مینیمالیست شدن یعنی چی؟

میگذره عزیزم یکم باگل پسروقت بگذرونی رضایتش وداری صدبرابرانرژی برمیگرده بهت 

قربانت❤

ازبس همسرم تواین مواردتنبله مردی شدم براخودم خانوادگی ما فنی هستیم هرچی خراب بشه توخونه دنبال راهکارم برای تعمیرش سریع لوازمش ومیگیرم شروع میکنم 

برق وقطع میکنم بادریل سه سوت تمام پیچا باز شستشو بازبادریل میبندم عاشق دریلم ابزاره همسرم هست یک سره دست من هست هرروزمیادتایک کاری کردم میگه میخوام بدونم اوستا کاری😂

درسته عزیزم،پارسال یکی از اقوام دور ما موقع خونه تکونی از روی چهارپایه افتادن و فوت شدن🥺

✳️خروجی  شلوار دخترم.ی عروسک واسه بچگیای خودمم نو نو بود دادم دخترم بازی کنه

ی ظرف در دار حصیری کوچولو هم داشتم.دادم دخترم چندروز بازی کنه خراب شه بزارم خروجی✳️

❗لحاف تشک جهاز گفتین..ما رسم داریم ۳دست مادر عروس لحاف تشک و بالش و متکا میده ب علاوه ۴/۵تا پتو گلبافت

دو یا سه دست هم مادر داماد❗

🔺لیست وسایلی که از نظرم باید بره خروجی:جا قاشق چنگال کریستال،کوله پشتی،شومیز نو،اگه اینا بره خیلی سبک میشم🔻

یا خدا

من ی پتو عروس مامانم داد ۴ تا گلبافت ۳ تا تشک با کلی بالشت

تو این ۱۰ سال ی بار تشک استفاده نشد

منم هی در کمد و کابینتو باز میکنم ببینم چیزی پیدا میشه بندازم دور یا نه 😄😄

اره رختخواب زیاد واقعا معضلیه 

من ۵ تا تشک و ۶ تا پتو دارم و ۸ تا بالشت

البته مهمان راه دور دارم و چاره ای نیست نیاز دارم به این تعداد 

 حداقل کاش تشک ازین مدل های کم حجم تر و پتوهای کوچیک مسافرتی میخریدم که جای کمتری اشغال کنه...

من خودم تشک ها رو دادم برام زدن با همون پنبه خودشون ولی از پنبه ش کم کردم 

پنبه رو هم به همون تشک دوزی فروختم

پتو هم بعد چند سال پتوی ترک دو نفره گرفتم 

خیلی از نظر جا به نفعم شد

خیلییی عالیه عزیزم که خودت میتونی انجام بدی ولی من برعکس شمام از برق و دریل وحشت دارم تا حالا کار فنی نکردم حتی نمیتونم یه میخ به دیوار بزنم باید منتظر بشم ببینم همسرم هر وقت تونست انجام بده این کارها رو😕

برا من پنبه نیست الیافه، وزنشون زیاد نیس فک کنم هرکدوم حدود ۵ کیلو وزن الیافش باشه

 ولی خیلی حجیم هستن و چون هنوز خیلی استفاده نشده الیافشون نخوابیده. یه کمد دیواری بزرگ رو پر کردن

میترسم الیافشون رو کم کنم بعد از یه مدت استفاده خیلی نازک یا سفت بشه. فعلا همینجوری موندن 

بالشت هام رو انشالله بعد از عید کم میکنم دوتاشو میبرم خونه باغمون 

به به خانوم مهندس 🩷🩷🩷🩷 خیلی خوشم اومد از این کارتون

خدا رحمتشون کنه. از بس بیمارستان پر بود از خانومایی که دست یا پاشون شکسته بود سر همین خونه تکونی. یکی تا قبل از عمل از ترسش به شوهرش نگفته بود که مچ دستش شکسته باید جراحی بشه بعد از جراحی همسرش که اومد دو تا دستاشو بلند کرد گفت خدایا شکرت یه ماه تا عید مونده من دیگه خیالم راحت شد دستش شکسته نمیتونه پاشه کار کنه اعصابم راحته تا عید. انقدر خندیدیم به شوهره و حرفش

شما ترکی؟

من چون مهمون راه دور دارم استفاده میشن