مینیمالیست شدن یعنی چی؟

گزارش پاکسازی       روز بیست و هفتم (امروز) :

۱.چند تا بطری آب و دلستر و شیر و دوغ

۲.جعبه کاست

۳.جعبه پنیر

۴.۳ تا قوطی نودل

اووووف خداروشکر سایت درست شد ؛انگار یه چیزی گم کرده بودم🤤

خروجی امروز:

×حوله دست صورت(رنگش خیلی روشنه و لکه های پاک نمیشن)

×سه تا تیشرت همسر(سایزش نیست)

×حجم خیلی زیادی بازیافتی بود که قبلاً تو اپلیکیشن اکو می‌فروختم ولی الان قیمت رو خیلی کم کردن و نمی ارزه اینقدر دورم و شلوغ کنم،گذاشتم دم در

دوست عزیزنمیدونم حوله تون چه رنگیه ولی حوله دست وصورت من صورتی خیلی روشنه. شب تاصبح تویراب وپودرلباسشویی میریزم وصبح بعدابکشی یکم نرم کنندع میزنم الانم چهارساله دارم استفاده میکنم ازش. لکه نمونده روش. شاید شماهم بااین روش لازم نباشه حوله تونودوربندازین

هستی جان تبریک میگم که به این مرحله رسیدین 😍نصیب منم بشه ان شاءالله 

فقط اگه امکان داره بگید الان چقدر لباس و کیف و کفش و روسری و لوازم ارایش دارید

چقدر شبیه منی منم همیشه کمدمو چک میکنم مرتب باشه  . احسنت

خروجی 

کت و دامن 

شال زمستونی 

سایه چشم دوتا داشتم یکیو خروج دادم 

اما خب ۷ تا ورودی داشتم 

من دوتا عادت دارم یکی اینکه هرروز حداقل یک خروجی داشته باشم هرچند کوچک 

دوما به ازای هر ورودی یک خروجی باید داشته باشم 

الان دنبال۷ تا خروجی ام که اون ورودی ها جبران بشن

مرسی مهربونم🥰🙏🏻

انواع لکه بر و راه ها رو امتحان کردم جواب نداده متاسفانه 

من دستمال های نظافت رو با همین روش شما تمیز کردم ،خیلی خوب بوده

ولی این لکه هاش نهادینه شدن🥴😂

خیلی نرمه دادم همسرم برای ماشین استفاده کنه🤌🏻🚗

😁تنت سلامت. خوبه حلالش کردی

شب همگی بخیر

خونمون حدودایک هفتس درتمیزترین حالت ممکنه وهرلحظه مهمون بیاد حاضرم واین برای من که تنبلم یه دستاورد بزرگه هرچندکه اخرشبا شارژ ندارم ومیفتم چون پسرکوچیکم خیلی بهم میریزه. طوریکه امروزداشتم جارودستی میکشیدم بعداشپزخونه رفتم پذیرایی وقتی پذیرایی تموم شد اومدم اشپزخونه جاروبشورمع  دیدم سیب زمینیاخالی شدن روی فرش، کشوی اوپنم خالی شده😁همگی توی اشپزخونه

خروجی امروزم یه گلدون شکسته که گذاشته بودمش بالای کتابخونه جلوچشمم نبود امروز شکارش کردم، یه گپ پسربزرگه که دوسال پوشیدش وکهنه شده

گهواره پسرکوچیکم بازکردم گذاشتم توی گنجه اتاق خلوت شد

کمددیواری نداریم یه قسمت تورفتگیه اتاق روپرده زدیم وسایلاروگذاشتیم

بچه ها جون سلام 

يه سوال 

چرا من وقتى خريد ضرورى ندارم (يا به ذهنم نميرسه)، فكر ميكنم ميتونم چيزاى غيرضرورى بخرم؟ 

يا به عبارتى، جمله اى براى خجالت كشيدن و به خود آمدن داريد؟ 

دارم اون تاپيكِ برگزيده هاى مديريت مخارج و اينها رو كم كم ميخونم، ولى شما هم اگر راهكارى داريد لطفا بفرماييد :) 

سلام هر موقع خواستی به خرید چیزای غیر ضروری فک کنی اول یه سر به طلافروشی بزن . جیبتو خالی کن و از داشتن یه تیکه طلای بیشتر لذت ببر . اون خریدهای دیگه  هم از ذهنت پاک میشه  

سلام بر دوستای مهربونی

که ندیده عاشقشون شدم😍

ممنون که هستید و انرژی مثبتتون رو از پشت گوشی هم میشه حس کرد✨

دیروز دنبال یه عکس میگشتم

همسر جان فرمودن شاید توی کیف مدارک من باشه 

یه نگاه به اونجا هم بنداز

وقتی کیف رو آوردم این شکلی شدم🥴

کلییی کاغذ و پوشه که اصلا معلوم نبود چی به چیه

ازشون اجازه گرفتم که کیفو پاکسازی کنم💪

و خلاصه با یه همکاری دو نفره

این قدر خروجی داشت😀

مقدار زیادی فرم و تعدادی خودکار هم موند

که ببرن محل کارشون

و الان جز دوتا پوشه، هیچییی داخل کیف نیست😌

این پاکسازی بعد از یه روز پرکار 

اون قدر حالمو خوب کرد که گفتم

اندازه یه شمال رفتن بهم چسبید، حتی بیشتر😂

بله. این خونه ما هم اینجوریه و نمای هر پنجره جنگل و درخت هست. منتها مجبور شدیم به خاطر لباس آزاد و راحت پوشیدن من 😄.

امروز وفردا قرار بود برم جایی که دخترم سرما خورد کنسل شد بنابراین خونه ام

سه تا شربت ورودی جدید دیشب 

داروهای سرما خوردگی قبلی اش همه گذاشتم بیرون

از یخچال سه چهار قلم وسیله گذاشتم بیرون.

چون یکشنبه ونوبت اتاق دخترم رفتم سراغ رختخواب ها شاید تکراریه مجدد میگم تاپیک جلو بره:

دوتا لحاف بزرگ یه دونه لحاف کوچیک،تشک کوچیک

۵ تا تشک مهمان+دوتا تشک خودمون همه مرتب چیدم

یه پتوی خودم وهمسرم وپتوی دوران مجردی ام.

شیشه میز جلو مبلی تو این کمد بود اوردم گذاشتم سرجاش چون دخترم دیگه کاری نداره.ایینه ازدواج مون تو این کمد بود الان گذاشتم بیرون تمیز کنم دست دخترم خورد پایه اش شکست از نظر من خروجی از نظر همسرم خیر .

ایینه گذاشتم کنار رختخواب ها که به اندازه گذاشتن یه بالشت جا هست میز اتو هم هر دقت بخوام جمع کنم ایستاده می ذارم همین جا