2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 981369 بازدید | 11748 پست
نازی جونم اسم بازی ( رابطه ) هستش . بازی های قبلی هم اسم یکی شون ( قایم موشک ) و اسم اون یکی ( هد بند ) هستش . قیمتاش هم مناسبه و هم خلاقیت توش هست . راستی من یه حلقه و تور بسکتبال متحرک برای ایلیا گرفتم و به در اتاقش وصل کردم البته خیلی کوچیکه و توپش اندازه یه کف دسته ولی خوب بعضی وقتا برای اینکه انرژی اش رو خالی کنه بهش می گم بزن ببینم چند تا گل می تونی بزنی . در ضمن خودش ازم کیسه بوکس خواسته که تصمیم دارم اونم براش بخرم تا هر وقت احساس کرد نیاز به تخلیه انرژی داره ازش استفاده کنه .


ایلار جان حتما خوشحال می شم با همفکری هم بچه هامون رو درست تربیت کنیم . من هر مرحله که جلوتر میرم می فهمم چه گندهایی زدم و خیلی وقتا برای جبرانش باید روزها فکر کنم که چیکار کنم . حالا چه بهتر که با همفکری هم بتونیم این مشکلات رو حل کنیم .
سلام دوستان خوبید من چند وقت پیش اومدم یه پست در مورد پسرم گذاشتم نمیدونم یادتون هست یا نه ، 2 سالشه - خیلی داغونم به معنای واقعیییییییییییی تو رو خدا کمکم کنیدد پسرم خیلی شیطونه دائما در حال ورجه وورجه هستش اصلا آروم و قرار نداره هی به این دست میزنه به اون دست میزنه مرتبا جیغ میزنه اینو میخواد اونو میخواد و اگه ندیم همش گریه میکنه و با هرچی هم که سرگرم کنیم یادش نمیره همه چی رو پرت میکنه جدیدا بچه ها رو میزنه زور میگه هرچی دستشونه میخواد ، وقتی جایی میریم که دیگه حسابی شیطنت و فضولی میکنه اصلا به حرفمون گوش نمیده تو ماشین آروم و قرار نداره همسرم دیگه کم آورده باهاش بداخلاقی میکنه سرش داد میکشه و گاهی اوقات کار به کتک هم میکشه اعصابم خورده عین دیوونه ها شدم نمیدونم چی کار کنم ما فعلا به خاطر کار همسرم تو شهرستان تنها هستیم نمیدونم چیکار کنم فقط میشینم گریه میکنم قلبم حسابی شکسته و از نظر روحی حسابی بهم ریختم تو رو خدا بگید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



مامان ایلیا جون ممنون از بازی که گفتی.مطمئن باش باعث دلخوری کسی نشدی.ای کاش همه انسانها مثل شما بودن.توی همین نی نی سایت هستن کسانی که زورشون میاد کسی رو راهنمایی کنند.................بگذریم دنیای بدی شده.در هر حال خوشحالم اینجارو ترک نکردی.
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
ستایش جون سلام.تاحالا پیش یه مشاور یا یک متخصص پسرت رو بردی؟می فهمم چی میگی.ولی اگه واقعا رفتاراش غیر قابل کنترل هست،حتما پیگیرش باش.علاقه به بازی کردن داره؟یا نقاشی کشیدن.تا حالا تونستی باهاش بازی کنی و سرگرمش کنی؟میدونم سخته،ولی در درجه اول شما خودت رو باید نبازی و تا میتونی براش وقت بذاری و سرگرمش کنی.
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
سلام سومیسو جونم شا لطف داری . اخه من چطوری از شماها دل بکنم ؟ ولی واقعا دلم نمی یاد کسی رو هم ناراحت کنم . راستی سومیسو ایلیا از بازی دزد و پلیس خیلی خوشش اومده . هر روز با هم بازیش می کنیم و من ناخوداگاه یاد شما میوفتم .

