*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

به به دو شبه تیک های سبزت چشم نوازن حساااآابی 

افررررین ،خدا قوت .👏👏👏👏👏👏

سلام صبحتون بخیر

اینجا از دیروز رسما تابستون کار خودشو اغاز کرده، هوا گرم شده حسابی. 

دیروز صبح سرکار بودم،  شب قبلش خیلللی کم خپابیده بودم.  رسیدم خونه یه ساعت بعدش خوابیدم تا افطار😁، خیلی خوب بود، ده دقیقه بعدش اذان دادن و افطار خوردیم،  

ظرف شستم و قیمه برای سحری گذاشتم و نماز خوندم،  بعدش رفتیم جلسه قران خونه پدر همسرم.

اخر شب شیر خوردیم و شیرینی. سحری هم خواب موندیم.  😐😐

امروز هم  دارم میرم سرکار، امیدوارم کار زود جم بشه تا دوشنبه اینده نخواد برم،فعلا تو مسیرم،  باید یادم بمونه چن تا تماس دارم،  عصر پسرا رو ببرم حمام.  شب جلسه قران خونه دایی همسرمه باید بریم اونجا. 

برای سحری گوشت چرخ کرده بزارم بیرون کباب تابه ای درست کنم. 

اگه شب تونستم برم شیره انگور هم بخرم،  برای تجدید قوا بهش نیاز دارم

سلام  برنامم برا امروز 💚💚💚 به امید خدای مهربونم 

گرامر ۱ ساعت 

لغت  ۱ ساعت 

فیلم زبان  ۱ ساعت 

رسیدگی به پوست و مو 

کتاب    نیم ساعت 

دنبال پسرم برم 

نهار درست کنم بخوریم 

ظرفای نهار بشورم 

افطاری درست کنم 

درسای پسرم رو کار کنم و تکالیفش رو 

اتاقم مرتب کنم 

لباسا اب کشی شه و پهن شه 

برم خونه ی مامان بزرگم امروز بهش سر بزنم 

ظرفا ی شام و افطار رو بشورم 

گاز تمیز کنم 

سطل زباله خالی شه 

سحری همسرم درست کنم +نهار فردا 

نمازا خونده شه 

داروها خورده شه + امگا۳ پسرم + امگا۳ خودم 

سرویس بهداشتی شسته شه 

🤗☺😍🌺💕

سلام   برنامه  امروز که انجام شده 

گرامر ۱ ساعت ✅

لغت  ۱ ساعت ❌

فیلم زبان  ۱ ساعت ✅

رسیدگی به پوست و مو ✅✅

کتاب    نیم ساعت ✅

دنبال پسرم برم ✅

نهار درست کنم بخوریم ✅

ظرفای نهار بشورم ✅

افطاری درست کنم ✅

درسای پسرم رو کار کنم و تکالیفش رو ❌

اتاقم مرتب کنم ✅

لباسا اب کشی شه و پهن شه ✅

برم خونه ی مامان بزرگم امروز بهش سر بزنم ✅

ظرفا ی شام و افطار رو بشورم ✅

گاز تمیز کنم ❌

سطل زباله خالی شه ✅

سحری همسرم درست کنم +نهار فردا ✅✅

نمازا خونده شه ✅

داروها خورده شه ✅+ امگا۳ پسرم ❌+ امگا۳ خودم ✅

سرویس بهداشتی شسته شه ✅

جانبی ⬅️  رفتم خونه ی مادرشوهرم نیم ساعت نشستم     پذیرایی و اتاق پسرم مرتب کردم     

سلام 

نمیدونم نیمه شب یا بامداد یا سحرتون بخیر 

گزارش دیروز و امروز رو بدم 

از بعد تعطیلات و شروع ماه رمضون صبح بچه ها میرن مدرسه منم با محمد میخوابم تا 10، 11، 

البته محمد رو به زور بیدار میکنم و بیدار کردنش کلی طول میکشه، بعدم باهم میریم دنبال علی 

دیروز باز کلی گریه کرده بود با اینکه راس ساعت رسیدم 🤦🏻‍♀️

اومدیم خونه نهارشون رو دادم 

یسری لباس شستم و پهن کردم 

ظرفهای سحر رو شستم 

برای افطار از روز قبل شله زرد و سوپ داشتیم، یکم دهین نجفی هم درست کردم، 

دیگه توان کار بیشتر نداشتم، رفتم سراغ دفتر برنامه ریزیم یکم بروزرسانیش کنم برای سال جدید، درآوردن دفتر و نداد رنگی همانا و جذب شدن بچه هه همانا 

نفری یک دفتر و دفتر چه گرفتن دستشون که ما هم بولت ژورنال میخوایم 🤕

خلاصه پروژه ای که برای آرامشم انتخاب کرده بودم با حرف زدن و بهانه گرفتن و کمک خواستن بچه ها تا موفق موند 

همسر اومد و افطار کردیم 

ظرف شستم برای سحر قیمه گذاشتم و اندکی بیشتر پختم  برای روی حلیم افطار روز بعد،، بععله ما حلیم رو با قیمه میخوریم و خیلی هم خوبه 😁

اتاق خواب خودمون رو تمیز کردم 

لباس تا زدم 

قسمت آخر خاتون رو دیدم 😞

ساعت 2 هم خوابیدم 

سحر فقط وسایل سفره رو جمع کردم و خود سفره موند رو میز.. 

صبح زود بیدارشدم با علی رفتیم اردو وکیل آباد 

محمد با همسرم خونه موندن و خوابیدن 

اونجا هم کلی گل کاشته بودن و هم درختها باعث حساسی علی شد، از عطسه و آبریزش بینی به خارش چشم رسید، بعدم که با دست آلوده چشمش رو خارونده بود کاملا قرمز و متورم شد جوری که یهو دیگه باز نمیشد چشمش 

دیگه ساعت 9 دیدم حالش خیلی بده برگشتیم خونه 

رفت یک دوش گرفت، بعدم یک نصفه قرص حساسیت بهش دادم و تا خود افطار هی بلند میشد هی خوابش میگرفت یجا میفتاد 

حتی در حین نقاشی مداد به دست خوابیده بود 

بقیه روز فقط استراحت بوده و اندک رسیدگی به بچه ها و پختن حلیم 

یسری هم لباس ریختم تو ماشین 

سفره سحر هم موند برای افطار 😬

بعد افطار اومدم یکم دراز بکشم خوابم برد تا 11، همسرم هم خوابیده بود 

11 پاشدم، ظرف شستم 

لباس پهن کردم 

برای سحر لوبیا پلو پختم ( نه اون لوبیا پلو که شما میگید اون استانبولی هست، لوبیا پلو با لوبیا چیتی) 

آشپزخونه رو مرتب کردم 

سالاد درست کردم 

12 هم خاموشی زدیم و خداروشکر جواب داد بچه ها خوابیدن

خدا قوت

ماه رمضون خیلی خوبه فقط همین که برنامه زندگی بهم میخوره ، خیلییی بده.

من درطول سال غیر ماه رمضون خیلی دیر پاشم ساعت ۸، اما تو این ۳ روز زودتر از۹.۳۰ بیدارنشدم.😑😐

حتما جدی بگیر‌.

خیلی خوبه.

من مجرد بودم گواهینامه گرفتم،ولی بابام هیچوووقت احازه نداد بشینم.اما به محض اینکه با همسرم محرم شدیم، مادرشوهرم تشویق کرد حتما بشینم و منم مثل دخترای خوب حرفشوگوش کردم و الان راحتم واقعا.

البته که رانندگیم مثل همسرم و پدرم نیست، اما بازم خیلی خوبه.😁

سلام و صبح همگی متعالی برنامم برا امروز 💚💚💚💚 

لغت زبان ۱ ساعت 

یه سر برم برا مدارک مورد نیاز گذر نامه ببینم چیا می خواد 

جلسه اولیا مربیان 

ادامه نهار که از شب قبل اماده کرده بودم  خودم دارم    بخوریم و جمع جور کنیم 

امروز برم خونه ی مامانم بهشون سر بزنم 

افطاری دارم   فقط سفرش بچینم و جمع کنم 

اتاق خوابم مرتب کنم 

پسرم اماده کنم بره فوتبال 

رب تو ظرفا جا کنم 

ظرفای نهار و افطار بشورم 

گاز تمیز کنم 

حموم برم 

سطل زباله خالی شه 

نمازا خونده شه 

داروها خورده شه 

عصر بیام کتاب خونه   

لغت زبان ۱ ساعت 

فیلم زبان   نیم ساعت 

گرامر  ۱ ساعت 

از این سفره های جمع نشدنی گاهی ما هم داریم 😜😁

بازم خوبه دیگه، چون سحر هم بیدار میشی

اصلا چه کاریه وقتی دوباره میخواد پهن بشه 🤪

ماشاالله 

چقدر خوب با جزییات میگی . احساس کردم منم اونجا بودم😅⁦🖐️⁩

خب منم دیروز صبح ماشین لباسشویی را روشن کردم

ناهار ماکارونی پختم .برای اولین بار اندازه یه نصف قاشق کمتر سبزی ترخون خشک شده ریختم خیلی خوشمزه شد جاتون خالی

حتما یه بار امتحان کنید

بعد ناهار بچم خوابید رفتم ورودی و پارکینگ را جمع کردم

دوتا از کفش هام که پر خاک شده بود تو سیزده بدر را شستم

جارو و گرگیری انجام شد

آشپزخانه را سینک را سیف زدم،گاز دستمال کشی شد .کانتر ها مرتب و دستمال کشیدم.فقط موند یخچال که انشالله امروز تمیز میشه

بعد شام رفتم حمام .پسر رو شستم تحویل باباش دادم,لباس شستم و بعدم خودمو

یه چیزی بگم برای صرفه جویی در مصرف آب

من اکثرا وقتی آب را باز میکنم و اولش سرده یه لباسی چیزی زیر آب می‌زارم تو تشت تا خیس بخوره یا حالا اگه لباس نباشه همون تشت را میزارم تا باهاش کف حموم را بشورم.همون وقتایی هم که آب دوش سرد یا داغ میشه و نمیتونم تحملش کنم باز همون تشت را میزارم که باهاش کف حموم و توالت فرنگی شسته میشه

غیر از این اگر بزارم آب بیخود هدر بره عذاب وجدان میگیرم

سه سوته یه لباس مخمل هم برای خودم دوختم.یه آستین حلقه ای مینی ژوپ  تقریبا یه چیزی مثل این 👗ولی دامن تنگ🤭

ترجیح دادم دیگه تمیزکاری کلی بمونه برای چهارشنبه و پنجشنبه

کارهای امروز

یخچال،حیاط،سرویس ها،گردگیری مجدد

ورودی شسته بشه(دیروز فرصت نکردم بشورم.فقط مرتب شد)

مرتب کردن کمد رختخواب

برای شام شاید برنج دلمه ای درست کنم .همون برنجی که برای دلمه درست میکنیم با رب انار.😁 جای برگ مو فعلا خالیه

از صبح هم بجز ناهار  که کو کو سیب بود و ترو خشک کردن پسرم و  مرتب کردن مختصر خونه کار خاصی نکردم

صبحم دیر بیدار شدم .بچم دیشب نمی‌دونم چه بهش بود که نصفه شب شروع کرد به گریه و با شیر هم آروم نمیشد.دیگه عرق نعنا با آب و نبات قاطی کردم بهش دادم تا خوابید.دم نماز صبح دوباره بیدار شدم و تا ۶و نیم خوابم نبرد.بعدم ۱۱ به سختی بیدار شدم 

الآنم  باز آشپزخونه ترکیده😣

من دیگه برم بجای اینکه حرف بزنم عمل کنم با بای⁦🖐️⁩

آفررین با بچه کوچولو چقدر فعال بودی.

کوکو سیب، همون کوکوسیب زمینیه؟

من همسرم با رخت خوابها مشکل داره میگه وقتی شب قراره دوباره پهن بشه چرا جمعشون میکنی🙃😐