مینیمالیست شدن یعنی چی؟

انشالا بیشترش قسمت تو دوست مهربانم 

منم این مدلیم 😁

یه وقتایی از چیزی ناراحتم و دارم انگار خونه تکونی میکنم همسرم میگه بیا خانمم بیا باهم حرف بزنیم ببینم از چی ناراحتی😁🫣

مبارکتون باشه دوست خوبم 

دوستان وقتی طلا میخرید انگار من خریدم 

انقدر خوشحال میشم 

سلام خانما،انگار جا به جایی ما دو سه روز جلو افتاده،بازم خروجی داشتم،آویز حمام که خیلی کهنه شده بود،دو سه تا کف پوش که کف کمد دیواری ها بود،یه سری کامل الگوهای آماده بالا تنه و شلوار همه سایزها،که قبلا که خیاطی میکردم استفاده میکردم و الان هفت ساله خیاطی رو گذاشتم کنار و الکی نگه داشتم امشب رفتن تو بازیافت،هدفون دخترم که خراب شد و گفتن تعمیر نمیشه،یه عینک شنا که بندش خراب شده بود،یه جای روغن تردمیل که تموم شده بود،یه آب مرکبات گیر دستی که بد رنگ و رو شده بود،سه تا کاسه سفالی که سایز های متفاوت داشتن و تک شده بودن،یه ماگ که لب پر شده بودو یه پماد که تموم شد

یه چیزی به ذهنم رسید الان دوست مون گفتند عینک شنا

من مدتی استخر زیاد می رفتم ولی با کرونا بعدشم بارداری خیلی وقته استخر نرفتم و همیشه یه جوری ناراحت بودم حسرت می خوردم که چرا دیگه شرایط رفتنش ندارم وبا عزیزانم حالت افسوس که یادش بخیر چه بد که الان نمی ریم مایو وعینک هم نگه داشته بودم تا اینکه چند. هفته پیش گزارش خروجی اش دادم وپرونده استخر رفتن برای خداقل چندسال اینده بستم و نگاهم تغییر دادم واز اون دوران به نیکی باد می کنم خوشحالم که فرصتی داشتم که برم ولدت ببرم

می دونید می خوام بگم اون عینک اون مایو خدمتش به من کرده اون دوره از زندگی من فرصت استخر رفتن داشتم قرار نیست استخر سنجاق کنم برای خودم تا پایان عمر

الان من تعدااااااادی ابزار کیک‌پزی دارم و هفتگی استفاده می کنم ولی شاید یه روز نخوام این کار بکنم قرار نیست خودم عذاب بدم واون ها نگه دارم واویلا که چه اشپزی هایی که می کردم الان دارن به من خدمت می کنند وخدمتشون که تموم بشه خاطره وعکس هاشون می مونه خودشون خارج میشن

این نتیجه یکی از تجربه های زندگیته 

خیلیا تا آخر عمر حسرت خیلی چیزها میمونه تو دلشون و نمیتونن خودشونو رها کنن

به سلامتی و تندرستی 

مرسی عزیزم

چه قشنگ بود،برای من کلی نکته داشت

سلام بچه ها

من یک سری وسایل دارم که مربوط به نوجوانیمه. مثلا یه سری مجله که اون موقع خیلی دوستشون داشتم و یک سری چیزای کلکسیونی. ارزش مادی نداره. از یه طرف وقتی جلو چش باشه یاد خاطرات تلخ بچگیم میفتم از یه طرف دلم نمیاد بندازمشون. وقتی هم میزارم یه جای غیر قابل دسترس میره تو مخم. کلا تو مخمه. میدونم کار درست اینه که همه رو بندازم یا آتیش بزنم ولی دلم نمیره. کلا رو مخم رفته. میشه بگید چی کارشون کنم؟

خــــروجی جوراب پسرم 

۲تا لیوان واستکان که شکستن 

چن تا قاشق چنگال تابه تا اووف راحت شدم ازشون 

کاورتشک قبلی 

مدام به صورت روتین حدود دوساله که خروجی دارم 

وذهنم آروم میشه 

ازخیلی از دلبستگی هام گذرکردم واروم شدم 

وذهنم زندگیم نظم خوبی گرفته 

الهی هزاران بارشکـــــرت برای دختــــرم هم کاملا تواین مسیرهستش بدون اعصاب خردی کشوهاش ومرتب میکنه ومیدونه هرچیزی چ جـــایی داره گاهی من دنبال جوراب وکتاب ودفتـــــر.... براش نیستم 

وقشنگ هرچیزی که دوست نداره و یا خراب شده رااحت میبخشه یا خروج میده عــزیزمامان فقط ۶سـالشه 😍

وبین دوست وفامیل میبینم چ درگیری های که ایجادنیست بین مادروفرزند چون هیچ نظمی بچه نداره بچه بالای ۱۲سال هست وهمیشه سردرگم وچ مشکلاتی واعصاب خرابی برای مادرش وخودش داره

دوستان ی شیشه اب به گرفتم چکارش کنم جز رب به

منم دیشب کشو همسرم ریختم بیرون دوتا زیر پوش و دوتا لباس زیر رنگ روشون رفته بود  سه جفت جوراب که کشش شل شده بود خروج دادم و چون از قبل کلی خریدم جایگزین کردم صب همسرم رفته بود سر کشو جوراب برداره دیده بودشون چنان ذوقی کرده بود 😅 

چندتا کتاب کمک اموزشی پسرم نگه داشته بودم برای کوچیکه دیدم فقط جا گرفته استفاده نمیشه گذاشتم بازیافت 

. ای دقیقا دیدی شوهرا جوراب نو میبینن چه ذوغی میکنن 🤣🤣🤣بچم عشق جوراب میگه هیچی نخر فقط جوراب برام بخر

اره چقد خندم گرفت کلی لباس چیزمیز میخرم براش انگار نه انگار ولی با دیدن جورابا ذوق کرده بود بچم جوراب دوستداره 😂😂