2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043516 بازدید | 88177 پست
سلاااااام     گزارش این چند روزی که نبودم .... دوشنبه : روتین همیشگی _یه سر رفتم کتابخو ...

آفرین به روتین ورزشی!🥰🥰🥰😍

این نیز بگذرد...                                                       

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

من بالخره کارام تموم شد😊.  امروز سخت گذشت ولی تو هفته زمان ندارم برای این کارها مجبور شدم امرو ...

زهرا جان اون پست که درباره پاکسازی گفتی را خوندم خیلی خوب بود

یه بار من بهت گفتم به خودت زیاد فشار میاری یه استراحتی هم بکن .....که امروز یه کاربرا گفت دلیلش چیه .تا فرصت داریم باید استفاده کنیم.اون زمان شما ۲۹ ساله بودین و منم الان ۲۹ سالمه.حرف خوبی زدی برای منم تلنگری شد.من امسال هدفم تمیز نگه داشتن خونه،مینیمال شدن،دوختن لباسهای نصفه کارم و ادامه دوختن سرویس آشپزخونه هست برای درآمد.کلی پارچه و وسایلش از چندسال پیش مونده که ارزون خریدم اگه استارت شو بزنم خیلی سود میکنم.دوست دارم محیط خونه و ساعت خواب و بیداریم نظم داشته باشه که با خیال راحت تر کار کنم

خلاصه که کارت درسته .آفرین.اما هنوزم رو حرفم هستمااااا.استراحت کن😆☝حتی یک روز استراحت تو هفته باعث میشه با قوت بیشتری به اهدافت ادامه بدی.هرچند شما خودت ماشالا واردتری نیاز نداره من بگم.ولی میگم😄😘

سلام دوستان من اصلا برای انجام کارهای خونه انرژی ندارم

همیشه احساس خستگی میکنم

پسرم کوچیکه ی سالو نیمه اس خیلی به خودم وابسته اس کل انرژیمو میگیره

کسی راه حلی داره واسه اینکه سرحال بشم و بتونم به کارو زندگیم برسم

نگین نیستیااااااا همسرت اومده ،مارو یادت رفته ها 

سلام دیانا جون خوبی 😂❤

اره ی هفته بود باهم ی روز اومدیم تهران و ی کم گشت و گذار کردیم بعد دو سال ، دیگه نشد بیام مگه میشه شما ها رو یادم بره 

خلاصه این ک خیلی خوش گذشت 😁

من میتونم گریه گمشده رو بشنوم                                        من میتونم حقیقت پنهان رو بشنوم                                              سایه ها مارو صدا میزنن 🥀                                                            من طلوع ترس رو میبینم                                                                اره اما همیشه امیدم پایداره                                                            ما قهرمان هستیم ⚔ قهرمان ها در تاریکترین زمان                      وقتیکه هیچ نوری نیست ولی ما بالاتر میریم💥                             تمام امید و روشنی پنهان شده ولی ما باید زنده بمونیم   
سلام زهرا جان از زمانیکه پسر اولت 1 سال و نیمش بود با کاربریت آشنا شدم و فعالیتت رو می دیدم یادمه ...

سلام عزیز دلم🥰🥰🥰🌹🌹. 

ممنون از کلام زیبات.  خوشحالم بخاطر حس رضایتی که از خودت داری🥰. 

موفق باشی

زهراجان میشه در مورد پاکسازی توضیح بدی چکار میکنی؟روی اخلاق و صبوری هم تاثیر داره؟ همگی ماشالا د ...

عزیز دلم وقتی از خودت بیشتر از حد توانت انتظار داشته باشی قطعا کلافه میشی و حال دلت بده. 

من خودم گاهی از خطوط رد میشم،  ولی هر چی بیشتر برای حفظ تعادل  تلاش کنی حال بهتری داری. 

من در تلاشم به این تعادله برسم

زهرا جان اون پست که درباره پاکسازی گفتی را خوندم خیلی خوب بود یه بار من بهت گفتم به خودت زیاد فشار ...


عزیزم🥰😁😁. 

ممنون که به فکرمی. 

اتفاقا امروز روز استراحتم بود. 

پست قبلی هم گفتم،  تعادل مهمه،  گاهی به اقتضای شرایطی که داری نمیشه این تعادل رو رعایت کرد و مجبوری بخاطر راحتیت در اینده یه تایمی رو سختتر زندگی کنی،  ولی هر چی بیشتر به سمت این تعادل بری حال بهتری داری. 

تعادل از این سمت هم مفهوم خودشو داره،  باااااید زمانت رو مدیریت کنی،  من الان تو این سن با تمام وجودم مفهوم وقت طلاست رو درک کردم،  زمان مفید ادمها محدوده،  انصافا حیفه که بی ارزش بگذره. 

امیدوارم اصل حرفم خوب منتقل شده باشه. 




و اما امروز

دیروز تو محل کارم روز سختی بود،  خیلللی کار سنگین بود. 

وقتی رسیدم خونه دیدم پرستار بچه ها، هر دوشونو خوابونده، منم از خدا خواسته کنارشون خوابیدم، ولی مگه از خستگی خوابم میبرد،  بالخره یه ساعتی خوابیدم،  بیدار شدیم حاضر شدیم رفتیم افطاری دعوت بودیم،  بعدش رفتیم جلسه قران،  و اخر شب برگشتیم،  وقتی رسیدیم یه کیک و چایی خوردیم و خوابیدیم

امروز به تلافی دیروز تا 10 خواب بودیم. 