ستایش جان همه کارهای پسرت اقتضای سنشه . الان شما نمی تونی به بچه دو ساله بفهمونی کارش اشتباهه . باید تا میتونی تحل کنی حداقل تا یه سال دیگه . رفتارای پسرت خیلی شبیه ایلیاست . من همیشه گفتم 1 تا 3 سالگی بدترین سن برای بچه هاست . ایشالا زودتر گل پسرت خودش خوب و بد رو می فهمه ولللللللللللللللی الان خودت در وضعیت خیلی بدی هستی . منم تا زمانی که از نظر روحی به خودم مسلط نشدم نتونستم ایلیا رو به راه بیارم . منم 8 ماه تو شهرستان تنها زندگی کردم می دونم چی می کشی یه نوع مرگ تدریجیه . به نظر من الان خودتو دریاب .اگه خودت از نظر روحی سرحال بیای مطمئن باش پسرت هم خیلی بهتر میشه . من خودم اینو تجربه کردم . به نطر من روزی 2 ساعت بچه ات رو بذار مهدکودک و خودت برای خودت باش .اگه بتونی یکی دو تا دوست پیدا کن که مثل خودت بچه کوچیک دارن خیلی خوب میشه چون پسرت هم بنده خدا حق داره صبح تا شب یه مادر خسته و افسرده رو می بینه و شبا هم یه پدر کلافه و عصبی . حالا از این بچه چه توقعی میره ؟ از الان هوا رو به خوبی میره اگه می تونی پسرت رو ببر پارک . بچه هر چی بین بچه های دیگه باشن رفتارشون بهتر میشه . شاید اولش قلدر بازی در بیاره اما به مرور درست میشه . من مهد کودک خیلی کمکم کرد برای ایلیا . ایشالا موفق باشی
یه تجربه : چند روز پیش ایلیا بهم گفت من پفک می خوام . از اونجایی که شب بود بهش قول دادم فردا که از مهد کودک برگردی خونه برات می خرم و طبق معمول همیشه که وقتی قولی بهش میدم هر جور شده بهش عمل می کنم فردا پفک رو خریدم و منتظرش شدم . وقتی اومد پفک رو بهش دادم اما طبق معمول همیشه گفتم باید بعد از نهار بخوری . ایلیا گفت نه الان می خوام بخورم . نمی دونم چی شد بهش گفتم اوکی اشکالی نداره . بعد دوتایی رفتیم رو تخت دراز کشیدیم و شروع کردیم به پفک خوردن و حرف زدن . نمی دونید اون 10 دقیقه چه جور برام گذشت . شاید ناب ترین لحظات رابطه من و پسرم بود . ایلیا با تمام وجودش می خندید و حرف می زد . چشاش برق می زد و اخرش گفت مامان خیلی باحالی . البته اون روز دوتامون نتونستینم ناهار بخوریم اما تجربه یه لحظات پر از عشق مادر و فرزندی رو داشتیم اونم فقط با یه پفک !!!!!!!!!!!!!

شاید بهتتتتتتتر باشه بعضی وقتا یه مامان باحال باشیم تا یه مامان دلسوز و نگران . مگه نه ؟
بهتره یه وقتایی قالب های رفتاری مون رو بشکنیم و برای بچه هامون غیر قابل پیش بینی باشیم .
سلام دلم نمیخواست به این زودی ها دوباره مجبور به برگشتن به این تاپیک بشم البته من عاشقانه تمام بچه های این تاپیک رو دوست دارم و ازشون کلی چیز یاد گرفتم هنوز هم مطالبشونو دنبال میکنم و نگران بچهاشون هستم اما یه مدت فکر کردم مشکلم حل شده اما من دوباره با پویا مشکل پیدا کردم
نازی جون میتونی بهم بگی چه مشکلی داره دیگه خسته شدم
وقتی میرم دنبالش میبینم کتابش دستشه کیفش یه دست دیگش ظرف غذاش هم با دستاش گرفته منظورم اینه که یادش میره همشو بذاره تو کمیفش وول خوردناش بدجور شده اصلا اروم و قرار نداره باور کن وقتی هم میبرمشون بیرون برفرض بان وسط اونجا بالانس میزنه همش تکون تکون میخوره اصلا علاقه ای به بازیهای تمرکزی نداره ازشون فرار میکنه اما نکته ای که برام عجیبه و دودلم میکنه که مشکلی نیست اینه که امسال بچه های من پیش دبستانی هستن و امسال بهشون الفبا رو یاد میدن همراه با کلمه خوانی باور کن مربیشون میگه پویا حرف اول رو تو کلاس من میزنه اینقدر قشنگ کلمه میخونه حتی حروفی که جلو تر از کتابشون من یک بار بهش گفتم بلده دقیقا این چیزهایی که گفتم در پیام برعکسه یعنی ذهنش عالیه وول نمیخوره تمرکزش عالیه همیشه تو بازیهای فکری منو شکست میده شطرنجش عالیه اما درسش خوب نیست و قاطی میکنه تو رو خدا کمکم کنین چه مشکلی هست دلم نمیخواد دوباره در بدر دکتر رفتن بشم
مامان ایلیا جون ممنونم از لطفت.منم به شما و تمام دوستان اینجا دل بسته شدم.راستی یه بازی جالب.با فاصله از پسرت بایست.بعد بگو رنگا به رنگه.پسرت بگه:به چه رنگه؟ و شما یه رنگی رو بگو که در اون مکانی که هستید باشه.مثلا رنگ قرمز.بعد باید پسرت زود رنگ قرمز رو از اطرافش پیدا کنه و بره دست بزنه به اون.اگه دیر پیدا کرد،شما باید بگیرینش و بعد نوبتی این بازی رو ادامه بدین.موفق باشی.
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
سلامممم مامانای عزیز

مامان ایلیا شما یه پارچه خانمی همین که اطلاع دادی دیگه نمیخوای بیای نشان از مرام و انسانیت ومعرفتت داره ...من
پارسال که پسرم کلاس اول بود از اول مهر تا پایان سال با یه خانمی که اونم بچه اش کلاس اول بود مرتب چت میکردیم و از

همه چیز هم خبر داشتیم حتی شماره های همدیگه رو داشتیم یهو بدون خبر غیبش زد باور میکنی چقدر نگرانش شدم
فکر میکردم اتفاقی برای خودش یا خانواده اش افتاده حتی چند بار بهش پیام دادم ...یک بار مختصر نوشت که میخواد
مهاجرت کنه بعدا فهمیدم از مهاجرت خبری نبود و رفتن از ایران و ثروتمند بودن فقط یه آرزو بود براش و اسم کاربریش رو عوض کرده و با اون اسم مرتب توی سایت هست...خیلی دلم میخواست بهش پیام بدم که من شهرستانی هستم ولی احمق نیستم اصلا ارزش نداشت که بهش عادت کنم و نگرانش بشم و پیام بدم ...البته میدونم دنیای مجازی هست و نباید زیاد اعتماد کرد ولی توی همون دنیای مجازی هم نباید دیگران را دست کم گرفت و احمق فرض کرد لازم نیست همه رمز و راز زندگیمون رو اینجا بنویسیم ولی لازم هم نیست دروغ بگیم.....

عزیزم اینجا گرچه همه به نوعی درگیر هستند ولی همه به هم عادت کرده ایم و از موفقیت بچه های هم خوشحال میشیم اتفاقا مامانهایی که بچه هاشون موفق هستند اگه بیان راهکار بدن که چکار کردند تا دیگران هم ایده بگیرن خیلی خوبه
شعله جون نمیدونم چی بگم عزیزم من که برای تمرکز و آرامش پسرم به دارو متوسل شده ام شما که با دارو مخالف هستی بهتر نیست با دکتر هوشور مشورتی انجام بدی؟ یابازیهایی که دوستان برای تمرکز نوشتن رو انجام بدی؟
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
سلام دوستان عزیز.
پروین جون خوبی؟پسرگلت چطوره؟من که چندروزه خیلی کم تحمل شدم!!!طفلک پسرم کوچکترین کاراشتباهی میکنه دعواش میکنم.اعصابم از دست خودم داغونه................برام دعاکن آروم بشم.نمیدونم شایدم به خاطر خستگی هست.رسیدگی به درسهای بچه ها روی اعصابم خیلی اثر گذاشته.ازخودم تعجب میکنم.همیشه سعی میکردم تحملم رو بالا ببرم..........خوبه اینجارو برای درد و دل دارم.بعد ازخدا تنها پناهگاه حرفامو اینجا میدونم.
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
سلام ممنون پروین جان شما لطف داری عزیزم . چطوری فهمیدی اون خانم بهت دورع گفته ؟ برا خودت یه پا کاراگاه شدی ها خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

سومیسو جون اتفاقا منم حس می کنم خیلی به خودت فشار اوردی . دقیقا من هم اینو حس می کنم . اخه یه مدت بود خیلی کم میومدی اینجا . همش می گفتم امتحانات بچه های سومیسو که تمام شده چقدر کم میاد اینجا . ولی خانومی سعی کن یه استراحتی بکنی . چند روز درس و مشق رو تعطیل کن و خوش باش . روح و روان پسرت مهمتر از درسشه
مامان ایلیا جون راست میگی.زیادی دارم خودمو داغون میکنم.امروزم همسرم می گفت چرا اینطوری شدم.................کارای عید رو میخام شروع کنم،شاید روحیه ام بهتر بشه.درساشون رو که نمیشه کنارگذاشت.الان تند تند دارن درس جدید یاد میگیرن.دعا کن آرامش رو به دست بیارم.دیشب پسرم خواب بود نشسته بودم و نگاش میکردم و کلی خودمو سرزنش کردم..............ممنونم مامان ایلیا جون،خدارو شکر که شما دوستان خوب رو دارم.
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
البته سومیسو جون همه خانما یه مواقعی اینطورین . شاید به خاطر تغییرات هورمونی باشه . وای از عذاب وجدان نگو که منم هر وقت ایلیا رو می بینم خوابیده از عذاب وجدان می خوام خودمو بکشم . میگن سخت ترین کار دنیا کار کردن تو معدنه اما به نظر من سخت ترین کار دنیا مادربودن . ولی مطمئن باش از ده روز دیگه که حال و هوای عید شروع میشه کم کم حالت بهتر میشه .

سومیسوی گلم ما هم خوب هستیم رسیدگی به کار خونه و درس بچه ها واقعا اعصاب پولادین میخواد منم گاهی اوقات واقعا کم میارم و از خودم بدم میاد.... چند روز پیش یه عالمه برات تایپ کردم نمیدونم چرا ارسال نشد حالا باز مینویسم امیدوارم ارسال بشه

سومیسو از شانس پسر من پارسال کتابهای اول عوض شد و امسال کتابهای دوم... حفظ کردن شعرهای کتاب فارسی تا سال قبل الزامی نبود اما امسال بالای هر شعر نوشته بخوان و حفظ کن همچنین یاد گرفتن حد اقل یک نماز دو رکعتی

خواستم بهت پیشنهاد بدم برای اینکه سال آینده به خودت و پسرت فشار نیاد تابستون به مرور یک نماز دو رکعتی و شعرهای فارسی رو یادش بده ...این کار باعث میشه هم سال دیگه فشار بهش نیاد هم حافظه اش تقویت بشه یکی از شعرها من یار مهربانم یا همون شعر کتاب هست و یکی دیگه خوب و عزیزی ایران زیبا ...پسر من این چند روز تعطیلی شعر ایران زیبا رو حفظ کرده و امروز میخواد داوطلبانه بخونه و ستاره بگیره این کار هم باعث تشویقش میشه هم اعتماد به نفسشو بالا میبره هم به درس علاقمندش میکنه ...دلیل اینکه برای یاد گرفتن نماز من و پسرم هر دو اذیت شدیم این بود که فقط یک روز فرصت داشتیم و امتحان کتاب هدیه آسمان فقط شامل وضو و نماز بود
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز