*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

کل خونه رو هواست 

چندین بار باید لباسشویی رو روشن کنم ✅️پنج بار شد 

اپن و لب کابینتها جمع و جور بشه ✅️

پاک کردن گاز و دستمال کشیدن اپن ✅️

شستن ظرفها✅️

پخت نهار(نمیدونم چی درست کنم)✅️

مرتب کردن هال و سالن ✅️

جمع کردن لباسهای شسته شده قبلی 

( اونایی که امروز میشورم رو فردا جمع میکنم)✅️

مرتب کردن ظاهری اتاق خودمون✅️ 

تهیه لیست خرید برای همسر✅️

کل خونه جارو برقی میخواد ❌️

اتاق دخترم هم بایدجارو کنم و طی بکشم که مطمئنم وقت زیادی ازم میگیره چون رنگ ریخته کف اتاقش و پاک کردنش به این سادگی ها نیست ❌️

یه دورهمی دعوتم که فکر نکنم برسم برم با این حجم کار❌️

از خودم راضی بودم 

برای دخترم وقت خوبی گذاشتم 

دورهمی نرفتم 

فردا باید اتاق خودمونو اساسی تمیز کنم 

جارو و طی اتاق دخترمو انجام بدم 

گاز رو اساسی تمیز کنم چدناشو بشورم

 هود رو چربی گیری کنم

کل خونه رو جارو برقی و طی بزنم 

کارهای روتین مصرف داروها و پختن غذا و شستن ظرفها و جمع و جور کردن لباسهای شسته شده هم هست 

تمام کیفهامو باید بریزم تو ماشین بشورم 

سلام عزیزان شبتون به قشنگی خودتون😍

گزارش امروزم

صبح ساعت ۹ و نیم بیدار شدم . در اتاقها رو بستم که اگه سر و صدایی شد همسر و پسرم بیدار نشن

دست و صورت شستم. مسواک زدم. موهام رو شونه کردم

بساط صبحانه رو گذاشتم روی میز

یه بسته جوجه کبابی از فریزر در آوردم که یخش باز شه برای ناهار

کرم ضد آفتاب زدم و لباس ورزشیمو تن کردم. توی بطری تخم شربتی و و دانه چیا ریختم و رفتم پیاده روی

سر راه نون تازه و سبزی و گوجه خریدم برگشتم خونه

دیدم همسر کل خونه رو گردگیری کرده و چند تا تیکه ظرف توی ظرفشویی بود اونا رو هم شسته صبحانه گلپسر رو داده بود اما خودش نخورده بود  تا من بیام.قهوه هم درست کردم با هم نشستیم صبحانه خوردیم😍

برای کمک هاش کلی ازش تشکر کردم🥰

*نکته کلاسهای زندگی موفق: برای کوچکترین کاری که همسر برای کمک به شما انجام میده ازش تشکر کنید*

بساط صبحانه رو جمع کردم و همون لحظه شستم

خرید ها رو جابه جا کردم

سبزی رو آوردم پاک کنم که همسر هم اومد کنارم نشست و بهم کمک کرد و با هم صحبت کردیم و سبزی پاک کردیم😍

سبزی ها رو بدون اینکه بشورم  گذاشتم توی ظرف روحی روش هم دو تا دستمال کاغذی گذاشتم. اینجوری تا ده روز هم سبزی سالم میمونه

رفتم دوش گرفتم و موهام رو سشوار کشیدم و آرایش خوشگلی کردم

حدیث کسا رو گذاشتم توی خونه پخش بشه🙏

به خاطر اینکه دیروز کل کارهای خونه دو انجام داده بودم امروز نقریبا کار خاصی نداشتم😉

با پسرم یکم موبایل بازی کردم و بعدش یه نقاشی جدید یادش دادم  

جوجه ها رو گذاشتم توی سرخکن. ولی منو همسر به خاطر اینکه صبحانه دیر خورده بودیم اصلا گرسنه نبودیم . ناهار پسرم رو دادم . برای خودمون رو گذاشتم به عنوان عصرونه بخوریم که ناهار و شاممون یکی بشه

پسرم نشست کارتون نگاه کرد. منم روی مبل دراز کشیدم نیم ساعت خوابیدم . همسر هم رفت توی اتاق به کارهای پروژه اش رسیدگی کنه

بعد پاشدم  به پسرم که دوست داشت کلمه مامان رو بنویسه یاد دادام چجوری بنوبسه☺

همسر برامون میوه پوست کند و خوردیم و باز کلی تشکر کردم 😍

همسر پیشنهاد داد بریم بیرون غذا بخوریم

آماده شدیم رفتیم یه دوری زدیم و بعدش غذا خوردیم و اومدیم خونه. دیویم بچه ها توی حیاطن. پسرم باهاشون بازی کرد بعدش کلاس کاراته شروع شد

منم توی این فاصله کلی نت گردی مفید کردم

برگشتیم خونه یه موهیتوی خیلی خوشمزه درست کردم و سه تایی خوردیم☺

یکم اتاق رو جمع و جور کردم .

با پسرم لگو بازی کردیم  و بعدش فیلم دیدیم

الانم براتون مینویسم

کار خاص دیگه ای ندارم. برا امشب

آخر شب هم روتین پوستی و پماد لب و مسواک و نخ دندون

شبتون بخیر و خوشی

با دخترم صبحانه خوردیم.سه دور ماشین روشن کردم لباس شستم.سیر بازم گذاشتم برای خشک شدن.با دخترم بازی کردم.ناهار درست کردم خوردیم.هم خودم هم دخترم دوش گرفتیم .یکم خرید داشتم انجام دادم.شام پیتزا درست کردم گذاشتم تو یخچال که دم خوردن بزارم تو فر.شوهرم میوه شست با آجیل و تخمه آورد اوشین دانلود کردیم اوایلش ندیده بودیم که دیدیم.یکم هم گل یا پوچ دیدیم .یکم ورزش و نرمش کردیم.

۸ ساعت و چهل دقیقه تو گوشی بودم بزرگترین دشمن من گوشی 

منم دوس دارم گزارش بدم 🤚🤚🤚😊😊😊😊

نازی خانم عاشق گزارشاتم 

 از تو تاپیک مدیریت میشناسمت🌼🌼🌼

سلام دخترا چطورین

دیروز رفتم سرکار ، ظهر همسرم اومد دنبالم برگشتیم خونه. نهار خوردیم، می‌خواستیم بریم خرید که همسرم یکم مریض بود و حالش خوب نبود، خرید کنسل شد. همگی خوابیدیم تا غروب

برای شام نون پنیر و خیار گوجه خوردیم(همسرم میلش به غذا نمی‌کشید دلش نون پنیر میخواست).، پسرا هم پلو و قیمه خوردن

یکم خونه رو جم کردم و ظرف شستم 

میوه و سبزیجات همسرم خریده بود خودش همه رو شستم گذاشت خشک بشن،من گذاشتمشون تو سبد ها و چیدم یخچال.

امروز:

صبح مامانم اومدن پیشمون

صبحانه خوردیم

یکم از اخبار جدید همدیگه رو آگاه کردیم😁.

یه ساعتی با لپتاپ کار کردم، 

بعدش خورد ریز خیاطی داشتم آوردم با مامانم انجام دادیم

میوه و مایی خوردیم.

برای مامانم حبه عناب سفارش داده بودم آوردم گذاشتم کنار وسایلش که یادش نره ببره

نماز خوندم

برای نهار مرغ و برنج گذاشتم سالاد هم کنارش درست کردم.

نهار. خوردیم

یکم استراحت کنیم

بعدش:

پسرا برن حمام

کوله و کیف کمری همسرم رو بشورم

شام سوپ بزارم

بخاطر خیاطی صبح یکم نخ ریخته خونه رو جارو بکشم

اگه بشه با مامان بریم حرم یا اطراف حرم شب

اهداف من :

⭐بیداری ۶ صبح 🌄✅

⭐ لاغری  رژیم داشتن و‌کالری شماری✅

⭐مراقبت غذایی  ✨سالم خوری ✅  ✨نخوردن برنج و نون❌

⭐ورزش کردن روزانه✅

⭐ مراقبت و زیبایی   ✨مسواک زدن هر شب❌

✨روغن زدن به پاها❌

⭐ احترام به پسرم✅

⭐مرتب بودن خونه✅

⭐مطالعه   حتی شده روزی ۱ صفحه❌

⭐ خوندن نماز و ذکر بعد از نمازها✅❌

دیروزم 

تخت و اتاقم مرتب بشه ✅

اتاقم برقی بشه ✅

پذیرایی مرتب بشه ✅

لباس خشک ها تا زده بشه بره سر جاش ✅

اتاق پسرم مرتب بشه ✅

نمازا ✅❌

داروها ✅

ادامه 

نهار پسرم رو درست کنم ✅

گاز و کنار گاز مرتب و تمیز  بشه ✅

آبچکون خلوت بشه ✅

جا کفشی مرتب بشه✅

 میز نهار خوری مرتب و تمیز بشه ✅

کفشا بره جا کفشی ✅

ظرفا شسته بشه ✅

پذیرایی و آشپزخونه جارو برقی بشه ✅

طی کشی بشه همه جا ✅

لیاسا شسته بشه و پهن بشه ✅

باشگاه برم ✅

مغازه برم ✅

دوش بگیرم ✅

بخوابم 2ساعت بعد از ظهر ✅

برم مغازه عصر تا شب 💯✅

شام نمی دونم شاید خونه بودیم شایدم رفتم خونه ی مادرشوهرم ✅

داخل کیفام تمیز بشه ✅

امروزم 

تا 11 و نیم خوابیدم 

صبحانه و نهار رو با هم کردم خوردم 

رفتم به مامان بزرگم سر زدم 

رفتم به بابام سر. زدم 

1ساعت خونه ی بابام خوابیدم 

خواهرم آلوئه آورد خوردم 

نماز خوندم 

اومدم مغازه 

برم خونه

نماز بخونم 

داروی پسرم رو بدم 

به پسرم و همسرم شام بدم 

باقی کارا فردا آن شالله 

سلام عزیز

قربونت نظر لطف شماست مهربون

حتما گزارش بده با جزییات تاانگیزه بگیریم😍

انشالله کاری کنیم امروزمون مثل دیروزمون نباشه

🍃🌸تفریح در ایام تعطیل🌸🍃

۱-همه کارها جایگزین دارند به جز مدیریت عاطفی خانواده که بر عهده زن است و جایگزین ندارد✅

۲-هزینه ی پایین مدیریت عاطفی: قدم زدن،خوش رویی و حسن خلق،شمع روشن کردن،با هم حرف زدن✅

۳-بهترین زمان: جمعه ها،جشن ها و مناسبات،وفات ها و ایام تعطیل✅

۴-در تعادل نگه داشتن مدیریت عاطفی✅

۵- راه های مدیریت عاطفی:✅

۵-۱-صبحانه مورد علاقه خانواده🎉

۵-۲-تهیه ناهار به صورت دسته جمعی🎉

۵-۳-بازی و خاطره سازی بعد از نهار-دیدن فیلم مسافرت ها🎉

۵-۴-پارک و کوه🎉

۵-۶-آبیاری گلها و سبزی کاری ها🎉

۵-۷-اهمیت به استراحت آقایون و علایقشون:🎉

-خورد کردن کارها در ایام هفته که تلنبار نشه برای یک روز تعطیل

-چند کار تفریحی و یک کار عقب افتاده

-همه ی کار های عقب افتاده در یک روز نشاط رو کم میکنه

۵-۸-تهیه لیست پارک ها و جاهای خوش آب و هوای منطقه ی خودمون🎉

١- نوع زندگي ما در همسرداري بچه هامون تاثير داره وچه بسا وقتي تلاش ما رو ميبينند در آينده بهتر همسرداري كنند✅

٢-مشکل یعنی آنچه با میل ما مطابقت ندارد و برنامه را بهم میریزد✅

آقايان⬅️كلي نگر هستند⬅️ در زندگي مشكل كمي را مي بينند

خانومها⬅️ جزئي نگرهستند⬅️ در زندگي كوچكترين موضوع را مشكل دار مي بينند

٣- در بروز مشكل نحوه برخورد ما مهم است نه خود مشكل

كه حلش بستگي به زن خانواده داره✅

٤- هدف ما رسيدن به مقصد نيست خود مسير رسيدن مهم است✅

٥- بايد زنده باشيم زنده يعني كسي كه هر لحظه خودش وخانواده اش را ذاكر كند وبه ياد خدا بياندازد

زنده كسي ست كه تابع شرايط محيط نيست، خودش را هر لحظه شكوفا ميكند✅

٦- كساني كه منتظر عكس العمل بقيه هستند زنده نيستند مرده اند( با خوبي خوبي ميكنند با بدي بدي ميكنند)✅

٧- زنده كسي است كه به خاطر دل خودش كارها رو انجام ميده ✅

٨- سوره عصر⬅️ در حال زندگي كن، نه گذشته ونه آينده✅

سلام خانما 

دیروز ساعت ۶ و نیم بیدار شدم (خیلی سحرخیزم)

ی زره نت گردی کردم 

پسرمم ساعت ۸ بیدار شد 

لبای مناسب پوشیدم موهام رو شونه کردم 

مسواک زدم ،چنتا لباس پسرم بود با دست شستم، 

ی چنتا دیگه ام انداختم ماشین 

پتو متکا رو جمع کردم 

منتظر همسرم بودم از سرکار بیاد صبحونه بخوریم 

همسری اومد صبحونه خوردیم وسیله هارو ک آورده بود جا ب جا کردم

همسرم یکم با پسرم بازی کردن 

اون خوابید پسرمم اومد تو حال  باهم یکم بازی کردیم 

براش شهر کودکانه گزاشتم 

اونم ساعت ده خوابید 😀

پاشدم ی نهار درست کردم برا من و پسری 

همسایه بغلیمون شله زرد برامون آورد اونو خوردم 

چنتا ظرف بود شستم 

یکم نت گردی کردم 

ساعت ۱ ظهر همسری بیدار شد رفت سرکار دوباره 

منم با پسرم نهار خوردیم 

بازی کردیم 

فیلم دیدیم 

ی بحث ریز داشتم با همسرم با چت حل شد 

خونه رو مرتب کردم 

همسری چیپس و ماست آورد عصرونه خوردیم 

میوه آوردم خوردیم 

ظرفاشون رو شستم 

شامم همسرم درست کرد😀

ظرفارو شستم  گاز و تمیز کردم 

سینک رو شستم ظرف اضافه رو گزاشتم تو کابینت ها 

دستمال کشی کردم نپتون آشپز خونه رو کشیدم 

یخچال رو مرتب کردم 

پسرم خوابش میومد پتو براش انداختم یکم باهاش حرف خوب خوب زدم اونم میگه مامان بوس بکن و ناز 😄😄😄 کوچولوعه هنوز دو ساله اس مابین این همه حرف شونصد بار بهش آب دادم 😁😁😁

آخرش نخوابید باباش فیلم میدید رفت پیش باباش همونجا خوابید بعد اوردم گزاشتم سرجای خودش 

بعد از اون ی چنتا زنگ مهم داشتم زدم و خوابیدم 

سلام عزیزم مرسی مهربون 

هستم از این ب بعد 

زیاد کار مهمی نیست ولی خیلی خوشم میاد کارهای روزم رو مکتوب کنم 

ی بیو از خودم بدم 

 ۲۴ ساله ام ی پسر دو ساله دارم و خانه دارم 

بیشتر وقتم رو  تو خونه ام 😊😊😊