بعدش یکم خونه رو مرتب کردم، نهار داشتیم گرم شد و صرف شد. 

برای پسرا میوه اوردم

پسرا مجددا برای عصر خوابیدن و من نشستم پلی سیستم،  خیلی خوب پیش رفتم. 

وقتی بیدار شدن، منم بادنجون سرخ کردم برای افطار کشک بادمجون درست کنم. 

ظرفا رو شستم

الانم برم دوش بگیرم و لباس دستی بشورم. 

بتد افطار لباسها رو اتو بزنم و بعدش جلسه قران

فردا هم باید برم سرکار و احتمالا باز هم روز پرکاری خواهد بود

عزیزم🥰😁😁.  ممنون که به فکرمی.  اتفاقا امروز روز استراحتم بود.  پست قبلی هم گفتم ...

آره عزیزم دقیقا باهات موافقم خودمم از وقتی بچه دار شدم تازه قدر روزای گذشته که به بطالت گذروندم را فهمیدم.بازم خوبه که آدم از یه جابی به خودش یه تکونی بده.

اما اینکه تو یه دوره ای فشرده کار کنی و از همه وقتت استفاده کنی هم عالم خوب خودشو داره.چون یه مزایایی هم داره .دیگه وقت نمیکنی غمگین باشی،فکر مساعل بیخود مشغولت نمیکنه،وقتی برای غیبت و هر جور حرف بی ارزشی که زنای عوام (اصلا منظورم به خانمای هدفمند این تاپیک نیست)درگیرش هستن نمیشی.بله وقت طلاست .کارت واقعا باارزشه.بیست بیستی👍👍بزار اعتراف کنم که به خانمایی مثل شما حسودیم میشه😉

خب منم بگم 

صبح ورودی و پارکینگ را جارو کردم.حیاط رو هم همینطور.کف زمین پر از شکوفه های درختا میشه

همه اینا بیست دقیقه بیشتر نشد

یه پارچه لی از چند سال پیش داشتم که به هیچی نمیرسید.دیروز دیدم میتونم یه شلوار لی برای گل پسرم ازش دربیارم.خلاصه برشش زده بودم و جیب هاشو  دوخته بودم و صبح تکمیلش کردم.حالا عکسش را بعد میزارم

قبلا گفته بودم کلی پارچه و تیکه های به درد بخور دارم که امسال حتما تکلیف شون معلوم میشه و تا اینا هستن هییییییییییچ پارچه ای خریداری نمیشه

آشپزخونه و یخچال را مرتب کردم.نیم ساعتی هم دستم به ظرف شستن بود.چون یکم غذای مونده تو یخچال بود و یکم ظرف از دیشب به علاوه ظرفای صبحانه برای همین زیاد شد.میز ناهارخوری و اپن 

بعد از ناهار(از اونجایی که من فعلا روزه خور هستم😶)با پسرم خوابیدیم.حدود یک ساعت و نیم خوابیدم وقتی بیدار شدم سرم خیلی سنگین بود و یکم درد میکرد.

دیگه به زور یه جارو دستی الکی زدم.فیلم دیدم.به شوهرم زنگیدم گفتم بیا بریم یه دوری بزنیم حلیم بادمجون هم بخریم.رفتیم نون بربری هم خریدیم دلتون نخواد خیلی چسبید😋

اتاقها مرتب نشد.البته اتاق پسرم که هرچی تمیز بشه با بازار شام فرقی نمیکنه😕




صفحه قبل نوشتم مریم جون🌹

بسیار عالی بود  

قامت ببندرعنای من!قامت ببندای قیامت قامت من!قامت ببندودمی دربرابردیدگانم بایست ای همه ایمان همه عشق همه خوبی!می دانی این روزهاچه می گذردبه سراپرده محبت تو؟دلم رامی گویم همان که بی تاب توست,همان که تک درختش خواستی که تنهااوباشدواسمانش تو!ای خوش ترین بهانه ماندن!ای ارزوی ارزوهایم,ای رضوان بهشت جاودانم!بیا!بیاومرابه خدمتی بگمار!بیابگواب عاشقی بردستت بریزم!بیابگوبخوان,بخوانم!بگوبگردبگردم بگوبمیر,بمیرم!اماای داغ توبردل!اگردربیداری نمی توانم بیابمت به خواب وخیالی هم ازتوقانعم!مگردررویاببینمت ای دست نیافتنی ترین نایافته!من اگرغرق گناهم بادلم که اکنده ازیادتوست چه می کنی!باچشم هایم که دریادریاگریسته است چه می کنی؟باسینه ام که شرحه شرحه زخمی فراق است چه خواهی کرد؟مگردرهجران دیگری سوخته ام؟!حسرتابرحسرت جاویدمن حسرت که دمی بی حسرت نزیستم!حسرت برروزگارجوانی که درغمت گذشت!نمی دانم اگردیدارت نصیبم نشوددلیلم برای زنده بودن چیست؟امامولایم ای همه امیدم!توامروزبهانه گریستنم هستی وفردابهانه بودنم!امامن نمی دانم بدون توکدام صراط مستقیم رابیابم!نگران ان جمعه ای هستم که دلم برای تونگیرد!می دانی انسانهادیرباورندوزودرنج واگرتوسراغم رانگیری می گویم اونیزمرافراموش کرده است مرادریاب پیش ازانکه ازدست بروم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   دخترپاییزی8608  |  2 ساعت پیش
توسط   مهدیهامو  |  4 ساعت پیش