مینیمالیست شدن یعنی چی؟

چنج کردن رو باید یه دوست پیدا کنی یا فامیل و اشنا

در مورد همفکری دوستان تو این تاپیک خیلی میتونن کمکت بدن

در مورد جابه جایی کمد هم اول باید همسرت رو راضی کنی وگرنه ایشون راصی بشن زنگ میزنی یه گارگر مرد خدماتی برات میفرسته 

برای مرتب کردن کمدها، روتین منزل که انجام دادی مثل شادی جان برنامه ریزی کن هر روز یه قسمتی رو تمیز و پاکسازی کنی عزیزم 

اینجوری عید هم کار خاصی برای انجام نداری

چه خوب ..همین قسمتی که من نمیتونم به هرکسی اعتماد کنم مشکلم اینه

 جدیدا  همکارم ی خانوم معرفی کرده که همشهریشونه و خیلی بلسلیقه و آدم حرف در آری هم نیس 

می‌خوام یبار بگم بیان

حتما از تجربتون استفاده میکنم که چه مدل کارایی رو بسپرم بهشون 

ممنونم هیدوا جون ..همیشه از راهکارات استفاده کردم

خوبه 

یه راهش همین معرفیه 

قربونت برم 

خوشحال میشم بتونم کمکی کرده باشم گلم❤

یه بار برا جابجایی خونه ای ک میخاستیم بریم خیلی کثیف بود از شرکت درخواست دادم یه خانمی فرستادن ک بچه همسنم داشت، خیلی سختم بود برام کار کنه هی خودم بیشتر از ایشون میسابیدم ک خسته نشه

ولی اینکه پرسید چند اجاره کردین معذب شدم 

آفرین بهت

روز پنجم چالش ۳۰ روزه

۲۶ تا خروجی

۱- ماکت کیک

۲- عروسک کوچیک

۳- کلیپس

۴تا۸- ۵ تا وسیله سیسمونی

۹- ضدآفتاب قبلیم

۱۰- تاب بچه

۱۱- پستونک

۱۲- پد تخم مرغی

۱۳- چنگال پلاستیکی

۱۴و۱۵- دوتا سینی

۱۶- ظرف پذیرایی

۱۷- اسپری

۱۸- کتری

۱۹- تیشرت دخترم

۲۰- جارو نپتون

۲۱- لثه گیر

۲۲و۲۳- دوتا بلوز

۲۴- یه جفت گلسر

۲۵- یه جفت کفش

۲۶- یه تیکه ابر

دیگه الان آشپزخونه و هال و اتاق تقریبا رفع انباشتگی شدن و خروجی خیلی سخت پیدا میشه توشون

فقط مونده کمد دیواری ها که از فردا میرم سراغشون

امروز وقت گذاشتم برای بانکه ها و حبوبات

مصرف حبوبات ما بالاست از هر نوعی ... فقط بدنه هاشون چون سفید هست کمی تمیزکاری کردم. و لوبیا و ماکا رو هم جا دادم توی بانکه .

بانکه های من قوطی های شیرقهوه هست و سالهاست که دارمشون و راضی هستم. در کنارشون چندتا شیشه رب هم دارم که وقتی خالی میشن خروج میزارمشون و سعی میکنیم که کمتر خرید کنیم در حد بانکه های اصلیم...

سینک  هم کاملا تمیزکاری کردم.

لباسشویی هم داره برای خودش می چرخه .

خونه در آرامش کامل هست ...

روزانه بین یک تا دوساعت پیاده روی دارم که به خاطر کارهای سبک منزل راحت تر اینکارو انجام میدم.

یکی از آرزوهام که مدتها دوست داشتم به واقعیت بپیونده رو هم شروع کردم.... زبان انگلیسی رو شروع کردم. و وقت بیشتری دارم برای کارهای شخصیم

خدایا شکرت.

هیدوا جان چقدر ازتون یاد می گیرم وچقدر خوشحالم که ایتجا فعال هستید🌹

امروز پدرهمسرم با ما نیومد به جاش عمه های همسرم اومدن یعنی ۴ تا خانم شدیم با همسرم ودخترم.

همسرم گفت چیزی برندارید شادی وسیله برداشته.

فرصت هم نداشتند چون یهویی رفتیم.

همه چیز مینیمال ومرتب و به اندازه .مادرهمسرم کمی یه جوری شدند🙂

که من هم کم برداشته بودم هم کم وکسری نبود.اصولا هر وقت کوتاه بگن شادی جان دستت درد نکنه یعنی من کارم درست انجام دادم.

همسرمم راضی بود چون محبور نبود کلی سبد ووسیله جا به جا کنه.تو راه یه دوغ ودلستر خرید که دوغ خوردیم دلستر اوردیم خونه.

دوتا الویه جهت اطمینان خرید که غذای من کم نباشه که کم نبود یه الویه الان بردن محل کارشون یکی ما شام می خوریم.

یه بسته سبزی خوردن گرفته بودن که همون جا خورده شد نقدار کمی میوه خریده بودن که چندتاش خورده شد چندتاش الان گذاشتم یخچال.خوشبختاته چیپس وپفک واین‌چیزا نخریدن.

اومدیم خونه سبدها ومحتویات شستم تا خشک بشه فردا جا به جا کنم.لباسای تن مون شستم تا فردا خشک بشه چون هنین لباسا باید بپوشیم بریم خونه مامانم.

امروز روز استراحتم بود.

تو گفتگوها هم مینیمال بودم 

بچه ها این کامنت دوستمون مال پارساله

ولی لب کلام رو خیلی عالی گفتن (آنچه شرط بلاغ بود)

دقیقا من این رفتار خوب رو از همسرم دارم(در کنار همه رفتارهای حرص دهنده ش😅)

تو این خونه مون که اومده بودیم

من طبق عادت دیرینه خانوادگی و مادرم و خب به دلیل این که مادرهای ما زحمت زیادی برای جهیزیه هامون کشیدن و ... فکر می کردم که باید چیزهای خوب و عالی رو نگه داشت برای چه می دونم آبروداری و روز مبادا و حتی جهیزیه بچه هامون!!!(طبق فرمایش مادرم)

بعد چند سال از ازدواج مون، سرویس آشپزخونه جهیزیه م رو (دم کنی و دستکش فر و پیش بند و ...) که اتفاقا خیلی هم دوسش داشتم و مامان با خودم خریده بودن از چمدون درآوردم و نگاهش کردم که چه کارش کنم؟ حیفه و ...

ایشون گفتن: بابا دربیار استفادش کن. 🌺"حیف منم!حیف تویی"🌺

این جمله همسرم سالهاست شده خط مشی من

و همیشه سعی می کنم بهترین هامون رو برای خودمون بیارم و استفاده کنیم

جالبه بعدش هم تو کتاب "آخرین راز شاد زیستن" نویسنده میگه:

برخی مردم ظروف کریستال خود را در ویترین نگه می دارند و خود در ظروف پلاستیکی غذا می خورند. بعد می میرند و بچه هایشان می آیند و آن ظروف را استفاده می کنند و می شکنند.من می گویم اگر شما ظرف کریستال دارید، چرا خودتان آن را نشکنید؟!

و چقددددر قشنگه این داستان😊😊😊

چه عالی و حال خوب کن

کامنت های شما رو می بینم نگاه می کنم ببینم مال خودمه یا شما😄

اینم نتونستم جواب ندم

چقددددر باید فاجعه باشه رفتارت که عزیزترین و نزدیک ترین کسانت عقده شده باشه واسشون!!!

دقیقا برای منم همینجوریه.  ظرفای دم دستیم اوناییه که بیشتر دوسشون دارم . به سفره و رومیزی برای خودمون بیشتر اهمیت میدم تا مهمون . روتختی رو همیشه برای دل خودم عوص میکنم . اینجوری نیست که یه روتختی رنگ و رو رفته برای خودم استفاده کنم و موقع مهمونی برم عوضش کنم . هر وقت رنگش رفت پارچه بعدی روتختی بعدی . از رو فرشی و کاور هم برای همین بدم میاد فقط بخاطر بچه هام یه پارچه مبلی دقیقا مثل مبلم خریدم و نشیمن و دستگیره ها رو کاور کردم بدون اینکه کل مبلم پوشیده بشه . و خیلیا در نگاه اول اصلا متوجه نمیشن مبلم کاور داره . 

آفرین به شما

دقیقا من نه مبلم کاور داره

نه روفرشی دارم

نه ماشینمون روکش و ... داره (طرف ماشینش کهنه ست هنوز کاورهای نایلونی روشه😖)

نه هرگز روی کابینت و کانتر و ... چیزی انداختم