مینیمالیست شدن یعنی چی؟

دوتا دستبند چرمی پسرم،استفاده نمیکرد با مشورت خودش، رفت خروجی 

لباسها رو بازبینی میکردم تنها بلوز بافتی که داشتم  گشادم شده بود، رفت خروجی 

فعلا یه ژیله بافت دارم و فکر میکنم کافیه. 

دوتا چسب بینی پسرمم مونده بود انداختم سطل آشغال. 

جدا کردن ظرفهای بازیافتی، جدا کردن نون های اضاف اومده و مدیریت ورودی ها، اسراف نکردن مواد خوراکی، سفت و سخت ادامه داره و مدیریت میشه. 

خانما  ی سرخکن دارم  روشن میکنم بوی دود سیم میده شدیدددد بعد مشخصه داره میسوزه چیکارش کنم خاستم بفروشمش  ینی باید پزتش کنم؟؟

خب دوستان بالاخره امروز همسر رو گرفتم به کار و انباری رو ریختیم بیرون و تمیز کردیم خروجی های انبار کیف چرخ دار بزرگ چند متر پارچه یه شیشه میز یه تیکه آهن یه سری بازیافتی صندلی تاشو خراب سبد سیب زمینی پیاز خروجی های منزل جا تخم مرغی و یه تابلو

سلام،شب رفتم خونه خواهرم و دیدم که خواهرزادم کتابا و پوشه امتحانات سالهای قبلشو داره؛همه رو ریختم داخل کیسه و گفتم ببرند به اینایی که کیلویی میخرن بفروشن.

حدود ۵۰_۶۰تا کتاب قصه ک خونده بود+۳تا عروسک رو برداشتم بدم به افرادی که بچه کوچیک دارن.

مقداری برچسب ازش گرفتم بدم به شاگردهام.

۱کیسه زباله بزرگ بازیافتی گذاشتم کوچه.

خواهرزادم دنبال ی کوله لپ تاب خوب بود،واسه خودمو دادم بهش.

یه بارونی نو داشتم که اصلا باهاش راحت نبودم،دادم به خواهرم و بجاش یه عطرشو (لازم داشتم) برداشتم😊

خروجی :یکی دومتر پارچه که از همون اول خریدش اشتباه بود برای پنج سال پیش الکی نگه داشته بودم و استفاده ای نداشت برام.سطل یبار مصرف.

سلام دوستای گلم

دیروز دو تا ساعت دیواری و یدونه تابلو رو آوردم پایین پاک کردم که بسته بندی کنم برای اسباب کشی ولی دیدم واقعا اضافی هستند اونا رو گذاشتم خروجی 

الان فقط ساعت دیواری و تابلو از هر کدوم یکدونه دارم😍

چند تا وسیله هم مربوط به ماشین همسرم بود که خودش گفت لازم ندارم بزار خروجی😮😍😃

باهاش حمص بدرست خوشمزه میشه و مقویه

خروجی: یه بشکه ی آب، بعد اینکه دستگاه تصفیه آب خریدیم این بشکه اضافیه. 

کمدها جای کوچکترین وسیله ای ندارند و کابینتمون اینجا خیلی کمه. باید تا حد ممکن چیزی بهشون اضافه نکنم.‌

🌻🌻🌻

همسرم چند وقت پیش تو وسایلش دنبال یه چسب مخصوص کولر میگشت اخرم پیداش نکرد. 

گفت من این چسب رو از سال 95 برای چنین موقعی نگه داشته بودم ولی پیداش نمیکنم.

 بعدم دیدم رفت سه تا چسب همونطوری گرفت. شاااید ده سال دیگه نیازش بشه. 🙄 

اینکار مخالف فنگ شویی نیست؟

آخه هی میگن لباس ها کهنه انرژی منفی دارن دیگه باید دور ریخته بشن نه اینکه بالشت کنی بزاری زیر سرت

واقعا چ کاری درسته؟

به نظر من ببین حس خودت چی میگه. من اصلا دوس ندارم لباس یا پارچه تو بالشتم باشه. مطمئنم شب کابوس میبینم!

برای دورریز نشدن این چیزا هم کاربردهای دیگه ای ازشون میشه گرفت.

مثال میزنم همسر من ابزار خیلی زیاد داره. ابزارهای جورواجور و باید تفکیک بشن. من از کیسه برنجی برای تفکیک استفاده میکنم که البته روش دوختش هم ایده خود همسرم بوده. کیسه برنجی رو به سمت داخل تا میزنم و میدوزم که دولایه و محکم بشه. قسمت زیپش هم دست نمیزنم‌. اینطوری میشه یه کیسه دسته دار و زیپ دار و محکم برای ابزار و اچار و...

یا مادرم چون باغ دارن پارچه بزرگ و ... خیلی نیازشون میشه. کیسه های برنج رو باز میکنه و چندتارو کنار هم میدوزه، میشه یه پارچه بزرگ که استفاده های مختلفی براشون داره

البته این روش ها تو همه خونه ها کاراایی نداره میشه بدیم به کسی که استفاده داره 

حالا من کیسه برنج دغدغه م نیس 

لباس ها دغدغه مه

میخام بریزم بیرون چون عمر مفید کردن

بعد عذاب وجدان میاد میگه حاجی میخای زباله تولید کنی؟

درحالی ک منم بدم میاد لباس کهنه بالش کنم

ولی حس میکنم اون زنونگی زن ها قدیم ک از هیچی یه کانون گرم میساختن ندارم چون هرچی استفاده نمیشه ب بیرون هدایت میکنم 

دوست عزیز بنظرم نزنید به برق یه وقت خدای نکرده اتصالی میکنه، خطرناکه. 

لباس ها اونایی که سالم هستن و قابل پوشیدن میتونی بدی به کسی. یا تو کیسه جدا بذاری کنار سطل زباله تا زباله گردها بردارن یا یه مقدار زیاد که جمع شد بذاری دیوار شهرتون و بنویس رایگان تا کسی که نیاز داره بیاد ببره 

ممکنه لباسی داشته باشیم که پرز داده یا وا رفته و دوس نداریم دیگه بپوشیم ولی خیلی ها به همون لباس نیاز دارن

اره درکت میکنم منم گاهی این حس ها بهم دست میده. قدیمی ها اصلا چیزی رو دور نمینداختن ولی خب دنیای اون زمان هم مثل الان نبود و خیلی چیزا تغییر کرده. به نظرم بهترین کار اینه که ورودی هامون رو کنترل کنیم و بی رویه خرید نکنیم. و مهم تر اینکه جنس خیلی خوب بخریم که تا چندسال برامون کار کنه و بعدشم ازش خسته شدیم بتونیم باز بدیم به کسی تا استفاده کنه 

اگر خیلی کهنه و پاره نیستن بدین به کسانی که نیاز دارن. حتی دوستان میگفتن بعضی از خیریه ها لباس های پاره رو قبول میکنن چون یه سری از خانم ها ی تحت پوشش باهاش پادری و اینجور چیزا درست میکنن. 

من خودم لباسی که دیگه قابل مصرف نیست رو میذارم برای تمیز کردن جاهایی که خیلی کثیفه و به دلم نیست با دستمال های نظافت خونه تمیزش کنم مثل جلو در ورودی یا بالای کابینت ها و بالکن... اینجوری وقتی ميندازمشون دور وجدانم راحته نهایت استفاده رو ازش کردم و از چرخه خارج شده. 

جلوگیری از اسراف بنظرم جزءاولین گام های مینیمالیست شدن هست. 

لباس ها اونایی که سالم هستن و قابل پوشیدن میتونی بدی به کسی. یا تو کیسه جدا بذاری کنار سطل زباله تا زباله گردها بردارن یا یه مقدار زیاد که جمع شد بذاری دیوار شهرتون و بنویس رایگان تا کسی که نیاز داره بیاد ببره 

ممکنه لباسی داشته باشیم که پرز داده یا وا رفته و دوس نداریم دیگه بپوشیم ولی خیلی ها به همون لباس نیاز دارن

اره درکت میکنم منم گاهی این حس ها بهم دست میده. قدیمی ها اصلا چیزی رو دور نمینداختن ولی خب دنیای اون زمان هم مثل الان نبود و خیلی چیزا تغییر کرده. به نظرم بهترین کار اینه که ورودی هامون رو کنترل کنیم و بی رویه خرید نکنیم. و مهم تر اینکه جنس خیلی خوب بخریم که تا چندسال برامون کار کنه و بعدشم ازش خسته شدیم بتونیم باز بدیم به کسی تا استفاده کنه