینی و تخم مرغ پخته گذاشتم که الهی شکر اهل خونه دوستش دارن و برا ناهار امروز، یه مدل از غذاهای بذار خودش بپزه: کره، روش سیب زمینی ورقه ای، روش گوجه ی رنده شده، روش گوشت قلقلی، نمک، فلفل، زردچوبه و آبغوره، روش در ماهی تابه و تمام. 

ولی امروز جبران مافات کردم و برا شام، کتلت گذاشتم و برا ناهار فردا، قیمه. 


اما برا فردا باید تو خونه این کارها انجام بشه:


شام شبش و ناهار فرداش ( احتمالا پیتزا و قورمه سبزی) 

تمیز کردن سرامیکها

تمیز کردن در سرویسها

تمیز کردن اجاق‌گاز 

دوباره کیک بپزم

اتو

اگه برسم به کتابخونه هم یه دستی می کشم و گردگیری مختصرش انجام میشه. 



شب خوبی داشته باشین دخترا. ❤️❤️❤️

سلام رفقا حال دلتون خوش

❤به خاطر رژیم بدنم ضعیف شده بود و از دیروز سرگیجه داشتم بالاخره رفتم مولتی و ایزی آیرون و امگا گرفتم.😊

❤امروز از صبح تا الان هیچکاری نکردم حتی ناهارمون رو هم از بیرون گرفتم.برم یکم مطالعه کنم که از برنامه عقب هستم.😬

❤دیروز سایزم رو گرفتم خوب سایز کم کردم ولی وزنم فیکس رو ۷۴ مونده.😭

❤یه آن تو آیینه دیدم بارونی ام به تنم زار میزنه سایزم آخرین بار ۴۴ بود.گفتم برم پالتوم که سایز ۴۲ بود رو از کمد در بیارم و ببینم تنم میشه یا نه.که درکمال ناباوری کاملا سایزم بود.😍

❤پالتوم رو انداختم ماشین و الانم خشک شده از این به بعد همین رو میپوشم.😊

شروعی دوباره ۱۴۰۳/۷/۲۳شروع:۷۳  الآن:۷۰ هدف:۶۲

سلام   برنامه ی انجام شده ی امروزم 

تخت و اتاقم مرتب کنم ✅

خواهرم بیاد موهاش رنگ کنم ✅

خونه رو برقی بکشم ✅

برم دنبال پسرم ✅

نهار درست کنم ✅

ظرفا رو بشورم ❌

شام درست کنم   خونه ی خواهرم موندیم عصرونه پیتزا پخت  ، همون شد شاممون 

ظرفای شام بشورم 

سکوها و پله ها  رو جارو و دستمال کنم ✅

سرویس بشورم ✅

دارو ها خورده بشه ✅

نمازا خونده بشه ✅

سطل زباله خالی بشه ✅

نهار فردای همسرم رو درست کنم ✅

شکرگزاریم بنویسم ❌  شفاهی شد 

جانبی   پسرم بردم خونه ی خواهرم  ، خودم رفتم خونه ی مامان بزرگم 

از اونجا که ۲ ساعت بودم ، رفتم خونه ی خواهرم‌ عصرونه خوردیم . نیم ساعت بودیم 

از اونجا هم نیم ساعت خونه ی پدرشوهرم ، سر زدیم  و اومدیم خونه 


من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

سلام سلام

گزارش جمعه تا دوشنبه :

همسرم علاقه ی بسیار زیادی به نگهداری از یادگاریا داره مخصوصا گل هایی که از زمان اشنایی برام خریده ...همشونو خشک کرده بود هردفعه که حرفش پیش میاومد بریزمشون دور میگفت باورم نمیشه که احساسی نسبت بهشون نداری و من محکوم میشدم به بی احساس بودن ...جمعه شب تو یه جابه جایی که تو اتاق خواب داشتیم ظرف گل ها از بالا افتاد پایین و همشون ریخت اینور اونور ... بهش گفتم این دفعه ۵ام که میریزه و من جمع میکنم دیگه حوصله شونو ندارم

گفت اگه مشکلت جمع کردنشونه من جمعشون میکنم

گفتم جمع کن

در حین جمع کردن فکر کنم لابه لاشون حشره ای چیزی دید که سریع همه رو به سمت سطل زباله هدایت کرد (همسرم یه نه به حشرات خاصی  تو چشماشه و واقعا از حشرات میترسه )نمیدونید که چقدخوشحال شدم البته یه بخش دیگه از گل های اصلی مونده ولی همینکه استارت دل کندنشون زده شد عالیه

پرداخت قرعه و اجاره


شنبه صبح درمورد لوازمی که برای سفر تدارک دیدم به همسر توضیحات لازم رو دادم و بدرقه اش کردم (اون از رفتن چشماش پر بود و من از این دوری دلم تقريبا شاد که قراره برم تو غار تنهاییم _تناقض یا پارادوکس عجیبی بود ولی به نظرم هردومون به این تنهایی نیاز داریم)

خونه رو به مرتب ترین حالت ممکن دراوردم (جاروبرقی _گردگیری_شستن لباسا _سرو سامون دادن خشک شده های قبلی_تی کشیدن سرامیک _شستن بالکن و سرویس ها_خالی کردن سطل های زباله_شستن ظرفا_پاک کردن اجاق گاز_پاکسازی یخچال_گردگیری جاکفشی و کمد_مرتب ترکردن لباسا _شستن کتونیا _واکس زدن کفشا)

کثیفی پنهان (نپتون _براش های ارایشی _برس و شونه_لوازم مربوط به واکس زدن (اسمشون چی بود یادم رفت )

چندتا آیتم دیگه گذاشتم برای فروش تو کمدا و دیوار

بعد از دوش گرفتن ،نشستم پای دو جلسه ای که از گروه عقب افتادم و تمرین های مورد نظر فرستاده شد_ بخاری خاموش کردم درو پنجره ها رو بستم به برگ انجیریم آب دادم  فلکه آب و گاز و بستم  لوازم شخصیمو برداشتم و راهی خونه مامانم شدم


یکشنبه

۲۵تا ویدیو  دیدم و ۱۰تا ویس گوش دادم و نکته برداری کردم و بعدشم حذف از گالری

۱۰۰تا از اسکرین های گوشیم که پر از نکته بود به دفترم انتقال داده شد و حذف از گالری

بعد از كلي سرچ کردن تونستم یه مقاله درمورد یلدا تهیه کنم و تو گروه فرستادم تا بقیه نظر بدن _مقاله های بقیه اعضارو بررسی کردم


دوشنبه


۲۰تا ویدیو و ۵تا ویس نکته برداری و حذف شد

۳۰تا از اسکرین ها نکته برداری و حذف شد

به گروهم رسیدگی کردم و تقسیم وظایف شد

متن مورد نظر بازنویسی شد

بازم باهام تماس گرفتن قراره بازم برم برای یه همکاری پاره وقت (جلسه دوم _اصلا کم بودن دستمزدش به چشمم نمیاد ولی عجیب بهم مزه میده من حدودا پنج شش سال سرکار رفتم میخوام بگم دفعه ی اولم  نیست که حقوق بگیر جایی ام فقط برام دعا کنید بتونم اعتمادشو جلب کنم و استخدام همون مجموعه بشم)


@مهربانوکوشا    جان به نیت تو اومدم گفتم در کنارش یه گزارشی هم بدم

اگه اشتباه نکنم امشب شب سالگرد ازدواج تونه مبارکا باشه رفیق

بمونید برا هم 

روز و روزگارتون خوش 

(بعدا میخونتمون) 

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....

خوب به نام خدا 

شروعکنیم به گزارش 

نماز شب نماز صبح نماز قضا. 

صبحانه و دعای عهد 

تمیز کردن یخچال 

شستن ظرفا و خالی کردن ابچکون و شستن سینک 

جمع کردن اشغالا 

جارو زدن کامل 

تمیز کردن زیر سماور و زیر زیرسماوری 

در کابینتارو دستمال کشیدم 

بچه هارو مشغول کارتون کردم و 

نمازظهر و عصر و نماز قضا 

تازدن لباسهای شسته شده 

جمعکردن اتاق 

استراحت و کتابخوندن پختن شام 

شستن ظرفاش خالی کردن ابچکون 


خوندن نماز مغرب و عشا 

شام خوردن و شستن ظرفاش 


ان شا الله اتو کردن لباس ها 

شستن لباس با دست

طیکشیدن سرامیک 

شستن سرویس 

شستن تراس 

جزو کارهایی که دارم 

دو جلسع از فیزیو تراپی گردنم مونده هیچ جوری نتوتستم برم 



شبتون بخیر 


سلام بچه ها من الان بیمارستان هستم دارم کارهای بستری رو میکنم برام دعا کنید

سلااامم به همگی

زی زی جان بیادت بودیم امروز عزیزم  بی خبرمون نزار  از احوالت 💕



خب همکاران گرامی

 بنده نیز در راستای خونه داری  علی رغم دست و پازدن های بیشترم برای انجام شدن کارِ بیشتر 


فقط موفق شدم یه جاروی حسابی بکشم ، یه گردگیری معمولی داشته باشم 


" اللهم عجل لولیک الفرج " 
سلااامم به همگی زی زی جان بیادت بودیم امروز عزیزم  بی خبرمون نزار  از احوالت 💕 خب ...

وَ  نهار و شام بپزم و ببرم و بیارم  همین 😪


و مابقیش  بچه داری بوده و بس   

تازه همین کارها هم یک دستی انجام میشه معمولا !! 

به هیچ وجه  آروم نمیگیره این فسقل !

آخر شبی دیگه واقعا کلافه شده بودم از دستش 🥵🥵

البته  ان شاءالله هرجا یه بچه ای هست روحی و جسمی سالم باشه و شیطنت و اذیت کنه  البته بدون  نق !!

" اللهم عجل لولیک الفرج " 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز