2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043330 بازدید | 88176 پست

بعدش درا. و قفل کردیم زدیم بیرون .رفتیم دنبال پدر مادر شوهرم .با خانواده خودمم خداحافظی کردیم...

الان تو راه هستیم تا برسیم راه آهن

خدارو شکر میکنم از شررررر آشپزخونه راحت شدم😛

دیگه کف کرده بودم بخدا 😁


مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



بعدش درا. و قفل کردیم زدیم بیرون .رفتیم دنبال پدر مادر شوهرم .با خانواده خودمم خداحافظی کردیم... ال ...

به سلامتی انشاالله سفر خوبی داشته باشید

  توکل بر خدایت کن کفایت میکند حتمااگر خالص شوی با او صدایت میکند حتمااگر بیهوده رنجیدی از این دنیای بی رحمیبه درگاهش قناعت کن, عنایت میکند حتمادلت درمانده میمیرد, اگر غافل شوی از اوبه هر وقتی صدایش کن حمایت میکند حتماخطا گر میروی گاهی, به خلوت توبه کن با اوگناهت ساده میبخشد, رهایت میکند حتمابه لطفش شک نکن گاهی, اگر دنیا حقیرت کردتو رسم بندگی آموز, حمایت میکند حتمااگر غمگین اگر شادی, خدایی را پرستش کنکه هر دم بهترینها را, عطایت میکند حتما

بچه ها من یه چی بگم ببینم نظر شماها چیه، واسم مهم نیس ها ولی بگم شاید واسه من سوتفاهمه، من ازدواج کردم اومدیم این خونه، تمایل نداشتم آشنا بشم با همسایه ها، ولی از همون اول اینا پشت پرده آمار رفت و آمد مارو میگرفتن، میومدن دم در ( البته من باز نمی‌کردم) سنشون هم بالاست بچه هاشون همه بزرگن شاید از من و همسرم هم بزرگتر، سن کوچیک فقط ماییم

طبقه اول ول نمیکرد بعدش منم دیدم این یجوریه عادی نیس محل نذاشتم،  سه تا دختر هم داره شاید دختراش از من بزرگتر باشه، شوهرش هم معتاد بود همون ما چندماه بود اومده بودیم فوت شد، بعدش اصلا ندیدمشون، اینا منو راه پله میبینن پشت میکنن به من سمت در !! امروز عصر هم داشتم میومدم  دید من دارم میام زنگ درو تند تند زد رف داخل، حالا این دختر خانوم میره سر کار همسر من و مشکل برق میگه بهش ک اشتباهی پرداخت کرده!! اینا قبل ما اینجا بودن چجوری اشتباه کرده آخه ، یا اون دفه داشتیم میومدیم بدو بدو اومد دنبالمون و با همسرم حرف زد، شاید بازم رفته سرکار همسرم ولی همسرم ب من نگفته، ب نظرتون رفتار اینا عادیه؟! وضعشون هم بد نیس دو تا ماشین خارجی خیلی گرون دارن و خونه و اینا، ولی از اونان که چشمشون به مال مردمه، دوست همسرم هم گفته آدمای خوبی نیستن اصن، خلاصه ب نظرتون رفتار اینا عادیه؟! خب بیا رد شو این بازیا چیه!!! چند دفه دارم میبینم ( حالا منم از قبل محل نمیذاشتم ولی از کسی قایم هم نمیشم)

🦋 زیباترین پروانه ها هم قبل از پرواز کِرم بودند و تغییر آنها را زیبا کرد...

ببخشید خیلی طولانی شد، اهل درد و دل نیستم ، آدم های غریبه هم واسم مهم نیستن،  ولی اینا یجورین!! قیافشون رو هم ندیدم ها سه سال اینجاییم بیرون ببینم نمی‌شناسم حتی😁 فقط یکیشون ک اونم ماسک میزنه چشم ابرو مشکیه مث همه نمیشه تشخیص داد ،ولی  اونا منو میشناسن صورتمو دیدن چشمامم رنگیه تابلوأم همه جا😁

🦋 زیباترین پروانه ها هم قبل از پرواز کِرم بودند و تغییر آنها را زیبا کرد...
بچه ها من یه چی بگم ببینم نظر شماها چیه، واسم مهم نیس ها ولی بگم شاید واسه من سوتفاهمه، من ازدواج کر ...

نمیدونم چی بگم 

شاید بهتر باشه فکرت رو درگیرشون نکنی 

اما خب خیلی هم رفتارشون طبیعی نیست 

رقص و جولان بر سر میدان کنند، رقص اندر خون خود مردان کنند. 🇮🇷 چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند
والا همه چیز برای تقویت مو شنیده بودم جز این یه قلم

حالا بزار یه چیز جالب تر برات بگم.شاید حالتون بد بشه خیلی عذر میخوام

یکی از اقوام ما می‌گفت خودش یه نفرو می‌شناخته که آبگوشت مار درست می‌کرده😬🤢🤮🤮

بعد می‌گفت کسی دردی داشته باشه یک ذره از گوشت این بخوره شفا پیدا می‌کنه😐

برای مو من خیلی شنیدم.واقعا تعجب کردم 

پدر شوهر خودم چندسال پیش می‌ره یه سلمونی میگه موهام خیلی می‌ریزه.بعد اونجا روغن مار به سرش میزنه فقط برای یکبار .ریزشش بند میاد تا الآنم که ۸۰ سالشه ماشالا هنوز موهاش پره!!!!!!!

نمیدونم چی بگم  شاید بهتر باشه فکرت رو درگیرشون نکنی  اما خب خیلی هم رفتارشون طبیعی نیست ...

 

به مامان خودم هم نگفتم چون واسم مهم نیس ، همیشه با هم دعوا میکنن صداشون تا طبقه ما میاد، با همسایه پایینی هم ب شدت مشکل دارن، ولی من نمی‌دونم مشکلشون با منِ بی آزار چیه😁

ته دلم دعا میکنم واسشون شوهر خوب بکنن و آرامش بیاد سراغشون

🦋 زیباترین پروانه ها هم قبل از پرواز کِرم بودند و تغییر آنها را زیبا کرد...
حالا بزار یه چیز جالب تر برات بگم.شاید حالتون بد بشه خیلی عذر میخوام یکی از اقوام ما می‌گفت خودش یه ...


اره منم شنیدم هر کی بخوره خوبه گوشت مار خیلی مقویه!! همسر من واسه دختر عموش روغن مار می‌گرفت بزنه ب موهاش، میگف بعدا دخترعموم یاد گرفت خودش روغن مارو میگرف!!

🦋 زیباترین پروانه ها هم قبل از پرواز کِرم بودند و تغییر آنها را زیبا کرد...

سلام دوستان گل

بعد از غیبت طولانی اومدم یه گزارش بدم 

من اومدم مسافرت امروز روز چهارم 

وسایل هام داخل ساک 

به  مدت سه ماه باید اینجا باشم 

خونه خواهر شوهرام 

تایم خوابم هنوز تنظیم نشده 

اینجا هیچی طبق مقررات ‌‌و روتین نبود 

صبح همه دیر بیدار میشدن 

منم تصمیم گرفتم تا اونا نیومدن هال من‌ از اتاق بیرون نیام 

شب ها خیلی دیر وقت میخوابند مثلا یک به بعد 

فیلم و سریال هر شب میبینند

من خیلی ازشون میترسم و جلوی اونا تا جایی که امکان داره گوشی بدستم نمیگیرم

و همیشه در کارهای خونه بهشون کمک میکنم 

آشپزی و تمیز کردن آشپزخانه خالی کردن آبچکان شستن ظروف 

خلاصه هر روز تا الان مثل خر ازم کار میکشند

دیروز عصر بدون اینکه ازشون اجازه بگیرم 

خودم را آماده کردم 

و موقع. رفتن گفتم میرم بیرون با دخترم یه دوری بزنم و خداحافظی کردم بیرون شام خوردیم 

ساعت ۹ اومدیم خونه همه عصبانی و رفتار سرد داشتند 

خودم را به بیخیالی زدم 

دیدم شام خوردند و آشپزخونه داره برق میزنه آبچکون خالیه 

چشام از تعجب گرد شده بود 

که چقدر همه جا تمیزه 

منم رفتم تو اتاق خودم را برای خواب آماده کردم 

صبح روز بعد یعنی امروز ساعت هشت بیدار شدم 

ولی بیرون نرفتم از اتاق 

دیدم جاری ام تدارکات صبحانه را آماده کرده 

من صبحانه خودم و دخترم را آماده کردم و رفتم رومیز غذاخوری گذاشتم .

بعدش رفتم تو اتاق و ظرف های کثیف سینک را گذاشتم تو ظرفشویی

دو ساعت بعد خواهر شوهرم اومد بهم میگه کارا را تقسیم میکنیم تا کسی از زیر کار در نره 

گفتن هر روز باید سرویس بهداشتی را بشوریم 

‌و گفت صبحانه و ناهار با خواهر شوهرم ‌و جاری ام 

و عصرانه و شام با من و اون یکی خواهر شوهرم 

خلاصه گفتم باشه هر جور شما بگین 

بعد گفتند هر روز باید هال را تمیز کنیم به خصوص قبل از خواب 

گفتم باشه 

حس کردم کمی عصبی شدم 

بعدش یادم اومد من یه بیوه ام و هر جور اینا بگن باید اطاعت کنم 

منو فقط برای حمالی و کار کردن آوردند 

منم همون موقع رفتم آشپزخونه شام شب را درست کردم تا خیالم از بابت شام راحت باشه 

من ۶۲ کیلو هستم میخوام بشم ۵۰ 

وزنم ۱۵۸

امروز اونا تصمیم گرفتن رژیم دکترشون را اجرا کنند 

منم هم با اونا رژیم را استارت زدم 

مثل جلاد میمونند خانواده همسرم 

یکم هال را جمع جور کردم 

۱۰ صفحه کتاب خوندم 

تو پیج کاری پست و استوری گذاشتم 

به دایرکت ها ‌و کامنت ها پاسخ دادم 

باید به خانواده ام زنگ بزنم 

اصلا این ها نمیزارن گوشی بدست باشم

خدا کنه وقتی به خانواده زنگ میزنم مشکلی پیش نیاد

دلم برای خواهرا و‌خواهر زاده ها تنگ شده امکانش نیست زنگ بزنم 

به نظرتون تو واتس آپ ویس بفرستم براشون !

ادمین و مدیر یه پیج تو اینستاگرام هستم وقتی اونا خوابند براش پست و استوری میذارم میترسم از خواهر شوهرام 

حقوق من سه میلیون است به نظرتون چه جوری پس انداز کنم !؟

دیروز دخترم بردم سرزمین عجایب تیراژه با شام شد نزدیک ۵۰۰ هزار تومن 

دوستان یه کم بهم سیاست یاد بدین من خیلی دختر آروم و‌مظلومی هستم بعد از فوت شوهرم افسرده شدم 

همیشه قرص افسردگی میخورم فک کنم قرص ها چاقم کرده 


اره منم شنیدم هر کی بخوره خوبه گوشت مار خیلی مقویه!! همسر من واسه دختر عموش روغن مار می‌گرفت بزنه ب ...

میگن کاری نداره ولی دل میخواد که ما نداریم

گوشتش حرومه .ولی نمی‌دونم دیگه کارای خدا را 😐

خیلی وقته شکرگزاری هم نذاشته بودم 

این هم تاپیک شکر گزاری 

حس میکنم با شکرگزاری روزانه حالم بهتره و مشکلات کمتر میشه 

شما هم بیایید تو تاپیک شکرگزاری 

 

.

https://www.ninisite.com/discussion/topic/8605436/بیایین-روزانه-شکرگزاری-کنیم?postId=237739325

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز