حالا که حرف قوم شوهر شد من یه خواهر شوهر دارم که خیلی تمیز تشریف دارن😏
اون اوایل زندگیم سرزده اومد خونم و فهمید من زیاد تمیز و مرتب نیستم یکی دوبار تیکه انداخت بهم
حتی همین پیارسال که حامله بودم اومد خونم کاری داشت خب خونه جارو نزده بود.ضمن اینکه من خیلی بد ویار بودم .بعد یه بار تیکه انداخت که فلانی بچه دار شده برای اینکه بچه ش آشغال نخوره هر روز جارو میکنه.حالا خوبه به بهونه بچه همیشه جارو کرده هست و زد زیر خنده ....کلا استاد حرفه ای تیکه پرونی هست.به دلم مونده یه روز واضح بهش بگم عزیزم این کارت خیلی چیپه😐🖐️بزار کنار این مدل حرف زدنو😂💪
اون اوایل ناراحت میشدم که چرا نمیتونم مثل اون تمیز باشم.تلاشم رو میکردم .اما به نتیجه نمی رسیدم چون ذاتا مادرم بهم یاد نداده بود.مامانم که دیگه باعرض معذرت خیلی شلخته هست.یعنی من بازم در برابر اون صدبرابر تمیزترم
خیلی سایت ها رو زیر و رو کردم.حتی یه بار اینجا رو هم پیدا کردم اما دنبالش رو نگرفتم .فکر میکردم تمیزی خونه یعنی روزی سه چهار ساعت بسابی و بشوری و کار سختیه .در نتیجه من از پیش برنمیام
حدود دوسال پیش دیدم از نظر خودم که زیادم حساس نبودم کار من درست تره.چون اون خانم تو سن ۲۵ سالگی عصب یکی از دستاش رو به نابودی هست .و هنوز هم مراعات نمیکنه.هروقت بری خونش داره از تمیزی برق میزنه .اما به چه قیمتی؟ خودشو میکشه تا همه بگن به به چه کدبانویی
شوهرش هم این کارا رو وظیفش میدونه و من به چشم خودم دیدم که خیلی میترسه شوهرش خونه رو حتی یه کوچولو نامرتب ببینه.
برعکس شوهر من وقتی سالی یه بار مثلا پشت بام رو جارو میزنم کلی ازم تشکر میکنه .کلا هرکاری کنم
همیشه هم میگه حساس نباش .حالا شلوغ باشه مگه چی میشه.اونم دوست داره خونه تمیز باشه.اما بهم فشار نمیاره و الآنم چون میدونه بچه مون بهم میریزه میگه بیخیالی طی کن.
الان مدیریت خونه بهتر اومده دستم اما خب از شانسم که تازه یاد گرفتم گل پسرم زحمتام رو به باد میده
اما یه خاله دارم اونم خیلی تمیزه .چهل سالشه و اصلا دستش هیچ عیبی نکرده.میگه من خودمو زیاد خسته نمیکنم.
آشپزخونه رو روزی یه بار دستمال کشی میکنه
زیر سفره پارچه پهن میکنه.
هرچیزی رو بعد استفاده میزاره سرجاش
لوازم اضافی نگه نمیداره
ورودی خونه رو صبح به صبح چک میکنه اگه کثیف باشه جارو میزنه.میگه نمیخواد هربار بشوری